وی با اشاره به مواضع برخی از فقها در این باره، اضافه کرد: فقها در بحث تفسیر جریانات مختلف وقتی به صوفیه میرسند میگویند صوفیان چون به مباحث انفسی و سیر و سلوک توجه داشتند در تحقیقات خود تنها به تأویل پرداختند و این امر سبب شد تا مردم جرئت پیدا کرده و به تاویلگرایی رو بیاورند. آیتالله صافی گلپایگانی عبارتی دارد که بسیار نقادانه به تاویل قرآن است و گفتهاند چه کسی است که نداند زبان قرآن زبان ابن عربی و جامی و ابن فارس و امثال وی و زبان فلسفه نیست خصوصا فلاسفه اخیر و کسانی که عرفان و فلسفه را با هم مخلوط کردهاند. ایشان مثالهایی هم از تأویلات ملاعبدالرزاق کاشی آورده است.
داودی با بیان اینکه آیتالله مرعشی هم فرموده است که مصیبت صوفیه از اعظم مصائب است، تصریح کرد: ایشان گفته است مصیبت صوفیه در اسلام از اعظم مصائب است که باعث شده تا بنیان اسلام منهدم شود؛ ایشان معتقد است تاویلگرایی و تاویل دور از ظواهر آیات و بدون قاعده، باعث انحراف در اسلام است. آقای یثربی هم چیکده نقدهایی در این باره دارد؛ ایشان فرموده است ما نمونههایی از تفاسیر صوفی و عرفانی داریم که با هیچ عقل و منطقی سازگاری ندارد. برای نمونه میتوان به تفسیر سهل تستری و تاریخالاشارات قشیری و ... اشاره کرد که بدون تردید دروغ است. وی تفسیر بیان السعاده ملاسلطان محمد گنابادی را هم در زمره این نوع تفاسیر برشمرده که از عقل و منطق بیرون است.
این پژوهشگر با بیان اینکه در دیدگاه فقها، متکلمین و صاحبان اندیشه، تفسیر صوفیه از قرآن تقلیلگرایانه و مبتنی بر باطنگرایی و فضای اندیشهای خودشان است که نتیجه آن هم خارج شدن آیه از ظاهر و بیبند و باری است که الان هم در جامعه مشاهده میشود، اظهار کرد: تفاسیر عرفانی تقریبا از یک رویه پیروی میکنند ولی بیانالسعاده در بین این تفاسیر خاص و ویژه است از جمله اینکه نویسنده این تفسیر منتسب به شیعه است و سعی کرده است براساس اندیشه شیعه قرآن را تفسیر و تأویل کند و ما در این زمینه تفسیری با این جامعیت سراغ نداریم زیرا این تفسیر همه آیات قرآن از سوره حمد تا ناس را تفسیر کرده است و مبنای آن هم تشیع است.
وی با بیان اینکه اگر کسی به درستی این تفسیر را نقد کند به همه مبانی تفسیر صوفیانه تسلط مییابد، افزود: موضوع دیگر انتساب این تفسیر به سلطان محمد گنابادی است؛ برخی به شدت این انتساب را رد کردهاند و میگویند نویسنده این اثر، احمد بهائمی از هندوستان است و در اثبات آن هم میگویند که این تفسیر خیلی شبیه اثر دیگری از بهائمی است و برخی میگویند سلطان محمد در حدی نبوده که تفسیر بنویسد که البته این سخن چون چندان علمی نیست نمیتوان بر روی آن حساب باز کرد.
داودی اضافه کرد: قبل از ملاسلطان، تفسیر محیط الاعظم سیدحیدر آملی در حوزه تاویلگرایی صوفیانه بوده که کامل نیست و تنها همین تفسیر از ابتدا تا انتها کامل است. این کتاب مقدمه چهاردهگانه دارد و البته فهم تفاسیر عرفانی گاهی از رمانهای پلیسی هم سختتر است و گاهی انسان به این حس میرسد که خود نویسنده هم نمیداند چه گفته است.
وی با بیان اینکه این کتاب گرایش عرفانی رواییث دارد و با اینکه اصل تفکر صوفیه بر کشف و شهود است در این اثر، مبنا کشف و شهود نیست، ادامه داد: بیشتر این اثر مبتنی بر تاویل عرفانی آیات و روایات است ولی اعتبارسنجی درستی نسبت به روایات ندارد و روایات صحیح و سقیم را آورده است و کاری به محتوای نادرست برخی روایات هم ندارد و روایات صحیح و ضعیف و اضعف و جعلی را هم به تاویل میبرد. متاسفانه گاهی برخی از خود ما هم این اشکال را داریم که روایاتی از اهل سنت را که خودشان ضعیف میدانند مبنا قرار میدهیم و آن را مورد تاویل و تفسیر قرار میدهیم. بنابراین استفاده بیان السعاده از روایات، درست نیست.
این پژوهشگر با بیان اینکه در ابتدای هر سوره نام سوره، تعداد آیات و مکی و مدنی بودن و فضیلت و ثواب سوره قید شده است، گفت: توجه به معانی الفاظ، فصاحت و بلاغت و صرف و نحو خیلی در آن زیاد است و حتی میتوان آن را داخل در تفاسیر ادبی و بلاغی دانست. موضوع دیگر هم تأثیرپذیری مفسر این اثر از اندیشه ابن عربی و ملاصدرا است؛ معاصرین شارح اقوال گذشتگان هستند و حتی برخی مواقع با تبیین نادرست اندیشه دیگران و برخی اوقات هم با رویکرد خودشان یعنی فرد کتابی را بهانه برای نشر اندیشه خود قرار داده است.
داودی با اشاره به عقیده نویسنده این اثر در مورد وحدت وجود و فنا، اظهار کرد: نویسنده این تفسیر بر این باور است که در فنا، مجذوببودن و متلاشیشدن از نفس رخ میدهد؛ چه فنای اسمائی، چه ذاتی و چه افعالی و در فنا نفس متوجه کثرات نیست لذا کسی که فنای اسمائی دارد تکلیف از او برداشته میشود که این هم از تبعات اندیشه نادرست این کتاب است. بحث دیگر هم در وحدت وجود جمع است که او میگوید جمع، باطل است گویی فضای ذهنی صوفیان این بوده است که وقتی وارد مباحث فکری صوفیانه و عرفانی میشوند از مدار عقل و منطق بیرون میروند مثلا گفته است که انسان باید به جایی برسد که فعل را مطلقا از خداوند ببیند و حتی گفته است اگر شما به این ورطه بیفتید که ما یک فاعل شیطانی و یک فاعل الهی داریم گرفتار ثنویت شدهایم لذا از نسبتدادن افعال به شیطان به شدت پرهیز دارند.
داودی افزود: براساس عقیده این کتاب، معنای لا اله الا الله را هم در اینجا باید به دست آورد و با قاعده روایی و آیهای به دست نمیآید؛ یعنی انسان به جایی میرسد که مطلق جبر است یعنی فقط خداوند است که همه افعال توسط او انجام میشود. یکی از افراد معاصر هم در تفسیرش گفته است بحث جبر و اختیار از اساس بحثی نادرست و سالبه به انتفاء موضوع است زیرا غیر از خدا چیزی وجود ندارد که بحث کنیم ارادهای غیر از خدا وجود دارد یا ندارد. در دیدگاه مفسر بیانالسعاده ما با وحدت وجود و فنایی برخورد میکنیم که لوازم باطلی دارد از جمله این لوازم باطل، بحث جبر و ساقطشدن تکالیف از فرد است.
وی افزود: در بحث صفات هم نویسنده این اثر قائل به آن است که اراده، ازلی و ابدی است؛ در بحث اراده در آیات و مباحث کلامی داریم که اراده، صفت فعل است نه ذات. خداوند هر وقت بخواهد کاری را انجام میدهد و نخواهد انجام نمیدهد و در این تفسیر هم اراده را ازلی و ابدی گرفته است اما مهمترین و ریشهایترین موضوعی که ملاسلطان گنابادی به آن پرداخته است بحث ولایت است؛ وی به دو نوع ولایت یعنی ولایت اهل بیت(ع) و ولایت مشایخ صوفیه پرداخته است و این دو ولایت را به شدت بهم پیوند زده است و عبارات وی هم آنقدر مغلق و پیچیده است که فهم آن سخت است.
داودی بیان کرد: باز در این بحث هم وی به شدت از ابن عربی و اندیشه غلو متاثر بوده است و غلو در تفکر وی، غلبه دارد. وی در تعریف ولایت، تعریف متفاوتی نسبت به دیگران دارد که از زمین تا آسمان تفاوت دارد. وی تعریف کرده است که ولایت یک هیئت و صورت خاص ولوی است و در مورد اینکه چگونه حاصل میشود میگوید بیعت در آن شرط اصلی است و این عقیده را در مورد ولایت ائمه(ع) هم مطرح کرده است؛ در اینجا بحث قطب هم در میان میآید یعنی الان که ما در دوره غیبت هستیم اگر بخواهیم ولایت انجام شود باید بیعت ظاهری رخ دهد و چون بیعت ظاهری با امام زمان(عج) امکان ندارد باید افراد با قطب بیعت کنند و اگر کسی بیعت نکند داخل در امر ولایت نشده است.
این پژوهشگر تصریح کرد: بیعت باید رخ دهد تا صورت ملکوتی که حتما با بیعت ظاهری بوده است در قلب فرد وارد شود یعنی بیعت خاص ولوی که با بیعت ظاهری حاصل میشود و نتیجه آن اینکه صورت ملکوتی امام و قطب در قلب فرد ایجاد شود. وی این مباحث را در ذیل آیات سوم و هفتم سوره مائده، 31 بقره و آیه 84 انعام بحث کرده است. در جای جای این تفسیر بحث ولایت مطرح شده است.
انتهای پیام