از روزهایی که ایران برای تأمین سادهترین تجهیزات دفاعی همچون سیمخاردار به بازار سیاه متوسل میشد تا امروز که قدرتهای جهانی برای دستیابی به فناوریهای نظامی ایران صف کشیدهاند، مسیری روشن از رشد و بالندگی ترسیم شده است. در این میان، پیوند ناگسستنی میان ایرانیت و اسلامیت، اصلیترین رکن هویت انقلاب اسلامی بوده که توانسته است کشور را از بحرانهای سهمگین عبور دهد و پرچم استقلال و عزت ملی را برافراشته نگه دارد.
از همینرو، خبرنگار ایکنا از قم، بهمناسبت هفته دفاع مقدس در گفتوگویی تفصیلی با حجتالاسلام والمسلمین محسن مهاجرنیا، رئیس اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر قم به موضوعاتی مانند آثار و برکات جنگ تحمیلی 8ساله، استفاده از تجربیات آن در جنگ ترکیبی امروزی، تفاوت و تشابه میان دفاع مقدس در گذشته و جنگ 12 روزه اخیر و برکات انقلاب اسلامی در کشور پرداخت.
در بخش اول این گفتوگو درباره پیوند و تلاقی جنگ 8 ساله با قرآن کریم و منحصراً سوره فتح و تفسیر آن در شرایط بحران و جنگی سخن به میان آمد. مشروح آن را در ادامه باهم میخوانیم:
جنگ هشتساله به تنهایی کافی بود که یک ملت را نابود کند، به دلیل اینکه این جنگ، تقریبا جنگی جهانی علیه یک انقلاب نوپا شکل گرفت؛ انقلابی که تازهتأسیس بود، هنوز ساختارهایش منظم نشده بود و نهادهایش استقرار کامل نیافته بودند. تقریباً یک اجماع جهانی علیه ایران وجود داشت؛ بهگونهای که ابرقدرتهای آن روز، چه در بلوک شرق و چه در بلوک غرب، همگی پشت عراق قرار گرفتند، از او حمایت کردند و انواع تجهیزات را در اختیارش گذاشتند. در حالیکه ما هیچ امکاناتی نداشتیم اما نه تنها ایران نابود نشد، بلکه رقیب و دشمن ما در این جنگ هم محکوم و هم بهعنوان متجاوز شناخته شد و در نهایت خود او فروپاشید.
از سوی دیگر، بحرانهای پس از جنگ به اندازهای بزرگ بود که میتوانست کشوری را که تازه از جنگ بیرون آمده است، با مشکلات جدی روبهرو کند اما مدیریت بسیار خوب انقلاب، مانع از آن شد که کشور درگیر بحرانهای عمیق شود.
یکی از سورههایی که در شرایط بحرانی و جنگی بسیار مورد توجه است و حتی روایات نیز آن را توصیه کردهاند، «سوره فتح» است که اخیراً نیز مقام معظم رهبری توصیه فرمودند برای پیروزی در جنگ این سوره تلاوت شود سوره فتح، سورهای فوقالعاده زیبا و در عین حال کوتاه است اما آیات بسیار عمیقی دارد.
این سوره درباره شرایط بسیار بحرانی نازل شده است؛ زمانی که مسلمانان تصمیم گرفته بودند برای عمره و زیارت به مکه بروند اما در میانه راه، قریشیان مانع آنان شدند، مسلمانان اعلام کردند که ما برای جنگ نیامدهایم، قصد ما فقط زیارت است اما قریش گفتند که ممکن نیست و درنهایت اجازه زیارت داده نشد و ماجرا به «صلح حدیبیه» منجر شد.
قرارداد صلح در شرایطی بسته شد که همه مفاد آن را دشمن القا کرده بود، با این حال، نتیجه نهایی کاملاً به نفع مسلمانان شد و این سفر بر پایه رویای صادقی بود که پیامبر اکرم(ص) دیده بودند؛ رؤیایی که در همان سوره نیز به آن اشاره شده است؛ پیامبر مشاهده کرده بودند که مسلمانان با امنیت کامل وارد مکه خواهند شد اما وقتی در عمل با مانع مواجه شدند، بسیاری از مسلمانان ناراحت و افسرده شدند چراکه انتظار داشتند بدون مشکل به زیارت برسند.
پیامبر(ص) برای یافتن راهحلی، نمایندهای به مکه فرستادند تا امکان مصالحه را بررسی کند اما موفق نشد. نهایتاً مشرکان پیشنهاد قرارداد دادند و پیمان بسته شد. مسلمانان که با لباس احرام برای زیارت آمده بودند و حتی قربانی همراه داشتند، بسیار اندوهگین شدند، برخی حتی به پیامبر(ص) کنایه میزدند که این اقدام چه فایدهای داشت.
فشار روانی بسیار سنگین بود تا جایی که قرار شد بیعتی مجدد با پیامبر(ص) انجام شود؛ بیعتی که به «بیعت رضوان» معروف شد. مسلمانان یکبهیک نزد پیامبر آمدند و اظهار وفاداری کردند اما همچنان بسیاری از آنان ناراحت بودند. در همین هنگام، سوره فتح نازل شد.
پیامبر(ص) آیات آغازین سوره را برای مردم تلاوت کردند: «إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُبِینًا؛ ما تو را پیروزى بخشیدیم (چه)پیروزى درخشانى.»(سوره فتح/ آیه1) مسلمانان تعجب کردند که چگونه این ماجرا میتواند فتح باشد؟ ما نه وارد مکه شدیم، نه زیارت کردیم و حتی قراردادی بستیم که به ظاهر به سود دشمن بود اما خداوند در همان آغاز سوره چهار امتیاز بزرگ را برای پیامبر(ص) بیان میکند و سپس به امتیازاتی که نصیب مردم شده میپردازد.
یکی از مهمترین این الطاف، آرامشی بود که در دلهای مؤمنان نازل شد. خداوند میفرماید: «هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَانًا مَعَ إِیمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا؛ اوست آن كس كه در دلهاى مؤمنان آرامش را فرو فرستاد تا ايمانى بر ايمان خود بيفزايند و سپاهيان آسمانها و زمين از آن خداست و خدا همواره داناى سنجيدهكار است».(سوره فتح/آیه 4) این «سکینه» صرفاً آرامش سطحی یا یک مسکن روانی نبود که مسلمانان را از اعتراض باز دارد بلکه نیرویی معنوی بود که به آنان قدرت مقاومت، صبر، بردباری و تابآوری بخشید.
ایمانشان افزوده شد، احساس شکست نکردند و وعده الهی را نشانه پیروزی دانستند. این آرامش، نوعی معنویت عمیق بود که به باورها استحکام بخشید و مسلمانان را مطمئن ساخت که خداوند با نصرت غیبی خود، آنان را پیروز گردانده است، دفاع مقدس نیز مصداق بارز نصرت غیبی و فتحالفتوحی است که خداوند به مسلمانان آن زمان وعده داده بود.
تنها چندماه پیش از ماجرای صلح حدیبیه، جنگ احزاب رخ داده بود، در آن جنگ، مشرکان مکه به همراه یهودیان اطراف مدینه و احزاب مختلف، همگی متحد شدند تا علیه مسلمانان بجنگند و واقعاً قصد نابودی حکومت اسلامی را داشتند اما شکست خوردند. حالا همان دشمنان انتقامجو میآیند و با مسلمانان قراردادی میبندند، آنان را به رسمیت میشناسند و میگویند: «10 سال جنگ نخواهیم کرد.» این خود چیزی جز «امداد غیبی» نیست؛ خداوند امنیتی ویژه برای مسلمانان فرستاد و آرامشی پدید آورد که مدینه، با وجود داشتن آنهمه دشمن، در شرایط ثبات قرار گرفت. این همان معنای «سکینه» است.
به لحاظ معنوی و اعتقادی، این سکینه موجب شد توکل مسلمانان، بردباری و تابآوری آنان افزایش یابد. مسلمانان توانستند اضطراب، ناراحتی و هراسی را که داشتند، تحمل کنند. آنان به جای اینکه شکستخورده به مدینه بازگردند، با بشارت پیروزی برگشتند چراکه خداوند آنان را پیروز معرفی کرده بود.
اما از جنبه سیاسی و اجتماعی نیز این سکینه آثار بزرگی داشت، در شرایط بحران و اضطرار جنگی، مسلمانان بار دیگر اطاعت و وفاداری خود را نسبت به پیامبر(ص) اعلام کردند و این بیعت، حوزه اقتدار مسلمین و جایگاه پیامبر(ص) بهعنوان فرمانده جامعه اسلامی را تقویت کرد، اگر آن آرامش الهی در دلها نازل نمیشد، شاید چنین بیعتی اصلاً شکل نمیگرفت اما نتیجه این شد که قدرت جمعی مسلمانان بالا رفت، اتحاد و وحدت ملی پدید آمد و جامعه پراکنده و ناراضی، تبدیل به یک قدرت واحد شد.
روابط اجتماعی هم بهبود یافت، جالب است بدانید که در همین ماجرا، سرکرده منافقان، عبداللهبن ابی نیز حضور داشت و در ایجاد تفرقه و وسوسه نقشآفرینی میکرد اما نزول سکینه الهی باعث شد بذرهای تفرقه از میان برود و مسلمانان به همبستگی، همگرایی و وحدتی بینظیر برسند. آنان با وجود داشتن انگیزههای انتقامجویانه، از خواستههای شخصی خود گذشتند. در هر جامعهای، برای ایجاد وحدت، عدهای باید از خواستههای خود کوتاه بیایند. در آن زمان نیز برخی معتقد بودند که نباید کوتاه آمد یا صلح پذیرفت اما آرامش الهی که در دلها نازل شد، سبب شد همه یکصدا، متحد و مسئولیتپذیر شوند.
نکته دیگری که باید به آن توجه کرد، ابعاد روانی ماجراست، ببینید، صلح حدیبیه و مصالحهای که با کفار و مشرکین انجام شد، از جهت روانی آثار عمیقی داشت، مشرکی که قبلاً قصد نابودی مسلمانان را داشت، اکنون تسلیم شده و تا 10 سال اعلام میکند با آنها نجنگد، همه قبایل اطراف و همپیمانانشان هم آمادگی نشان میدهند که دیگر با مسلمانان درگیر نشوند، این وضعیت باعث شد مسلمانان آرامش خیال پیدا کنند و فضای فراغت ایجاد شود تا دعوت اسلامی را گستردهتر کنند.
نتیجه این آرامش این بود که وقتی مسلمانان به مدینه بازگشتند، خیلی زود ماجرای جنگ خیبر پیش آمد. دقیقاً یک ماه بعد از حدیبیه، آنگاه که آنان در ماه ذیالقعده و ذیالحجه بودند (پایان سال قمری)، خبر آمد که باید برای جنگ با یهودیان خیبر آماده شوند. سه قبیله بزرگ یهودی در مدینه بودند که مسلمانان را آزار میدادند، تا آنکه از شهر اخراج شدند و در منطقهای خوشآبوهوا به نام خیبر مستقر شدند و برای خود هشت قلعهها ساختند. آنها از آنجا اعلان جنگ کردند.
خدا در سوره فتح پیشاپیش خبر میدهد که به زودی وارد جنگ خیبر خواهید شد و در آنجا پیروز خواهید شد و غنائم فراوان بهدست خواهید آورد. در دل دشمنان وحشت و هراس افتاد. از آنجا که مشرکین با عقد قرارداد 10ساله خیال مسلمانان را از ناحیه خود آسوده کرده بودند، تنها دشمن جدی، همان یهودیان خیبر بودند؛ آنها مجتمع شده بودند و علیه مسلمانان اعلام خطر کرده بودند.
مسلمانان خیلی زود هفت قلعه را تسخیر کردند اما فتح قلعه هشتم دشوار شد و چند عملیات هم پیش نمیرفت تا اینکه فرماندهی جنگ به حضرت علی(ع) سپرده شد. در آن جنگ امام علی(ع) فوقالعاده درخشید و با این درخشش، توطئه و طرح دشمن عملاً برچیده شد و مسلمانان از این جهت راحت شدند. آن دشمن دیرینه که روزی مسلمانان را از مکه اخراج کرده بود، اکنون در قالب خیبر شکست خورد.
همه اینها ثمره همان «سکینه» است که خداوند نازل کرد؛ خدا آرامش را در دل مسلمانان قرار داد و آنها را قدرتمند ساخت تا دشمن را سرکوب کنند. مسلمانان ابتدا از طریق صلح، دشمن اصلی را (قریش) به نوعی مهار کردند و سپس دشمن بعدی را با جنگ شکست دادند، امروز مسلمانان در مسیر فتحالفتوح قدم برمیدارند.
در متن قرارداد حدیبیه نوشته شده بود که آن سال حق ورود به مکه را ندارند، اما سال بعد میتوانند سه روز در مکه بمانند و زیارت کنند؛ آن سال بعد آنان فاتحانه و قدرتمند وارد مکه شدند و زیارتشان را با عزت انجام دادند. در همان قرارداد نیز قریش متعهد شده بودند که قرارداد را نقض نکنند و به همپیمانان مسلمانان حمله نکنند اما قریش قرارداد را شکستند و به طایفهای از همپیمانان مسلمانان حمله کردند. این نقض قرارداد باعث شد که وحی نازل شود و پیامبر فرمان آمادهباش برای فتح را بدهد: «شما فاتحانه وارد مکه خواهید شد.» پیامبر(ص) همواره دنبال جنگ در مکه و ریختن خون در این مکان مقدس نبود؛ لذا خود صلح حدیبیه توفیقی برای جلوگیری از جنگ در مکه بود و باز هم از کرامات سکینه محسوب میشد.
گفتوگو و فیلم از هانیه محمدنژاد
انتهای پیام