صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۰۸۱۹۵
تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۲
یادداشت

اسرائیل، با تأیید و حمایت آمریکا، در تلاش است جبهه‌های هم‌زمانی را باز کند تا ارتش‌های عربی و اسلامی را مشغول و صحنه فلسطین را از عناصر انسانی و توان رزمی تهی کند.

جواد سلهب، پژوهشگر سیاسی اهل لبنان در یادداشتی که برای ایکنا ارسال کرد نوشت:  

در قلب تحولات جاری خاورمیانه، نشانه‌های فزاینده‌ای پدیدار می‌شود که نشان می‌دهد اسرائیل، با تأیید و حمایت آمریکا، در تلاش است جبهه‌های هم‌زمانی را باز کند تا ارتش‌های عربی و اسلامی را مشغول و صحنه فلسطین را از عناصر انسانی و توان رزمی تهی کند. آن‌چه ممکن است صرفاً «بحران‌های پراکنده» به‌نظر برسد، می‌تواند در تصویری واحد تکمیل شود: تصویری که نقشه سیاسی ـ جمعیتی را بازنویسی می‌کند و مصر، الجزایر و سودان را در خط مقدم یک آزمون تاریخی و خطرناک قرار می‌دهد.

مصر و اتیوپی: نبردِ نیل به‌عنوان ابزاری برای خالی‌سازی سیناء

سد النهضة اتیوپی (سد رنسانس) سال‌هاست عنوان یکی از پیچیده‌ترین بحران‌های استراتژیکِ پیش روی قاهره است. اما خوانشی عمیق‌تر نشان می‌دهد که تشدید این منازعه می‌تواند به‌عنوان وسیله‌ای برای مشغول‌کردن ارتش مصر دور از مرزهای نوار غزه به‌کار رود. در حالی که ارتش در جبهه‌ای آبی ـ ژئوپولیتیک در جنوب مستهلک می‌شود، ممکن است فلسطینیان به‌زور در مرزهای سیناء تجمع داده شوند و سپس «شکافی» در دیوار مرزی ساخته شود؛ در این وضعیت، ارتش مصر با تنها یک گزینه روبه‌رو خواهد شد: یا اجازه دهد ساکنان غزه عبور کنند یا وارد رویارویی غیراخلاقی با مردمی در محاصره شود. در اینجا رؤیای قدیمی صهیونیستی محقق می‌شود: خالی‌کردن غزه بدون سروصدا و تبدیل سیناء به میدانی برای آوارگان اجباری.

الجزایر و صحرای غربی: فرسایش مغرب عربی

تنش مستمر میان الجزایر و مراکش پیرامون مسئله صحرای غربی امر تازه‌ای نیست، اما گرم‌کردن دوباره این پرونده اکنون کارکردی استراتژیک می‌یابد: مشغول‌کردن الجزایر در نبردی مرزی که منابع دیپلماتیک و نظامی‌اش را فرسوده می‌کند و توانش را در حمایت از محورهای اساسی، از جمله فلسطین، خنثی می‌سازد. هر تشدیدی میان الجزایر و جبهه پولیساریو به معنای کشاندن بزرگ‌ترین نیروی نظامی شمال آفریقا به یک جنگ فرسایشی جانبی است و این دقیقاً به نفع پروژه‌ای است که می‌خواهد خاورمیانه را از یک حامی مستحکم مقاومت تهی کند.

سودان: جنگ داخلی که درها را به بیرون می‌گشاید

از زمان آغاز درگیری میان ارتش به رهبری برهان و «نیروهای پشتیبانی سریع»، سودان تبدیل به میدانی برای فروپاشی سازمان‌یافته دولت ملی شده است. در سایه این بی‌نظمی، شبکه‌های اسلحه و قاچاق فعال می‌شوند و کانال‌هایی برای مداخلات منطقه‌ای و بین‌المللی باز می‌گردد.

مشغول‌بودن سودان به زخم‌های داخلی‌اش، توان او را برای ایفای هر نقشی در پرونده فلسطین یا در معادلات منطقه‌ای بزرگ‌تر از میان می‌برد و سودان حتی تبدیل به الگویی می‌شود برای نشان‌دادن اینکه «فروپاشی ارتش‌ها» راه مطمئنی برای تضعیف جریان مقاومت است.

هواپیماهای اسرائیلی در جمهوری آذربایجان: تدارکات پنهان

در سوی دیگر، اسرائیل در حال تأمین خطوط تدارکاتی استراتژیکی دور از دیدگان است. پروازهای نظامی ـ تجاری میان تل‌آویو و باکو تنها هماهنگی طبیعی نیستند، بلکه می‌توانند به‌عنوان پایگاهی پشت‌صحنه برای ذخیره اسلحه و مهمات مطرح باشند و احتمالاً در زمان مقتضی جبهه‌ای شمالی را باز کنند. این بعد لجستیکی بازتاب‌دهنده ذهنیت «جنگ دور ـ نزدیک» است: آماده‌سازی در لبه‌های آسیای میانه برای تحمیل واقعیت‌هایی بر مدیترانه و غزه.

خلاصه: به‌سوی نبردی سرنوشت‌ساز

اگر این رشته‌ها را کنار هم بگذاریم — سد النهضة در جنوب، صحرای غربی در غرب، جنگ داخلی سودان، و لجستیک نظامی در آذربایجان — با تصویری استراتژیک و سنجیده‌شده روبه‌رو می‌شویم: مشغول‌کردن ارتش‌ها و گیج‌کردن دولت‌ها، برای تصفیه صحنه فلسطین.

موضوع صرفاً نزاع‌های محلی نیست؛ بلکه جنگی پیچیده است که از طریق نیابتی و فشارهای هم‌زمان هدایت می‌شود، با هدف قرار دادن فلسطینیان در برابر امکان کوچ اجباری و خلق واقعیتی جدید برای جوامع که بازگشت از آن دشوار خواهد بود.

در اینجا مسئولیت تاریخی برجسته می‌شود:

 روشن‌شدنِ این واقعیت برای روشنفکر عرب که آن‌چه در جریان است تصادفی نیست، بلکه برنامه‌ای برای قطع رگ حیات مسئله فلسطین است.

تحرک نیروهای مردمی و رسانه‌ای برای افشای این راهبردها پیش از آن‌که به واقعیت‌های میدانی بدل شوند.

ـ تجدیدنظر کشورهای محوری در محاسبات خود تا در دامِ جنگ‌های فرعی‌ای نیفتند که ممکن است فلسطین را از مرکز معادله حذف کند.

ـ این جنگ، پیش از آن‌که جنگ اسلحه باشد، جنگ آگاهی است و هر که آگاهی را ببرد، بقا را خواهد برد.

انتهای پیام