سالها نوشتهاند و باید بنویسند نویسندگان از روایت حماسههایی از دلاور مردان و زنان این سرزمین. هنرمندان با موسیقی، فیلم و تئاتر، روایتگر این دفاع مقدس شدند و به سبک و ژانری در مقوله هنر تبدیل شدند. در این میان، «تئاتر دفاع مقدس»، گونهای از هنر تئاتر است که هویت خود را از یادداشتها، گزارشها، خاطرات، زندگینامهها، وصیتنامهها، داستانها و روایات جنگ تحمیلی به دست آورده است. ازاینرو، تئاتر به سبک و سیاق خود، نمایشی از ایثار و ازخودگذشتگی در جنگ ایران و عراق را به تصویر میکشد.
برای بررسی این رسالت مهم و چگونگی تحقق آن، نشستی تخصصی با حضور «حسین مسافرآستانه» دبیر ادوار جشنواره تئاتر فجر و تئاتر مقاومت، «محسن سلیمانی» مدیرعامل انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس و «محمد کاظمتبار» دبیر فعلی بیستمین جشنواره بینالمللی تئاتر مقاومت از سوی خبرگزاری ایکنا برگزار و کارشناسان به پرسشهای اساسی درباره نقش تئاتر در انتقال فرهنگ دفاع مقدس، فراز و فرودهای تئاتر دفاع مقدسی و راهکارهای عملی برای رونق این حوزه هنری پاسخ دادند. در ادامه مشروح بخش نخست این نشست را با هم میخوانیم و میبینیم.
ایکنا - آیا تئاتر دفاع مقدس لزوماً با تئاتر جنگ تفاوت دارد؟ اگر بله، آیا این عدم آگاهی در عنوان ژانر، آسیبی به تئاتر دفاع مقدس زده است یا خیر؟
حسین مسافرآستانه: تئاتر جنگ با تئاتر دفاع مقدس تفاوتهای فاحشی دارد. دفاع یعنی مقابله با چیزی که تحمیل شده است؛ یعنی دقیقاً در مقابل مفهوم جنگطلبی است. یعنی ما جنگجو و جنگطلب نیستیم، اما در مقابل حمله بیگانگان دفاع میکنیم.
تئاتر جنگ با نگاهی انتقادی به مقوله جنگ مینگرد که رویکردی طبیعی و شایسته است. جنگ هرگز در هیچ برههای از تاریخ مفهومی مثبت نبوده و نیست. بر این اساس، تئاتر جنگ با نمایش زشتیها و پلشتیهای نبرد، چهره کریه آن را عیان میسازد تا نفرت عمومی از جنگ را برانگیزد و در حقیقت، فرهنگ جنگگریزی را ترویج میکند.
در تئاتر دفاع مقدس، زاویه دید ما کاملاً متمایز است. فرهنگ مقاومت نیز ریشه در همین نگرش دفاعی دارد. تئاتر دفاع مقدس در پی تبیین این اصل است که هر ملتی باید با صلابت و اقتدار در برابر متجاوزان بایستد و در این مسیر، حتی از فدا کردن جان خود نیز هراسی نداشته باشد. در این مکتب فکری، انسان همه هستی خویش را تقدیم میکند تا از حریم سرزمین، شرافت و ناموسش پاسداری کند.
تئاتر مقاومت و دفاع مقدس، در راستای فرهنگسازی و ترویج ارزشهای میهنپرستانه گام برمیدارد تا دفاع از سرزمین را به عنوان آرمانی والا در اذهان نهادینه و روحیه مقاومت در برابر هرگونه تجاوز را تقویت کند. در تئاتر دفاع مقدس ارزشهایی را شاهد هستیم که از دل همان نفرت از جنگ سربرآورده، اما چون از نگاه مدافع بیان میشود، به ارزشی تبدیل میشود که نسلها میتوانند به آن ببالند و افتخار کنند. این نگاه در اصل از باورهای دینی ما نشئت گرفته است که با تأثیر از عاشورا، حتی در این راه شهادت را مایه افتخار میداند.
ایکنا - چرا تئاتر دفاع مقدس از سوی نویسندگان و کارگردانان کمتر مورد استقبال قرار میگیرد و آثار کمتری در حوز دفاع مقدس تولید میشود؟
محسن سلیمانی: این پرسش در حقیقت نیازمند واکاوی و آسیبشناسی عمیقی است. شاید نتوان به سادگی پاسخی قطعی برای آن ارائه داد، چرا که این موضوع از آن دست مباحثی است که ساعتها بحث و بررسی را میطلبد. با این حال، به طور خلاصه میتوان گفت که معمولاً هنرمندان تمایزی بین تئاتر دفاع مقدس و دیگر گونههای تئاتر قائل نمیشوند. آنچه بیش از هر چیز نیازمند توجه است، نگاه سیاستگذاران و مدیران این عرصه است که با ایجاد تمایزهای غیرضروری، موجب شکلگیری فراز و نشیبهایی در این مسیر شده و در نهایت فاصله گرفتن هنرمندان از این حوزه را در پی داشته است.
هنرمند فعال در حوزه تئاتر علاقهمند به فعالیت مستمر و اثرگذار است. بسیاری از این هنرمندان اشتیاق دارند تا از طریق هنر خود، ادای دینی به فرهنگ دفاع مقدس کرده باشند. با این حال، گاه موانع و پیچیدگیهای فرآیندهای اداری و تصمیمگیریهای متولیان این عرصه، آنان را به این نتیجه میرساند که ادامه این مسیر را به صرفه ندانسته و به سراغ دیگر گونههای تئاتر میروند.
در جشنواره تئاتر فجر نیز اگر تأمل کنید، خواهید دید که این رویداد هنری از حضور آثار دفاع مقدس تهی نیست و همواره شماری از کارگردانان، آثاری با درونمایههای انقلاب، دفاع مقدس، مقاومت، ایثار و شهادت را روی صحنه میبرند. با این حال، این روند در برهههایی از زمان با نوساناتی همراه است.
برای مثال، حتی به موضوعی مانند «دفاع مقدس دو» که اشاره به همان جنگ دوازدهروزه دارد نیز توجه شده است. هنرمند به چنین سوژههایی نیز میاندیشد. محتوایی در مورد آن مینویسد، سپس طرح خود را به من، به عنوان مسئول، ارائه میدهد و میگوید: «این طرح و توانایی اجرای آن را دارم و قصد دارم تئاتر کار کنم.» اگر به هر دلیل، پاسخ منفی به او داده شود، طبیعی است که اجرای آن نمایش را در اولویتهای پایینتر قرار دهد و به سراغ موضوع دیگری برود.
هنرمندان معمولاً در برابر سوژهها موضع دفاعی نمیگیرند و مثلاً نمیگویند که این موضوع دفاع مقدس است و بدان نمیپردازم. بار دیگر تأکید میکنم که این متولیان فرهنگ و هنر هستند که باید پذیرای آثار هنرمندانی باشند که قصد فعالیت در این حوزه دارند.
ایکنا - از دید شما، حمایتهای دولتی چقدر میتواند به رونق تئاتر دفاع مقدس کمک کند؟ با وجود این که شما اکنون دبیر جشنواره تئاتر دفاع مقدس هستید و این به نوعی حمایت رسمی از این ژانر تئاتر محسوب میشود، آیا جز در شرایط جشنواره، موقعیت برای حمایت دولتی از تئاتر دفاع مقدس مهیاست؟ یا حتی با وجود حمایت و کمک مالی دولت هم، تئاتر دفاع مقدس از چنان رونقی برخوردار نخواهد شد؟
محمد کاظمتبار: نخست باید تفکیکی انجام دهیم که منظور از حمایت، حمایت مستقیم است یا غیرمستقیم؟ اگر صرفاً مقصود ما حمایت مستقیم است، خیر! حمایت مستقیم سالها بوده، به گروهها مستقیماً پول داده میشد و تئاتر کار میکردند. اگر قرار بود این اتفاق نتیجهبخش باشد، تا کنون باید رخ میداد؛ اما اگر حمایت، بسترسازی و مسیرسازی باشد و به تربیت نسل و گروهها بینجامد، بله! قطعاً این اتفاق خواهد افتاد و مسلماً لازمه آن همین امر است.
باید گروههایی را پرورش دهیم و تفکری را رشد دهیم. خروجی این روند در واقع از ۳۳ سال پیش و با تشکیل یادوارهای با همین عنوان و اهداف آغاز شد؛ دورانی که گروهها حمایت میشدند، گردهماییها برگزار میشد و فضایی پدید آمده بود که اجراهای متعدد روی صحنه میرفت. بدیهی است که ما به چنین عملکردی نیاز داریم تا در بستری پایدار، فرهنگسازی صورت پذیرد، نه اینکه صرفاً به صورت مقطعی و موردی به کاری بودجه تخصیص دهیم و بگوییم تئاتر دفاع مقدس تولید کند. به عبارت دیگر، نگاه ما باید راهبردی باشد تا در بلندمدت نتیجهبخش و مستمر باشد.
ایکنا ـ امروزه شاهد آن هستیم که تولید تئاترهای دفاع مقدسی «کمبودجه» کاهش یافته و در مقابل، آثار کمتعداد اما «پرهزینه» در این حوزه تولید میشوند. به نظر شما آیا همان روال گذشته در تولید تئاترهای کمهزینه اما پرتعداد، نمیتوانست به رونق و اثرگذاری بیشتر این ژانر بینجامد؟
حسین مسافرآستانه: در شرایط کنونی که با دشواریهای مالی قابلتوجهی روبرو هستیم، گروههای تئاتری عموماً فعالیت کمتری دارند. در چنین وضعیتی، هرجا حمایتی، چه از بخش خصوصی و چه دولتی وجود داشته باشد، هنرمندان به آن سمت گرایش پیدا میکنند، چراکه این حرفه آنان است. یک گروه تئاتری، هر موضوعی را که بداند با استقبال تماشاگران روبرو خواهد شد و امکان تولید باکیفیت و جذاب را دارد، اجرا میکند؛ اگرچه این رویکرد همیشه برای هنر تئاتر مطلوب نیست. زیرا هنگامی که آنان ناگزیر به جذب هرچه بیشتر مخاطب برای تداوم فعالیت باشند، همین امر میتواند تأثیر نامطلوبی بر کارشان بگذارد. بهویژه با توجه به اینکه هنرمندان تئاتر نیز همانند دیگر اقشار جامعه، تحت فشار هزینههای سنگین زندگی هستند. در نتیجه، کار کردن یک یا دو نمایش در سال نمیتواند هزینههای زندگی یک فرد تئاتری را تأمین کند. بنابراین، اگر موضوعی خاص مانند تئاتر دفاع مقدس یا هر مقوله فرهنگی ارزشمند دیگری را پیگیری میکنیم، باید همراه با حمایت مناسب باشد. حمایت مناسب نیز لزوماً به معنای کمک مالی بیحساب نیست، بلکه به ارزشگذاری کمی و کیفی اثر بازمیگردد. باید راهی بگشاییم که هم از نظر مالی و هم از نظر امکانات، فعالیت هنرمندان تسهیل شود.
اگر این اقدام را به عنوان یک ضرورت فرهنگی انجام ندهیم، در واقع هنر را به حال خود رها کردهایم. تئاتر اگر بدون حمایت و هدایت رها شود، به ضد خود بدل خواهد شد. تئاتر را به عنوان هنری انسانساز، فرهنگپرور و فرهیختگیآفرین میشناسیم که اندیشه تماشاگر را به چالش و تفکر وامیدارد؛ اما هنگامی که به حال خود واگذار شود، ممکن است به ابزاری صرف برای تفریح، سرگرمی، وقتگذرانی و حتی بدآموزی تبدیل شود. نمونههای چنین انحرافی در طول تاریخ تئاتر کم نبودهاست.
تئاتر در سراسر جهان ریشه در باورهای مذهبی دارد و همواره به عنوان رسانهای برای تبلیغ آموزههای دینی عمل کرده است. این هنر از دل آیینها و مناسک مقدس سربرآورده و به همین دلیل، همواره حامل پیامهای اخلاقی و دینی برای مخاطبان بوده و اندیشه را از سکون به پویایی رسانده است. همین هنر اصیل در دوره رومیان تا مرز ابتذال پیش رفت تا جایی که کلیسا آن را حرام اعلام کرد. هنری که ذاتاً مذهبی آفریده شده بود، به ضد خود تبدیل شد. البته تاریخ نشان داد که کلیسا بار دیگر از ظرفیت تئاتر برای تبلیغ معارف دینی بهره برد.
جامعه امروز ما نیز به دلیل کمتوجهی و عدم حمایت لازم، تئاتر را تا حد زیادی به حال خود رها کرده است. این بیتوجهی تنها به تئاتر دفاع مقدس محدود نبوده و همه ژانرهای این هنر اصیل را تحت تأثیر قرار داده است.
امروزه شاهد اجرای تئاترهایی هستیم که به راستی مایه شرمساری است. این پرسش به ذهن خطور میکند که چرا این تعداد هنرمند گرد هم میآیند تا آثاری اینچنینی را روی صحنه ببرند؟ با وجود آنکه این افراد ماهها تمرین کرده، رنج و مشقت را به جان خریده، خاک صحنه خورده و روح و روان خود را مصروف هنر کردهاند، چگونه حاضر به اجرای چنین آثاری میشوند؟ پاسخ را به خوبی میدانم: این تنها راهی است که میتوانند بخشی از هزینههای سنگین زندگی را تأمین کنند.
نکته اصلی اینجاست که وقتی از تئاتر حمایت شایانی نشود، این هنر برای بقای خود به هر راهی متوسل میشود و این وضعیتی به غایت خطرناک است. چرا که ما تئاتر را برای اصلاح رفتارهای اجتماعی، برانگیختن اندیشه و ارتقای سطح فکری و فرهنگی جامعه میخواهیم، نه آنکه به عاملی برای تنزل این ارزشها تبدیل شود. اگر هدف والای تئاتر را فراموش کنیم، این هنر به انحراف کشیده خواهد شد. اما هنگامی که رسالت تئاتر را به درستی تعریف میکنیم، باید برای تحقق آن سرمایهگذاری کنیم.
دفاع مقدس به عنوان رویدادی ارزشمند و از پرافتخارترین صفحات تاریخ ملت ما، جایگاهی بیبدیل دارد. سخنم در این زمینه متوجه مدیران ارشد و مسئولان بلندپایه فرهنگی و هنری کشور است. همواره جشنواره تئاتر دفاع مقدس را رویدادی هدفمند ارزیابی کردهام. در تمامی دورهها -چه هنگامی که خود در خدمت این جشنواره بودهام و چه اکنون- همواره تأکید داشتهام که این جشنواره و این گونه تئاتر که به دفاع مقدس متصف شده و از پیش دارای ارزشها و اهداف مشخصی است، به پشتیبانی جدی نیاز دارد. وقتی برای گونهای از تئاتر ارزش و اهدافی قائل میشویم، ناگزیریم از آن حمایت کنیم تا به آن آرمانها دست یابیم، نه اینکه صرفاً با بیان انتظارات، توقع داشته باشیم خودبهخود رونق گیرد و گسترش یابد.
اگر بخواهم یک نمایش دفاعمقدسی را با شرایط مطلوب - مثلاً با بیست بازیگر و هزینهای قابلتوجه - روی صحنه ببرم، درمییابم که علاوه بر بودجه محدود تخصیصیافته، ناچارم از سرمایه زندگی و دارایی شخصی خود نیز هزینه کنم تا اثر را در شأن این موضوع به صحنه ببرم. در چنین شرایطی، طبیعتاً از اجرای کار صرفنظر خواهم کرد.
بسیاری از تئاتریهای حرفهای که خود از خروجی جشنوارههای دفاع مقدس رشد کردهاند، امروز به همین دلایل - مشکلات مالی و کمبود بودجه - نمیتوانند به کار ادامه دهند. این هنرمندان نه نسبت به ارزشهای دفاع مقدس بیتفاوتند و نه عشقشان به تئاتر کمرنگ شده، بلکه صرفاً به دلیل عدم حمایت کافی، امکان فعالیت ندارند.
چه اشکالی دارد اگر فقط معادل 10 درصد از حمایتی که از تولیدات هنرمندی مانند حسین پارسایی میشود، به تئاتر دفاع مقدس نیز اختصاص یابد؟ نباید به گونهای القا شود که گویی دیگر کارگردانان و گروههای تئاتری شایستهای در کشور وجود ندارد.
امروزه رویدادهای مرتبط با دفاع مقدس میزبان بسیاری از تئاتریهای مستعد و توانمند است، اما متأسفانه همواره باید به این هنرمندان گفت که با بودجهای ناچیز کار خود را پیش ببرند. این در حالی است که برای برخی تولیدات، بودجههای کلان و امکانات گستردهای در نظر گرفته میشود. آیا منطقی است که برای آثاری با مضامین ارزشی مانند دفاع مقدس، بودجهای اینچنین محدود اختصاص یابد؟ تئاتر بدون پشتیبانی مناسب نمیتواند به حیات خود ادامه دهد.
متأسفانه برخی از مسئولان یا از ارزش و رسالت تئاتر غافل هستند، یا فراموش کردهاند که این هنر تا چه اندازه میتواند در اصلاح جامعه و ایجاد وحدت ملی مؤثر باشد. حتی میتوان از سالهای پیش از دبستان، برنامهریزی برای آشنایی با تئاتر را آغاز کرد. هدف این نیست که همه مردم به صورت حرفهای تئاتر بیاموزند، بلکه میتوان با برنامهریزی دقیق از همان کودکی، زمینه تعالی این هنر و در نتیجه، ارتقای جامعه را فراهم کرد.
سیاست خصوصیسازی و کاهش حمایتهای دولتی از تئاتر، آسیب جدی به پیکره این هنر وارد کرده است. بخش خصوصی، تئاتر را به انحراف کشانده و هنرمندان اصیل این عرصه را به حاشیه رانده است. رویکرد بخش خصوصی صرفاً تجاری است. هر چند در سینما میتوان به تولید آثار تجاری نیز پرداخت، اما در تئاتر، تجاریسازی به بیراهه رفتن است. منظور من در اینجا تئاتر به مثابه یک پدیده فرهنگی پیشرو است. البته نمایشهای کمدی نیز جایگاه خود را دارند و هم از نظر هنری موفق هستند و هم از نظر اقتصادی سودآور. اما تئاتر فاخر تعریف و کارکرد ویژه خود را دارد. همانگونه که برای امور دفاعی کشور هزینه میکنیم، سزاوار است برای تئاتر دفاع مقدس نیز سرمایهگذاری و آن را به هنری والا و تأثیرگذار تبدیل کنیم.
پایان بخش نخست
گفتوگو از علیرضا سپهوند