ریشههای اضطراب کودکان در بدو ورود به مدرسه را در چند بعد میتوان بررسی کرد. اولین مورد تغییر در روال زندگی است چراکه کودکان از شرایط روتین همیشگی خارج شده و آزادیهای خود در زندگی از قبیل میزان خواب را از دست میدهند همین تغییر در روال موجب ایجاد استرس میشود.
آشنایی با محیط جدید که دقیقا اطلاع ندارند چه چیزی قرار است اتفاق بیافتد و چه انتظاری از آنها دارند، فشارهای تحصیلی که اگر موفق نشوم و یا معلم سختگیر هست یا خیر و جدایی از والدین همه این موارد کودکان را دچار تنش و اضطراب میکند.
در این بین خود والدین منشا استرس هستند، چراکه با اضطراب با ورود کودکان به مدرسه همراه میشوند، درحالی که خود میتوانند منشا آرامش باشند، درباره مدرسه گفتوگوهای مثبتی را داشته باشند و اجازه دهند کودکان علتهای مختلف نگرانی خود را مطرح کنند.
با معلم کودک خود صحبت کنند که با کودک ارتباط بگیرد. جدایی تدریجی را با کودک کار کنند. در این باره میتوانند بازی قایم باشک را بازی کنند و پیش از شروع مدرسه چند بار کودک خود را به مدرسه ببرند تا با محیط جدید آشنا شود.
باید تنظیم تدریجی خواب کودکان پیش از شروع مدرسه انجام شود. در این تنظیم تدریجی باید والدین تلاش کنند شرایط خواب کودکان خود را در ساعت ده شب فراهم کنند.
ایجاد روتین قبل از خواب مانند دوش آب گرم، مطالعه، شنیدن موسیقی و... از جمله این فعالیتها است. برای بیدار باش صبحگاهی نیز والدین تلاش کنند پردهها را کنار بزنند نرمش صبحگاهی برای کودکان خود داشته باشند که در این صورت کودک با یک نظم روزانه مواجه خواهد شد. والدین نباید به کودکان توصیه کنند بخوابید اما خود تا دوازده شب بیدار باشند، والدین باید الگوی کودکان باشند.
این نوع رفتار مقایسهای نه تنها با کودکان بلکه با هر کسی انجام شود فرد را دچار زدگی و البته اضطراب خواهد کرد. این نوع قیاس در بین تواناییهای افراد اتفاق نمیافتد بلکه در بین شخصیت افراد رخ میدهد که در این صورت قطعا موجب کاهش عزت نفس کودک خواهد شد.
این کودک با این تفکر بزرگ میشود که من زمانی انسان ارزشمندی هستم که نمره بیست بگیرم. این فشار زیاد موجب کاهش عزت نفس و استرس خواهد شد و عملا پیشرفت تحصیلی را کاهش خواهد داد.
حسادت و رقابت ناسالم نیز در پی این طرز تفکر ایجاد میشود. زمانی که فرد مورد مقایسه قرار میگیرد احساس بدی نسبت به همکلاسیهای خود خواهد داشت و به جای اینکه تلاش کند موفق باشد تلاش میکند که فرد را از بین ببرد و احتمال سرکشی در این شخص وجود خواهد داشت.
راهکاری که در این زمینه پیشنهاد میشود، تلاش برای درونی کردن ارزش تحصیل است. کودک باید یاد بگیرد که خودش باید با خودش مقایسه شود و رکورد خود را تنها خودش بشکند نه اینکه دائما درگیر باشد که چه شد و چه نشد. بر این اساس والدین باید امنیت روانی برای کودکان خود ایجاد کنند.
ما حتما باید با کودکان خود تمریناتی داشته باشیم که آنها توانایی ایجاد ارتباط در بدو ورود به مدرسه را داشته باشند. تمرین این مهارت اجتماعی را در منزل باید انجام دهیم. حتما با خواهر، برادر و دوستان خود در قالب نقش بازی کردن باید این مهارت را فرابگیرند.
حتی گاهی کودکان خود را به کارگاههای مهارت افزایی ببرند و حتی والدین از معلم کودک بخواهند که فرصت معرفی را به کودک بدهد و با دانشآموز ارتباط دوستانهای ایجاد کند. این امر موجب تقویت مهارت ارتباطی کودک میشود و در رشد تحصیلی وی نیز اثرات مثبتی خواهد داشت.
والدین نباید برای کودک نقش تعریف کنند که با چه کسی باید حرف بزنی و با چه کسی حرف نزنی با چه کسی رفتوآمد داشته باشی و با چه کسی رفت و آمد نداشته باشی بلکه باید اجازه دهند کودک محیط اطراف خود را درک کند و خودش تجارب جدید کسب کند.
والدین باید در بدو ورود کودک به مدرسه به این نکات توجه کنند که کودک مورد غفلت قرار نگیرد و اصول ذکر شده را در رابطه با وی رعایت کنند که در غیر این صورت این آسیب تا مدتها با کودک همراه خواهد بود. یکی از نکات مهم این است که والدین باید تفاوت شوخی و زورگویی را به کودک بیاموزند تا کودک در مدرسه مورد تعدی و ظلم قرار نگیرد.
اما مهمترین مهارتی که باید به کودکان بیاموزیم مهارت قدرتمندی و نه گفتن است. البته زمانی این مهارت به کودک آموزش داده خواهد شد که خود والدین نیز افراد جرأتمندی باشند. اگر والدین تصور میکنند که خود انسانهایی جرأتمندی نیستند حتما برای کسب این مهارت باید به افراد متخصص مراجعه کنند.
وقتی کودک مورد زورگویی در مدرسه قرار میگیرد در ابتدا باید والدین شنونده همدل باشند، نه قاضی و یا اینکه کودک را مورد سرزنش قرار دهند، بلکه باید به کودک خود بگویند چه خوب است که به من اعتماد کردی با هم فکر و تصمیمی در این باره خواهیم گرفت. حتما باید به کودک بیاموزیم که اگر مورد زورگویی قرار گرفت برود و جریان را برای مسئولین مدرسه گزارش دهد چرا که چرخه خشونت با سکوت ادامه خواهد یافت.
حتما باید به کودک مهارت تابآوری را بیاموزیم که بتواند هیجان خود را کنترل کند. و برعکس اگر والدین کودکی زورگویی داشته باشند حتما باید با قاطعیت رفتار وی را متوقف کنند و دلیل آن را هم ریشهیابی کنند.اگر این جریان کنترل نشود ممکن است کودک دست به خشونتهای بزرگتری بزند.
انتهای پیام