چابکسازی دولت جز سیاستهای کلی نظام اداری است، اما تبدیل معاونت قرآن و عترت به «مرکز قرآنی» به خودی ضعف و اشکال محسوب نمیشود. مرکز قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فقط اگر قدرت اجرایی و نفوذ در همه بخشها و سیاستها پیدا کند و نهادها را قرآنی کند، میتواند موفق باشد؛ در غیر این صورت، صرف تغییر عنوان، تنها تغییر نام بروکراسی بدون تغییر واقعیت است.
این ساختارها هر چند به نام قرآن شکل گرفتهاند، اما در عمل به سکولاریسم پنهان دامن زدهاند. سکولاریسم لزوماً حذف دین نیست، بلکه مهار و محصور کردن دین است. وقتی قرآن در یک شبکه تلویزیونی یا معاونت اداری خلاصه شود، عملاً از متن زندگی اجتماعی و تصمیمسازی کلان کنار گذاشته میشود و مصداق این آیه شریفه میشود: «وَقالَ الرَّسولُ يا رَبِّ إِنَّ قَومِی اتَّخَذوا هٰذَا القُرآنَ مَهجورًا» (فرقان/۳۰)
نمونهاش روشن است؛ صداوسیما با راهاندازی شبکه قرآن و حتی شبکه افق و وزارت ارشاد با تأسیس معاونت قرآن و عترت، عملاً این پیام را منتقل کردهاند که «ای دغدغهمندان دین، این شبکهها برای شماست؛ اما به بقیه شبکهها یا شبکه نمایش خانگی که نظارتش با ساتراست، کاری نداشته باشید» یعنی قرآن یک «پروانه فعالیت» میگیرد، اما در سایر عرصهها مثل سریالها، فیلمها، آموزش و سیاستگذاری رسانهای غایب است.
این روند چهار ویژگی دارد: ۱. محصورسازی نهادی قرآن. ۲. تقلیل دین به موضوع فرهنگی. ۳. جشنوارهگرایی و بروکراسیزدگی. ۴. جدایی از عرصههای واقعی قدرت و مدیریت. این یعنی دین در ظاهر هست، اما در باطن نمایشی است؛ همان چیزی که امام خمینی(ره) آن را «مهجوریت قرآن» مینامیدند. شهید مطهری نیز هشدار میداد که خطر اصلی، فرهنگی کردن دین است، نه اجتماعی کردن آن.
از نگاه جامعهشناسان، وقتی دین در ویترین حضور دارد، اما در واقعیت اجتماعی غایب است، یعنی موزهای شده است. متأسفانه ما امروز با همین وضعیت روبهرو هستیم.
راه درست این نیست که نهادهای تازه برای قرآن بسازیم. باید نهادهای موجود قرآنی شوند. دانشگاه، اقتصاد و بانکداری باید براساس آموزههای قرآن مثل حرمت ربا و عدالت اقتصادی بازطراحی شوند.
رسانه ملی باید در همه شبکهها روح قرآنی داشته باشد، نه فقط در شبکه قرآن یا افق؛ بلکه در سریال، خبر، کودک، مستند و حتی سرگرمی باید ارزشهای قرآنی را منتقل کنند. محتوای رسانه باید سبک زندگی سالم، سادهزیستی، صداقت، عدالت و خانواده قرآنی را ترویج کند و از اشرافیگری، تجمل و تبلیغات اسرافگرایانه فاصله گیرد.
وزارت ارشاد زمانی قرآنی میشود که قرآن نه فقط یک معاونت یا مرکز بلکه در همه تصمیمات، محتوا، سیاستها و مدیریت منابع جاری باشد. این یعنی وزارت ارشاد باید همزمان سازنده، نظارتکننده، هدایتگر و الگو باشد تا قرآن از حاشیه بروکراسی خارج شده و به متن جامعه بازگردد، مثلا لحاظ آموزههای قرآنی: از صدور مجوز رسانه، نشر کتاب، سینما و نمایش تا سیاستهای فرهنگی و هنری، همه باید با معیارهای عدالت، اخلاق، صداقت و حلالزدایی از فحشا و فساد همسو شوند یا جاریسازی ارزشهای قرآنی در همه محصولات فرهنگی: کتاب، نشریه، فیلم، سریال، تئاتر، موسیقی، انیمیشن و حتی تبلیغات باید با معیارهای قرآن و اخلاق اسلامی طراحی شوند.
سیاستگذاریهای کلان فرهنگی و اجتماعی هم باید از قرآن الهام گیرد، اگر چنین نشود، قرآن همچنان در حاشیه بروکراسی میماند و آن شکایت تاریخی رسول خدا(ص) ساری و جاری است.
انتهای پیام