سرویس اندیشه ایکنا به مناسبت یک هزار و پانصدمین سالگرد میلاد رسول اکرم(ص) به سراغ اهل معرفت و سیرهپژوهان رفته تا ایام ولادت رئوفترین خلق خدا، برای مخاطبان اهل معنا با معرفتافزایی از راه، روش و سیره پیامبری که رحمت است برای همه اهل جهان، همراه باشد. در این مجال پای سخنان محسن اسماعیلی، عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و معاون راهبردی و امور مجلس رئیس جمهور درباره سیرِ سیره نبوی و اهمیت پرداخت به آن در زمانه ما نشستیم. در ذیل مشروح گفتار این کارشناس دین را با هم میخوانیم و میبینیم:
در آستانه میلاد شریفترین مخلوق پروردگار هستیم، رسول اعظم(ص) که مسیر بشریت را تغيير داد و به برکت وجود مبارکش، انسان، «انسان» شد. بنده این میلاد مسعود و مناسبت خجسته را به همه مخاطبان تبریک عرض میکنم؛ امسال مصادف با هزار و پانصدمین سال میلاد آن بزرگوار است و درصدد هستیم تا بهرههای جدیدی از این مولود خجسته ببریم. اکنون ایکنا، که افتخار انتساب به قرآن و اهل بیت(ع) را دارد، تصمیم گرفته است در این زمینه قدمی بردارد، تمایل دارم به عنوان مقدمه، بحثی را مطرح کنم، شاید راه را برای نوع دیگری از گفتوگو پیرامون پیامبر(ص) به روی ما بگشاید.
از زمانی که پیامبر(ص) نبوت را تجربه و رسالت را ایفا کرد، گفتهها و نوشتهها در مورد ایشان، بسیار است اما این گفتهها و نوشتهها بیشتر بازگو کردن رفتار و گفتار آن بزرگوار است؛ شنیدن و خواندن رفتار و گفتار حضرت رسول(ص) حتماً شیرین و آموزنده است اما از آن شیرینتر و آموزندهتر، به دست آوردن الگوهای کرداری و گفتاری از ایشان است، همان چیزی که در زبان قرآن «سیره» نامیده میشود. ما امروز نیازمند بازخوانی سیره نبوی در بخشهای مختلف هستیم. البته در سیره، نکته مهمی وجود دارد که در گذشته از آن غفلت و یا کمتر به آن توجه شده است. اولین متفکر بزرگی که به آن توجه کرده است، مرحوم شهید مطهری(ره) است که بنده جهت قدردانی مطلبی از ایشان بازگو میکنم.
سیره از نظر واژگانی با سِیر، همریشه است و البته یک تفاوت بزرگ دارد؛ سیر یعنی، حرکت و سیره یعنی، طرز حرکت. سیر یعنی، کردار و سیره یعنی شیوه کردار و گفتار؛ سیره از نظر ادبی بر وزن فِعله است که مصدر نوعی نامیده میشود یعنی بر نوع انجام یک کار دلالت دارد؛ مثلاً در عربی جَلسه، یعنی نشستن و جِلسه یعنی نوع و سبک نشستن. تفاوت سیر نبوی و سیره نبوی در این موضوع است. ما درباره سیر تاریخ زندگی پیامبر(ص) تألیفات بسیاری داریم اما در مورد سیره زندگی ایشان، متأسفانه فقیر هستیم و دستمان تهی است.
اگر بخواهیم سیره را به زبان امروزی نزدیک کنیم، باید نام آن را «سبک زندگی» بگذاریم؛ سبک زندگی با تاریخ زندگی تفاوت دارد. مثالی عرض میکنم؛ حضرت ختمی مرتبت(ص) در طول 23 سال بعثت و رسالت خود جنگهای متعددی داشتند و اگر بپرسیم ایشان چه تعداد جنگ داشت و در کدام جنگها شخصاً شرکت کرد، این جنگها در چه مناطقی بود و تعداد یاران ایشان و شهدای لشکر رسول الله(ص) و کشته دشمنان چقدر بود و امثال اینها، ما با تاریخ و سیر جنگهای پیامبر اکرم(ص) آشنا شدهایم اما اگر با مطالعه جنگهای نبوی، توانستیم به این سؤال پاسخ دهیم که رسول اکرم(ص) چرا، چه زمانی و برای چه اهدافی و چگونه میجنگید، پشت جبهه را چگونه بسیج و سازماندهی میکرد، با خانواده شهدا چه رفتاری داشت و هزینه جنگ را چگونه تأمین میکرد؟ وارد موضوع «سیره جنگهای پیامبر(ص)» شدهایم و امروز ما به این سیره بیشتر از سیر نیاز داریم که این امر، میتواند الگو باشد. قرآن کریم فرموده است، حضرت محمد(ص) اسوه و الگوی شماست، الگو و اسوه زمانی محقق میشود که ما بتوانیم از رفتار ایشان شبیهسازی داشته باشیم. اینکه بدانیم او چگونه رفتار کرد؛ کفایت ندارد بلکه لازم است اما کافی نیست. لازم است، چون اگر ما با تاریخ زندگی او آشنا نباشیم، سبک زندگی او را نمیتوانیم استخراج کنیم و کافی نیست؛ زیرا صرف آشنایی تاریخی و مطالعه سیر زندگانی یکنفر، نمیتوان از او الگوبرداری کرد.
یکی از سؤالاتی که نسل جوان از ما مطالبه دارد و ما به آنان بدهکار هستیم، همین است که میپرسند شما وقتی میگویید رسول اکرم(ص) الگوست، چگونه الگوست و این پرسش درباره ائمه(ع) و سایر بزرگان مذهب ما هم مطرح است. اگر به زنان امروز جامعه میگوییم فاطمه زهرا(س) و حضرت زینب کبری(س)، الگوی زن مسلمان هستند، زن مسلمان حق دارد از ما بپرسد چگونه و به چه شکل؟ ما باید سبک زندگی را از آنان بیاموزیم و به دیگران نیز یاد دهیم و این موضوعی است که بیش از گذشته باید به آن پرداخت. مثلاً سبک دعوت رسولالله(ص) به دین، روش سخن گفتن ایشان با جوانان، سبک امر به معروف و نهی از منکر، همسرداری، رفتار با فرزندان، رفاقت و رقابت، تجارت و ابعاد مختلف زندگی ایشان، از این رو یافتن این سبک الگوساز است، در غیر این صورت صرف اینکه بدانیم پیامبر(ص) در سال سوم هجری در کدام جنگ شرکت کردند، فقط یک آگاهی تاریخی است و نمیتواند الگوی عملی باشد؛ لذا امیدواریم هزار و پانصدمین سال میلاد ایشان، آغاز این حرکت خجسته و انسانساز باشد تا سیره پیامبر رحمت را در عرصه فردی و اجتماعی استخراج، تدوین و گفتمانسازی کنیم، هم خودمان بهره ببریم و هم به نسل جوان تشنه امروز، ارائه دهیم که به حق از ما مطالبه دارند، این کوتاهی ماست و باید از پیامبر اعظم(ص) پوزش بطلبیم.
یکی از ابعادی که فرصت پرداختن دارد و بسیار به آن نیاز داریم، سبک حکمرانی پیامبر(ص) است؛ عرض کردم اینکه حضرت چه زمانی تشکیل حکومت داد، صرفا یک آگاهی است، خوب است اما سیره نبوی در حکمرانی به این است که ببینیم چه شرایطی ایجاد شد رسول اکرم(ص) تن به تشکیل حکومت دهد و آیا این امر، از باب انتخاب بود؟ ایشان چه نگاهی به مردم داشت، مردم در حکومت نبوی چه جایگاهی داشتند و آیا فقط تکلیف داشتند یا از حقوقی برخوردار بودند؟
اقتصاد، فرهنگ و قدرت نظامی در حکومت نبوی چه نقشی داشت، پیامبر(ص) با زورگویان جهانی چه رفتاری داشتند و موضع ایشان در مورد مظلومان در کشورهای دیگر چه بود، چگونه بر کار کارگزاران خود نظارت داشتند و چگونه آنان را انتخاب میکردند، از کدام خطای کارگزارانشان چشمپوشی و نسبت به کدام مورد تحت هیچ شرایطی گذشت نمیکردند؛ امثال این سؤالات، سیره حکمرانی پیامبر(ص) را برای ما به ارمغان میآورد و این همان موضوعی است که میتوانیم از آن الگوسازی کنیم.
اگر سیرهیابی نکنیم، به تعبیر شهید مطهری، دچار هرج و مرج حدیثی میشویم و این آسیب بزرگی است که دینداران و حکومت دینی را تهدید میکند. ما در دوره زندگی رسولالله(ص) و بعد از آن، هم جنگ و هم صلح داشتیم و اگر از تاریخ جنگ و صلح پیامبر(ص)، سیره به دست نیاوریم، نابجا از آن استفاده خواهیم کرد، یعنی زمانی که جنگ شد به سیره جنگی ایشان استناد میکنیم و اگر صلح شد، مجددا به سیره صلح ایشان رجوع میکنیم و این استفاده نابجا، هزینهها و تردیدهایی در ذهن مخاطب ایجاد میکند و گاهی میگویند اینها برای هر مسئلهای حدیثی در اختیار دارند و نسبت به هر مسئلهای، شبیهسازی تاریخی میکنند.
شبیهسازی تاریخی، میتواند مفید باشد اما زمانی که سیرهیابی شده باشد، در غیر این صورت ممکن است هر کسی برای خود شبیهسازی داشته باشد؛ شخصی، فردی را به یک شخصیت منفور تاریخی تشبیه کند و دیگری هم فرد دیگر را به یک شخصیت محبوب تاریخی و هر دو هم مسیرشان غلط است؛ این از خطرهای بزرگی است که ما را تهدید میکند، لذا مطالعه تاریخ، زمانی مفیدتر است که به استخراج سیره و سبک زندگی منتهی شود. قرآن فرموده؛ چرا در گذشته مطالعه نمیکنید و از سرنوشت گذشتگان عبرت نمیگیرید. میپرسیم برای چه باید مطالعه کنیم؟ قرآن کریم در پاسخ میگوید؛ برای اینکه تفکر کنید و عبرت بگیرید. عبرت از ماده عبور است، یعنی مطالعه در گذشته نباید ما را در گذشته متوقف کند، بلکه باید از گذشته عبور کرده و به سمت آینده برویم. فایده تاریخ و مطالعات تاریخی در چنین صورتی آشکار میشود؛ در غیر این صورت مانند باستانشناسی هستیم که با یک بنای تاریخی مواجه است.
سیره حکمرانی پیامبر(ص)، از این جهت مهم است که ما بنیانگذار یک نظام سیاسی به نام اسلام و رسول اعظم(ص) هستیم؛ این ادعا را دیگران یا نداشتهاند یا به اندازه ما نداشتهاند و یا ادعای آنان به اندازه ما مورد توجه جهانیان قرار نگرفته است. امروز ما مدعی پرچمداری حکومت نبوی و علوی هستیم، به همین دلیل نیازمند شناخت آن سبک حکومتی نیز هستیم.
از آن جهت که اهمیت این موضوع را تا حدودی شفافتر کنم، از عبارت بسیار بسیار تکاندهنده علامه طباطبایی بهره میبرم؛ ایشان در قضاوت علمی - تاریخی و انتخاب واژگان بسیار محتاط هستند؛ آن بزرگوار در نوشتهای بیان کردهاند؛ «بعد از رحلت پیامبر(ص)، سیره حکومتی او را به قتل رساندند، سیره حضرت را کشتند و ذبح کردند»؛ مقصود ایشان آن است که سبک حکومت رسولالله(ص) را تغییر دادند، البته ظاهر، نام و ادعای حکومت همان چیزی بود که در دوره پیامبر اسلام(ص) شاهد بودیم، اما در واقعیت، تفاوت وجود داشت. حکومت پیامبر(ص)، حکومت ولایی بود اما این ماهیت را تغییر دادند. نظامهای سیاسی در این دنیا، هر کدام برای خود نامی انتخاب کردهاند که وجه تمایز یک حکومت با دیگر نظام است، یکی سلطنتی است و دیگری جمهوری و ... ؛ نامی که خدا و رسولش برای حکمرانی انتخاب کردند، حکومت ولایی است؛ سلطنت و جمهوری نیست.
ولایت، یعنی نزدیکی و محبت؛ لغتشناسان عرب از جمله راغب اصفهانی که از شناختهترین لغتدانان زبان عربی، گفته است ولایت، یعنی بین دو چیز آنقدر نزدیکی وجود داشته باشد که هیچ فاصلهای بین آن دو نتوان یافت؛ حکومت نبوی این ویژگی را دارد که بین حاکم و مردم هیچ فاصلهای وجود ندارد. پیامبر(ص) فرمود؛ خدا خوش نمیدارد که بندهاش در بین بندگانش متمایز ظاهر شود؛ لذا هر تازه وارد و ناآشنا که در مجلس رسول اکرم(ص) حاضر میشد، ایشان را نمیشناخت و نمیدانست پیامبر(ص) کدام است، اما این شیوه حکمرانی بعد از ایشان به تعبیر علامه طباطبایی(ره) به قتل رسید و طولی نکشید که ولایت علوی و نبوی، تبدیل به سلطنت بنی امیه و پادشاهی معاویه شد. امام حسین(ع) نکته بسیار مهم و درسآموزی را بیان کردند و فرمودند: «قیام و خون دادن من و به اسارت رفتن خاندان من، برای این است که میخواهم سیره جدم و پدرم را احیاء کنم». اسیر بسیره جدی و ابی: احیای سیره نبوی و علوی. کدام بخش از سیره و سبک زندگی ایشان به قتل رسیده و نابود شده بود که امام حسین(ع) قصد داشت آن را احیاء کند؛ خودشان فرمودند؛ سبک حکمرانی و رفتار آنان با مردم.
سیره حکمرانی نبوی، آنقدر ارزشمند است که جان دادن امام حسین(ع) و یارانش و به اسارت رفتن خاندان آلالله(ص) برای احیای آن میارزد. متأسفانه علیرغم اینکه این قیام را گرامی میداریم، اما این هدف آن بزرگوار را، کمتر مورد توجه قرار دادهایم؛ مجالس امام حسین(ع) باید مجلس گفتوگو درباره سیره پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) باشد و اگر سیره ایشان در مجلسی احیاء و الگویابی شد، آن مجلس، مجلس امام حسین(ع) است. نشانه آن هم این است، وقتی از مجلس امام حسین(ع) خارج شدیم، چه میزان با سبک زندگی آنان آشنا هستیم. این مقدمهای بود که عرض کردم و براساس این مقدمه، میتوانیم الگوی حکمرانی نبوی را استخراج کنیم که در ادامه به عنوان نمونه، چند راهبرد حکومتی پیامبر خدا(ص) را بیان میکنم.
نخستین ویژگی پیامبر اکرم(ص) در حکمرانی، عشق به مردم بود. ویژگی بارز نظام سیاسی مبتنی بر تعالیم نبوی، ولایت، نزدیکی و محبت و عشقورزی والی به مولی علیه و حاکم به شهروندانش است و پیامبر(ص) ویژگیهای بسیاری داشت که عمری طولانی، برای خواندن سرفصل آن نیاز است؛ البته اگر در بین همه این ویژگیها بخواهیم یک ویژگی را نام ببریم، آن چیست؟ خداوند کلمه مهربان را برای ایشان انتخاب کرده و فرموده است؛ پیامبر مهربان و دلسوز برای همه بود. حضرت به تعبیر قرآن کریم، مهربان و دلسوز برای همه عالمین بود: «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ»؛ ایشان عاشق همه بود و به همه محبت میکرد نه فقط مؤمنان؛ «لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ»؛ قرآن فرمود: پیامبری نزد شما آمده است که درد و رنج شما بیش از آنکه درد و رنج شما باشد، درد و رنج اوست؛ شیفته شما مردم است. در ادامه فرمود؛ با مؤمنین هم رئوف و رحیم است، یعنی تا اینجا برای همگان بود و مؤمنین چیزی اضافه دارند؛ بالمؤمنین رئوف رحیم. پیامبر رنج بشر و انسان را داشت؛ هر کسی در هر گوشهای از این عالم رنجی میکشید، آن رنج، روح مبارک پیامبر(ص) را آزار میداد و اینکه آن فرد چه مذهب و دینی داشت، بحث دیگری بود. رنج پیامبر، رنج مردم بود.
خداوند چندین بار در قرآن خطاب به پیامبر اکرم(ص) فرموده است: وَلَا تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِيمِ، یعنی، ای رسول ما! درباره جهنمیان از تو بازخواستی نمیشود یعنی، پیامبر(ص) حتی برای جهنمیان مسئولیتی را متوجه خود میدانست و ناراحت بود که چرا کسی جهنمی میشود؛ جهنمیشدن برخی را پای کمکاری خود میگذاشت، ایشان نمیفرمود؛ قلب آنان قساوت پیدا کرده است و حق به گوششان نمیرود، بلکه میفرمود من در بیان حق کوتاهی دارم که نتوانستم آنها را به حق دعوت کنم؛ لذا قرآن چند بار فرموده است، تو مسئول جهنمیشدن آنان نیستی و غصه جهنمی شدن آنان را نخور. از این آیه تعجب نکنید، زیرا در آیه دیگری فرمود: لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ؛ یعنی آنقدر از ایمان نیاوردن برخی غصهدار بود که برای هدایت و نجات انسانها ناراحت بود؛ لذا اولین ویژگی حکومت نبوی، انسانی بودن آن است. حضرت رسول(ص)، درد بشر داشت، با این وصف میفهمیم که برکات حکومت پیامبر(ص) مختص مؤمنین نبود و کفار هم از آن بهره میبردند. ایشان فرمودند؛ اگر کسی، حقی را از یک کافر بیآزار ضایع کند یا آبروی او را ببرد یا تکلیفی بیش از حقش برعهده او بگذارد، در روز قیامت پیش از آنکه آن کافر در پیشگاه خدا دادخواهی و شکایت کند، من به وکالت از آن ستمدیده، شاکی از مسلمان ظالم خواهم بود. پیامبر اسلام حامی حقوق ستمدیدگان بود ولو اینکه ستمدیده کافر بود و ستمگر، مسلمان! ما چنین پیامبری داشتیم که تا این حد برای انسان ارزش قائل بود.
دومین ویژگی، آن است که وقتی پیامبر(ص) حکومت تشکیل داد، از شایستگان استفاده کرد. ایشان در ابتدا قوم و خویش خود را دعوت کرد و به همه آنان گفت؛ مبادا فخرفروشی کنید که مثلاً عمو، پسرعمو و هم قبیلهای ما حاکم شده است، فرمود؛ یا بنی هاشم انی رسول الله الیکم و انی شفیع علیکم...؛ من همانگونه که پیامبر همه هستم، پیامبر شما هم هستم و همانطور که دیگران را دوست دارم، شما را هم دوست دارم و عمل من برای خودم و عمل شما هم برای خودتان است و ولا تقولوا ان محمد؛ این طرف و آن طرف نگویید، محمد از خاندان ماست. پیامبر(ص) فرمودند؛ اگر کسی سمت و منصبی را به دیگری بسپارد، در حالی که میداند بهتر از او هم وجود دارد به خدا، رسولالله(ص) و همه مسلمین خیانت کرده است؛ زیرا وقتی یک بیعرضه منصبی گرفت، حکومت نبوی بدنام میشود. مردم ما را ندیدهاند و خواهند گفت اگر ایشان هم بود، اینطور رفتار میکرد.
ویژگی دیگر در حکمرانی پیامبر(ص)، گردش قدرت، جوانگرایی و شکستن حلقههای بسته قدرت بود. زمانی به کسی مأموریت میدادند، میفرمود: اوصیکم بشبان؛ شما را نسبت به جوانان سفارش میکنم؛ مراقب جوانان باشید؛ زیرا دلشان پاکتر است و فرمودند؛ وقتی خدا مرا به عنوان بشیر و نذیر مبعوث کرد، جوانان دور مرا گرفتند و فداکاری کردند. خودشان در بستر رحلت، لشکری فرستادند که اسامه فرمانده آن بود. بعد از فتح مکه، عتاب بن عسید(عصید یا اسید) را فرمانده مکه قرار داد که جوانی 20 و چندساله بود و موجب اعتراض شد؛ ایشان جواب داد کسی ایراد به سن او نگیرد، بلکه او افضل است و اینطور نیست که هر کسی بزرگتر است، شایستهتر است؛ بلکه هر کسی شایستهتر است، بزرگتر است. فرمودند: ولا یحتج محتج ....؛ فلیس الاکبر هو الافضل بل الافضل هو الاکبر؛ این هم یک قاعده بود. ارتباط مستقیم با مردم نیز قاعده دیگری بود.
این جمله امیرمؤمنان(ع) بسیار تاریخی است که ایشان از پیامبر(ص) نقل کردهاند؛ فرمودند با مردم آنقدر صمیمی برخورد کنید که با شما احساس آشنایی داشته باشند و در سخن گفتن با شما به لکنت نیفتند. کسی خدمت پیامبر(ص) رسید و در سخن گفتن زبانش به لکنت افتاد و پیامبر(ص) فرمودند؛ مگر من چه کسی هستم، پدر و مادرم چه کسانی بودند؟ راحت صحبت کن.
نکته دیگر اینکه در سیره نبوی، این سبک وجود داشت که پیامبر(ص) بهعنوان حاکم ایثار میکرد نه استئثار؛ ایثار یعنی از حق خود به نفع دیگران گذشتن ولی استئثار در زبان امروزی، ویژهخواری، رانت و ویژهطلبی است. رسول اکرم(ص) دور خانه خدا مشغول طواف بود که بند کفششان باز شد، وقتی یکی از اصحاب خواست بند کفش خودش را به او بدهد، قبول نکردند و فرمودند دلیلی برای این کار نیست؛ این کار را رانت میشمردند.
حضرت رسول(ص) فرمود: این سبک حکومت من است ولی بعد از من این سبک عوض خواهد شد و خواهید دید حاکمان به جای ایثار، استئثار میکنند و حق دیگران را به نفع خود مصادره میکنند؛ همچنین فرمودند؛ هر حاکمی که چنین باشد، مورد لعن خدا، من و همه لعنکنندگان است.
ویژگی دیگر ایشان، عدالتطلبی بود فرمودند؛ گذشتگان شما به این دلیل ناکام ماندند که قوانین را فقط برای ضعفا اجرا میکردند. اگر ناتوان و ضعیفی کوچکترین سرقتی کرده بود حد بر او جاری میکردند اما اگر انسان قدرتمند و صاحبنامی مال بیتالمال را میخوردند، به اسم اینکه مصلحت نیست، قانون را برای آنان اجرا نمیکردند. پیامبر فرمود: «این شیوه حکومت من نیست و در شیوه حکومت من قانون برای ضعیف، قوی، شریف، شناخته شده و ناشناس یکسان است و تفاوتی بین افراد در این جهت نیست».
ویژگی دیگر حکمرانی نبوی، وفاق، الفت و نزدیکی قلوب مردم به یکدیگر بود. سراسر سیره ایشان، وحدت و نزدیکی دلها بود، همچنین در سیره حضرت، دور کردن افراد از هم وجود نداشت. اولین کار بعد از حکومت در مدینه، بستن پیمان برادری بین مردم بود و فرمودند: صلاح ذات البین افضل من عامه الصلاه و الصیام؛ آشتی بین افراد از جمع نماز و روزههای شما باارزشتر است، اما ما این نکات را باور نمیکنیم؛ زیرا ترازوی ارزشگذاری ما با پیامبر(ص) متفاوت شده است، ما برای اموری ارزش قائلیم که حضرت برای آن ارزش قائل نبود و برعکس. همچنین فرمودند؛ «اختلاف، شما را ریشهکن و نابود میکند». فرمودند: ألا إنَّ فِي التَّباغُضِ الحالِقَةَ.
حلق، به معنای تیغ انداختن است؛ دور شدن، شقه شقه شدن و اختلاف، مانند تیغ بر گلو است و فرمودند اختلاف و شکاف بین مردم، دینبرانداز است و تیغ بر ریشه دین میاندازد، لذا چتر پیامبر(ص) همه را در برمیگیرد. رهبر معظم انقلاب هم در تعبیری زیبا فرمودند: «همه زیر چتر جمهوری اسلامی قرار دارند مگر کسی خودش نخواهد زیر این چتر باشد». این نوع نگاه است که حضرت امیر(ع) فرمودند: «خدا توسط حکومت رسول اعظم(ص)، کینهها را از عمق وجود مردم بیرون کشید». اعراب به دشمنی و جنگ معروف بودند ولی حضرت محمد(ص) چنان این کینه را از بین برد که علی(ع) فرمودند؛ «پیامبر(ص) تا زمانی که مرگش فرارسید، دست از نزدیک کردن دلهای مردم با همدیگر برنداشت.
رسول الله(ص) به دنبال آگاهی دادن به مردم، مبارزه با خرافات، ارتقای سطح آگاهی، احترام به کرامت دیگران، مشورت با مردم، بخشش خطاها، ایستادگی در برابر زورگویان و کمک به ستمدیدگان و مظلومان بود. این ویژگیها نمونههایی از سیره حکمرانی نبوی است که جای پرداختن به آن وجود دارد، در غیر این صورت هیچکدام از ویژگیهای حضرت به اندازه کافی، شایسته و بایسته مورد بحث قرار نگرفته است.
غرض بنده این بود که در هزار و پانصدمین سال میلاد رسول الله(ص) باید همت کرده و عزم خود را در یک حرکت طولانی مدت علمی برای استخراج سبک زندگی پیامبر رحمت و مهربانی جزم کنیم که یکی از مهمترین این سبکها، سبک حکمرانی پیامبر(ص) است.
امیدوارم خداوند ما را موفق بدارد و خبرگزاری ایکنا مانند همیشه موفق و در این زمینه پیشگام باشد.
انتهای پیام