صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۰۳۳۸۸
تاریخ انتشار : ۱۳ شهريور ۱۴۰۴ - ۲۱:۰۲
یادداشت وارده؛

عضو هیئت رئیسه و نماینده استان خوزستان در مجلس خبرگان رهبری معتقد است مقایسه دیدگاه توحیدی انقلاب اسلامی با دیدگاه سکولار غربی، ابعاد بحران‌های دنیای مدرن را روشن‌تر می‌کند.

آیت‌الله عباس کعبی، عضو هیئت رئیسه و نماینده استان خوزستان در مجلس خبرگان رهبری در یادداشتی اختصاصی برای ایکنا به ریشه بحران‌های تمدن غرب و راهکارهای انقلاب اسلامی برای حل این بحران‌ها پرداخت.

متن این یادداشت به این شرح است: 

بسم الله الرحمن الرحیم
﴿وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّهٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلَالَهُ فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الْمُکَذِّبِینَ﴾
و در حقيقت در ميان هر امتى فرستاده‏ اى برانگيختيم [تا بگويد] خدا را بپرستيد و از طاغوت [=فريبگر] بپرهيزيد پس از ايشان كسى است كه خدا [او را] هدايت كرده و از ايشان كسى است كه گمراهى بر او سزاوار است بنابراين در زمين بگرديد و ببينيد فرجام تكذيب ‏كنندگان چگونه بوده است (نحل: ۳۶)

انقلاب اسلامی در ایران یک «زلزله تمدنی» بود که افسانه «مرگ خدا» را در هم شکست و تبلیغات برای حذف دین از زندگی اجتماعی را بی‌اثر کرد. امروزه، مقایسه دیدگاه توحیدی انقلاب اسلامی با دیدگاه سکولار غربی، ابعاد بحران‌های دنیای مدرن را روشن‌تر می‌کند.

۱. غرب: تمدنی که ادعای بی‌توجهی به خدا را دارد

تمدن غربی از طریق سکولاریسم، دین را از عرصه عمومی کنار گذاشته و «بت‌های» جدیدی برای بشریت ساخته است. این بتها عبارتند از:

بت سرمایه‌داری حریص: جایی که کارتل‌ها، انحصارها و امپراتوری‌های مالی انگل‌وار، تصمیم‌گیری‌های سیاسی و اقتصادی جهانی را کنترل می‌کنند. مثلث پول، قدرت و فریب، حاکم واقعی امروز است که اختلاف طبقاتی شدید و بی‌عدالتی نهادینه شده را ایجاد می‌کند.

بت لذت و شهوت: فردگرایی و مصرف‌گرایی بیش از حد، انسان معاصر را به برده‌ای جدید تبدیل کرده، خانواده را تضعیف کرده و معنای واقعی زندگی و خوشبختی را از بین برده است.

بت پرستش قدرت: فراعنه آن دوران، نظامی تک‌قطبی بر اساس اصل آنا ربکم الأعلی (من پروردگار برتر شما هستم) ایجاد کردند، مبتنی بر تحقیر مردمان آزاد، شعله‌ور کردن جنگ‌ها و قتل عام‌ها و تبدیل تجاوز به هنجار سیاست و روابط بین‌الملل.

نتیجه، مجموعه‌ای از بحران‌ها بوده است: بحران حکومت ناعادلانه، بحران اخلاق، بحران امنیت، فروپاشی خانواده، افسردگی عمومی، تعمیق نابرابری، بحران زیست‌محیطی و فروپاشی انسانیت  که بارزترین نمونه آن جنایات غزه است. غرب سکولار قطب‌نمای هدایت خود را از دست داده و بشریت را در هزارتوی گمگشتگی فرو برده است.


۲. انقلاب اسلامی: بازگشت به خدا و روایت حیات طیبه

از سوی دیگر، انقلاب اسلامی با شعار «حکومت خدا»، راه را برای بازگشت انسان به پروردگارش هموار کرد و داستانی بدیع درباره حیات طیبه ارائه داد:

اقتصاد مقاومتی و عدالت محوری: اقتصاد در خدمت انسان است، نه انسان در خدمت اقتصاد. تولید و رشد ثروت ارزش هستند، اما اسراف، تبذیر و خودنمایی ارزش‌های متضاد هستند.


کرامت انسانی و آزادی واقعی: آزادی واقعی به معنای بندگی خدا و خدمت به مردم است و لذت واقعی در تقرب به خداست.


استکبارستیزی و غرور اسلامی: قدرت وسیله‌ای برای دستیابی به عدالت و دفاع از مظلوم است، نه ابزاری برای سلطه و ظلم.


۳. رویارویی تمدنی در دوران بحران

کارآمدی این دو الگو در مواجهه با بحران‌های معاصر، عمق شکاف بین آنها را به وضوح آشکار می‌کند:

بحران اخلاق: غرب در نسبی‌گرایی اخلاقی گرفتار است، در حالی که انقلاب اسلامی بر ارزش‌های مطلق و فضایل انسانی تأکید دارد.

بحران حکومتداری: دموکراسی غربی اسیر پوپولیسم، دستکاری رسانه‌ای و سلطه پول است. از سوی دیگر، دموکراسی دینی، مشروعیت الهی را با پذیرش مردمی ترکیب می‌کند و مبتنی بر انتخاب آگاهانه اصلح و ایجاد شایستگی است.

بحران عدالت: سرمایه‌داری غربی ابزاری عظیم برای تولید نابرابری است. در مورد انقلاب اسلامی، عدالت و مبارزه با فساد را محور حکومتداری قرار داد، حتی اگر گاهی تحت تأثیر آسیب‌های ناشی از مدل‌های توسعه غربی قرار گرفته باشد.


بحران عدالت بحران اخلاقی: غرب معنویت کاذب ارائه می‌دهد، در حالی که انقلاب اسلامی معنویت توحیدی مبتنی بر بندگی خدا، کرامت انسانی و جهاد تمدنی را پیشنهاد می‌کند.


نتیجه‌گیری: نبرد روایت‌ها و ضرورت بازگشت به خدا


درگیری موجود امروز صرفاً یک درگیری سیاسی یا نظامی نیست؛ بلکه «نبرد روایت‌های تمدنی» است. تجربه غرب ثابت کرده است که بشریت قادر به ساختن جامعه‌ای عادلانه، امن و معنادار جدا از خدا نیست. در مقابل، گفتمان انقلاب اسلامی بازگشت به خدا و استقرار حکومت توحیدی را یک ضرورت تاریخی و تمدنی می‌داند.


نجات بشر در گرو تلفیق علم و ایمان، عقلانیت و معنویت، عدالت و پیشرفت است. عبور از مدرنیته سکولار و حرکت به سوی یک «نظام توحیدی جدید» مسیری است که انقلاب اسلامی به عنوان یک الگوی زنده و مؤثر ترسیم کرده است؛ نظامی که در آن ایمان با علم، شایستگی با اخلاق، عدالت با مسئولیت و معنویت با پیشرفت در هم می‌آمیزد. نام تو، ای خورشید جهانیان، در میان بشریت خواهد درخشید.


روزی که جهان شاهد عدالت و صلح خواهد بود. روزی زیبا، روزی که پادشاه آن را در شیرین‌ترین خواب خواهد دید.

اما در عصری که حق‌ها غصب شده است، رویای دیرینه محقق خواهد شد.
وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ (و ما اراده کرده‌ایم که بر کسانی که در زمین به استضعاف کشیده شده‌اند، منت نهیم و آنها را پیشوایان و وارثان قرار دهیم). (قصص ۵)

 

ترجمه از محسن حدادی

انتهای پیام