صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۰۴۰۲۸
تاریخ انتشار : ۱۷ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۷
حجت‌الاسلام والمسلمین لک‌زایی تبیین کرد

عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) با تبیین جایگاه پیامبر اسلام(ص) در قرآن کریم گفت: شأن نبی مکرم اسلام در چهار بُعد؛ تلاوت آیات، تزکیه، تعلیم کتاب و تعلیم حکمت خلاصه می‌شود که این موارد باید به‌ عنوان مبانی حکمرانی نبوی مورد توجه قرار گیرد.

به گزارش خبرنگار ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین نجف لک‌زایی، رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم امروز دوشنبه ۱۷ شهریورماه طی سخنانی با موضوع «دو راهی‌های حکمرانی»، اظهار کرد: دلیل بعثت پیامبر اکرم(ص) از آن جهت بود که در آیات مختلفی به شأن رسول‌الله(ص) توجه شده است؛ از جمله در سوره مبارکه جمعه آیه دوم که می‌فرماید: «هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الأُمِّیّینَ رَسُولًا مِنهُم یَتلوا عَلَیهِم آیاتِهِ وَ یُزَکّیهِم وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَةَ».
 
وی افزود: خدای متعال همان خدایی است که در میان افراد فاقد مدنیت و مظاهر تمدنی همچون سواد و کتاب، پیامبری را از میان خودشان، قبیله و همزبان‌هایشان مبعوث کرد که چهار وظیفه مهم را انجام می‌داد: «یتلوا علیهم آیاته»، «یزکیهم»، «یعلمهم الکتاب» و «یعلمهم الحکمه».
 
رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ادامه داد: در بخش نخست، پیامبر اکرم(ص) آیات الهی را بر مردم تلاوت می‌کرد. تلاوت با قرائت تفاوت دارد، زیرا قرائت صرفاً خواندن است؛ اما تلاوت، خواندن همراه با عمل و اقامه آیات است. دومین وظیفه پیامبر(ص) تزکیه بود؛ یعنی خالص‌سازی انگیزه‌ها و سوق دادن آنها از غیرالهی به سمت الهی. پیامبران الهی، از جمله رسول خدا(ص)، هم در پی اصلاح اندیشه‌ها بودند و هم در پی اصلاح انگیزه‌ها.
 
وی در ادامه به شأن سوم و چهارم پیامبر اشاره کرد و گفت: پیامبر(ص) معلم کتاب و حکمت بود؛ کتاب همان قرآن کریم است و تعلیم آن برای یادگیری و عمل به قوانین الهی صورت می‌گیرد. حکمت نیز همراه با اخلاق، تعالی، رشد عقلانیت و گسترش حکمت نظری و عملی است. این چهار شأن نبی مکرم باید به عنوان مبانی حکمرانی نبوی مورد توجه قرار گیرد.
 
حجت الاسلام والمسلمین لک‌زایی خاطرنشان کرد: در این مسیر، دوراهی عقل و جهل از نگاه امام صادق(ع) بسیار اهمیت دارد. ایشان ایمان را در برابر کفر قرار داده و فرموده‌اند؛ انسان عاقل، مؤمن است و انسان جاهل، کافر؛ بنابراین یکی از نشانه‌های عقل، ایمان است.
 
وی افزود: درباره ایمان و کفر، بحث‌های مفصلی در میان متکلمان مطرح بوده است که آیا ایمان جنس معرفت دارد یا فراتر از آن است. دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) نیز مورد قبول ماست، اینکه ایمان مساوی با معرفت نیست که اگر ایمان مساوی معرفت و دانش باشد، دیگر نباید ابلیس کافر محسوب شود. امام(ره) توضیح داده‌اند که علم و ادراک، محصول عقل است، اما ایمان محصول قلب. به بیان دیگر، در وجود انسان دو بخش معرفتی و انگیزشی وجود دارد؛ علم به بخش معرفتی مربوط است و ایمان به بخش انگیزشی و همین مبنا در حکمرانی دینی نیز نقش اساسی دارد.
 
حجت الاسلام والمسلمین لک‌زایی با اشاره به کتاب «شرح حدیث» جنود عقل و جهل امام خمینی(ره) گفت: این مباحث نشان می‌دهد ایمان فراتر از معرفت است و باید در نظام حکمرانی اسلامی مورد توجه قرار گیرد. همچنین توصیه می‌کنم برای تدبر بیشتر در موضوع ایمان و نسبت آن با حکمرانی، به جلسات اولیه طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن اثر مقام معظم رهبری که مربوط به سال ۱۳۵۳ و پیش از انقلاب است، مراجعه شود.
 

ایمان فراتر از معرفت است

رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی اظهار کرد: مورد مهمی که امام خمینی(ره) مطرح کرده‌اند و برخی متکلمان و فلاسفه نیز بدان اشاره داشته‌اند، موضوع ابلیس است. قرآن کریم تصریح می‌کند که ابلیس کافر است، در حالی‌که ابلیس خدا را می‌شناخت و به وجود او علم داشت؛ زیرا وقتی خدای متعال دستور داد بر آدم سجده کند، ابلیس اصل وجود خدا را انکار نکرد، بلکه فرمان او را اطاعت نکرد.
 
وی ادامه داد: البته اگر عقل فقط عقل نظری باشد، ایمان در زمره آن قرار نمی‌گیرد؛ اما اگر عقل شامل عقل عملی هم باشد، ایمان یکی از جنود عقل محسوب می‌شود؛ بنابراین نظر امام(ره) ناظر به این نکته است که کسانی که ایمان را مساوی معرفت دانسته‌اند، دچار خطا شده‌اند.
 
وی تصریح کرد: امام خمینی(ره) می‌فرمایند: «انسان به مجرد آنکه علم به خدا، ملائکه، پیامبران و روز قیامت پیدا کند، مؤمن نمی‌شود؛ همان‌طور که ابلیس همه این امور را به علم و ادراک می‌دانست، اما خداوند او را کافر خواند»
 
حجت الاسلام والمسلمین لکزایی با بیان اینکه این موضوع به مباحث حکمرانی نیز ارتباط دارد، گفت: ما به دو نوع حکمرانی می‌رسیم؛ حکمرانی مبتنی بر ایمان به غیب، خدا، ملائکه، قیامت، قرآن و انبیا، و حکمرانی مبتنی بر کفر؛ چه کفر نظری باشد و چه عملی.
 
وی یادآور شد: بر اساس مبنای امام خمینی(ره)، انسان از سه لایه وجودی برخوردار است؛ لایه عقل (عقل نظری)، لایه حس و حال، و لایه عمل و کنش. لایه عقل، مربوط به جهان‌بینی و اصول دین است، لایه حس و حال به اخلاق و ایدئولوژی مربوط می‌شود، و لایه عمل به کنش‌های انسانی؛ ایمان و کفر در هر سه لایه قابل طرح‌اند.
 
وی ادامه داد: کفر گاهی نظری است؛ یعنی انکار خدا، پیامبران، قیامت یا غیب. گاهی عملی است؛ مانند مشرکان که خدا را قبول داشتند، اما برای او شریک قرار می‌دادند و گاهی کفر عملی است؛ به این معنا که فرد شهادتین می‌گوید، اما دستورات خدا را در عمل اجرا نمی‌کند؛ مانند ترک نماز و روزه.
 
حجت الاسلام والمسلمین لک‌زایی افزود: در عرصه حکمرانی نیز همین قاعده جاری است؛ اگر حکمران دانش خود را از دین بگیرد، اخلاق و کنش‌های حکمرانی‌اش هم دینی خواهد بود و در این صورت مؤمن محسوب می‌شود. اما اگر در هر یک از ساحت‌های حکمرانی دین را کنار بگذارد، کافر به‌شمار می‌رود.
 

ایمان؛ باور متعهدانه همراه با خضوع و التزام عملی است

حجت‌الاسلام والمسلمین لک‌زایی با اشاره به نگاه امام خمینی(ره) به ایمان گفت: ایمان صرف معرفت نیست، بلکه باور متعهدانه‌ای است که با خضوع قلبی و عمل به دستورات الهی محقق می‌شود؛ ایمان زمانی مایه هدایت و شفا خواهد بود که به پذیرش واقعی خدا، پیامبر (ص) و قرآن بینجامد.
 
 رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی اظهار کرد: ما می‌گوییم جنس ایمان، جنس باور متعهدانه است؛ یعنی فرد وقتی به خدا ایمان می‌آورد، در برابر او متعهد می‌شود که به دستوراتش عمل کند. به بیان دیگر، ایمان انتقال از جهان‌بینی به ایدئولوژی و از «هست» به «باید و نباید» است.
 
وی افزود: ایمان، باور متعهدانه همراه با گرویدن، انقیاد و خضوع پس از تصدیق و اطمینان است؛ همان‌گونه که اگر کسی خدا را پذیرفت، قلب او باید در برابر خدا خاضع و خاشع شود و تسلیم گردد؛ اسلام نیز به معنای همین تسلیم است. اگر کسی به قیامت ایمان آورد، باید در برابر مالک روز قیامت تسلیم شود و اگر نبوت حضرت محمد(ص) را پذیرفت، باید به ایشان ایمان آورد و به دستوراتش عمل کند.
 
رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با اشاره به تأکید امام خمینی(ره) در مراتب ایمان؛ که از اسلام آوردن آغاز می‌شود و تا اقامه دین در همه ساحات ادامه می‌یابد، گفت؛ ایشان بر سه محور «خلوص نیت»، «ذکر» و «محاسبه» توجه ویژه داشته‌اند.
 
وی تصریح کرد: خلوص نیت، به قلب مربوط می‌شود و ذکر، انسان را از غفلت بیرون می‌آورد. انسان‌ها یا ذاکرند یا غافل؛ ذاکران نیز یا سالک‌اند یا واصل. سالک، کسی است که مسیر سلوک را آغاز کرده و بسته به مقدار وصولش به مقاصد، مراتب متفاوتی دارد. در این میان، ذکر با تلقین آغاز می‌شود؛ یعنی انسان به قلب خود تلقین کند که «یا الله» بگوید، در ابتدا با زبان است، اما به مرور قلب انسان نیز به یاد خدا عادت می‌کند.
 
حجت الاسلام والمسلمین لک‌زایی ادامه داد: محاسبه هم به معنای بازنگری در رفتار روزانه است؛ اینکه انسان ببیند چه مقدار از روز را به یاد خدا گذرانده و چه مقدار در غفلت بوده است. این امر برای کنشگران عرصه حکمرانی اهمیت ویژه‌ای دارد؛ چراکه اگر سیاست‌گذاری، تنظیم‌گری یا تسهیل‌گری بدون یاد خدا انجام گیرد، ممکن است به خیانت منتهی شود؛ اما کسی که در یاد خداست، از صراط امانت خارج نمی‌شود.
 
وی با اشاره به برخی آیات قرآن گفت: در سوره «صاد» آیه ۷۴ خداوند می‌فرماید:«فَسَجَدَ الْمَلَائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ إِلَّا إِبْلِیسَ اسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ»؛ این آیه نشان می‌دهد که ابلیس، با استکبار عملی و اخلاقی از کافران شد.
 
رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در ادامه افزود: نسبت مؤمن با قرآن نیز در آیه ۴۴ سوره «فصلت» بیان شده است؛ جایی که خداوند قرآن را هدایت و شفا برای اهل ایمان معرفی می‌کند؛ بنابراین قرآن برای کسی مایه هدایت است که ایمان واقعی به خدا، رسول و قرآن داشته باشد؛ اما برای منکران یا مشرکان، بهانه‌گیری‌های بی‌اساس باقی می‌ماند.
 
وی خاطرنشان کرد: نسبت ایمان و کفر به ارتباط انسان با عالم غیب و حقیقت الهی بازمی‌گردد. ایمان یعنی پذیرش خدا، ملائکه، انبیا و قرآن کریم به عنوان یک باور جدی و متعهدانه، و کفر به معنای انکار یا غفلت از این پیوند است.
 
حجت‌الاسلام والمسلمین لک‌زایی در پایان با اشاره به سوره مبارکه انفال آیات ۲ تا ۴ گفت: خداوند در این آیات مؤمنان واقعی را تعریف می‌کند؛ کسانی که با یاد خدا دل‌هایشان آرام می‌گیرد، در برابر آیات الهی خشوع می‌کنند و در عمل نیز به اقامه دین می‌پردازند.
انتهای پیام