وی با اشاره به نسبیگرایی ویلیامز، فیلسوف معروف اخلاق، اضافه کرد: او بیان میکند در ادوار مختلف ممکن است آنقدر فرهنگها از همدیگر دور باشند که نتوانند با همدیگر گفتوگو کنند لذا اگر فرهنگی بردهداری را مجاز بداند و دیگری غیرمجاز به تعبیر ویلیامز ناسازگاری مفهومی به دست خواهد آمد.
جباری با بیان اینکه وقتی پیشفرض چیزی کاذب باشد عدهای معتقدند که یک جمله کاذب خواهد شد و برخی میگویند کاذب نیست ولی ارزش صدق ندارد به بحث اعتبار برابر در نسبیگرایی اشاره و اظهار کرد: بر این اساس، آراء متضاد اخلاقی در فرهنگهای مختلف از اعتبار برابر برخوردار هستند و نمیشود یکی را بر دیگری ترجیح داد زیرا معیاری در این باره وجود ندارد که بخواهیم آن را براساس این معیار بسنجیم. نسبیگرا میگوید اگر در ایران یک کار خوب و در ژاپن همان کار بد تلقی شود یه یک اندازه اعتبار دارند ولو اینکه هر دو درست هم باشند، بنابراین نمیتوان گفت کدام اعتبار بیشتری دارد مگر اینکه گفته شود کارکرد کدامیک بیشتر است.
وی با اشاره به نسبیگرایی فراگیر، تصریح کرد: نسبیگرای فراگیر در مورد هر معرفت و گزارهای، نسبیگرا است؛ نسبیانگارهای معرفتی میگویند هر نوع معرفتی، نسبی است؛ هاربن که فیلسوف مشهوری است به شدت ضدنسبیانگار در علم است و به شدت نسبیانگار در حوزه اخلاق است.
این پژوهشگر فلسفه با اشاره به نسبیگرایی اخلاقی با بیان اینکه در اینجا با مشکل اصطلاحی روبرو هستیم، گفت: از دوره دیوید فونگ مباحثی در مورد نسبیگرایی در فلسفه در مداخل دایرهالمعارف مربوطه دارند؛ او در نسبیگرایی اخلاقی نوعی تقسیمبندی کرده است که در حقیقت سه اصطلاح است که گاهی خلط میشود. نسبیگرایی اخلاقی توصیفی، نسبیانگاری اخلاقی هنجاری و نسبیانگاری هنجاری فرااخلاقی که بحث ما عمدتا ناظر به سومی است. نسبیانگاری اخلاقی توصیفی از قرن نوزدهم به بعد به واسطه مردمشناسی و جامعهشناسی و ... رواج پیدا کرد.
جباری به نمونههایی از کارهای ضداخلاقی که اخلاقی تلقی شده است، ادامه داد: رها کردن افراد مسن به هنگام مهاجرت در بین اسکیموها رواج دارد و والدین آنها میدانند که اسکیموها باید زمستان مهاجرت کنند لذا در بین آنان پذیرفته شده است چون اگر بخواهند والدین را با خود ببرند خودشان هم از سرما خواهند مرد لذا آنها را رها میکنند. یا زنده دفن کردن رهبران سیاسی و مذهبی در یک قبیلهای در سودان؛ وقتی طرف مریض شد برای اینکه عزت او از بین نرود او را زنده دفن میکنند و هم خود فرد و هم اطرافیانش پذیرفتهاند یا آدمخواری که در برخی قبیلهها رواج دارد.
این پژوهشگر اخلاق با بیان اینکه در بین ژاپنیها این مسئله رواج داشت که افرادی که سامورایی میشدند این رسم وجود داشت که اولین نفری را که میدید میکشت، این کار بد دانسته نمیشد، اضافه کرد: الان در جوامع جدید هم بحث سقط جنین و اتانازی از جمله موارد نسبیگرایی است؛ اگر قرار است نسبیگرایی اخلاقی باشد باید حواسش باشد که این موارد به امور غیراخلاقی بازگشت نداشته باشد. مثلا یک هنجار اخلاقی مشترک وجود دارد که بیاحترامی به والدین بد است.
جباری با بیان اینکه نسبیانگار توصیفی اخلاقی میگوید من تحقیق کردهام و این موارد مواردی هستند که هرقدر شما اطلاعات تاریخی و اجتماعی را در نظر بگیرید و بر روی آن توافق داشته باشید باز هم دوطرف به توافق نمیرسند، گفت: در اینجا بحث اختلاف نظر بنیادی ایجاد میشود که زیرمجموعه نسبیانگاری توصیفی است. در نسبیگرایی هنجاری هم بحث متمرکز بر روی هنجارها است؛ تعاریف در مورد هنجارها مختلف است که بنده دو تعریف را ذکر میکنم؛ اول اینکه اگر کسی طبق هنجارهای جاری جامعه خود عمل میکند نباید او را نکوهش کرد و باید از قضاوت در مورد او خودداری شود.
وی در پایان افزود: دوم اینکه برای هر کسی کار درست آن است که به جد معتقد باشد آن کار درست است یا فرهنگ و جامعه آن را درست میدانند؛ در حقیقت از منظر این گروه درست چیزی که منطبق بر هنجارهای جامعه است.
انتهای پیام