در عصری که
هوش مصنوعی قادر است متونی ظاهرا بینقص و روان تولید کند، سؤال اساسی این است که آیا این متون میتوانند جایگزین نوشتههایی شوند که از عمق تجربه، فرهنگ و روح انسان سرچشمه گرفتهاند؟
هوش مصنوعی ممکن است ساختار زبانی را یاد بگیرد اما «تجربه زیسته»، «حس فلسفی» و «هویت فرهنگی» نویسنده را شبیهسازی نمیکند. نوشتار انسانی نفس دارد؛ نفسی که از خاطرات شخصی، گویش محلی، تناقضهای درونی و لحظات آشفته یا شاد سرچشمه میگیرد، درمقابل، ماشین تنها براساس الگوهای آماری، واژهها را کنار هم میچیند، بدون آنکه بتواند بار معنایی یا اخلاقی یک داستان را درک کند.
از اینرو برای رسیدن به درک این مطلب خبرنگار ایکنا با مرضیه نفری، نویسنده کتاب به گفتوگو پرداخته است. مشروح آن را در ادامه میخوانیم:
ایکنا- در ابتدا بفرمایید تمایز متون تولیدشده توسط انسان و هوش مصنوعی چیست؟
درباره تمایز متون تولیدشده توسط انسان و هوش مصنوعی باید گفت وقتی یک متن توسط هوش مصنوعی نوشته میشود، بیروح و غیرانسانی به نظر میرسد چراکه آنچه به متن جان میبخشد، تجربههای زیسته، جزئیات شخصی و هویت نویسنده است.
نویسندگان هنگام نوشتن، به تجربههای منحصربهفرد خود پناه میبرند و این تجربهها عمق و نفسی به متن میدهند که هوش مصنوعی قادر به شبیهسازی آن نیست، هوش مصنوعی تنها کلیگویی میکند، در حالیکه
داستاننویسی نیازمند جزئیات ریز و تجربههای زنده است.
بک مثال از شخصیت دختری به نام ستاره در کتاب «شبهای بی ستاره» به نویسندگی خودم میزنم. وقتی شخصیت این داستان عصبانی میشود، نمیگوید عصبانیام، بلکه با انگشت روی هوا مینویسد، خواننده این ویژگی شخصیت را از طریق رفتارهای مکرر او در داستان، متوجه میشود، اینگونه جزئیات ریز، باعث میشوند متن صدا و نفس داشته باشد و رد پای نویسنده در آن تشخیص داده شود.
ایکنا- به اعتقاد شما ناتوانیهای هومص در نگارش کتاب چیست؟
در نوشتههای خود از عبارت «بالام جان» که یک اصطلاح قزوینی معادل «عزیزم» است، استفاده کردم و این عاطفه و گویش محلی به صورت ناخواسته در متون من نفوذ کرده و درواقع هویت فرهنگی منِ نویسنده را نشان میدهد، اما هوش مصنوعی نمیتواند چنین ارتباطی با فرهنگ، اقلیم و تجربه انسانی برقرار کند.
هویت نویسنده زمانی مشخص میشود که خواننده چند اثر از یک نویسنده را بخواند و قلم او را تشخیص دهد، این قلم و این تمایز در محصولات هوش مصنوعی وجود ندارد، همچنین، نوشتار یک نویسنده؛ تحت تأثیر شرایط روحی و جسمیاش نیز قرار دارد، امروز ممکن است نوشتارم پرانرژی و منظم باشد، فردا خسته و آشفته بنویسم.
این تغییر ریتم، بخشی از روند انسانیت است، در حالیکه هوش مصنوعی همیشه متنی منظم و یکدست تحویل میدهد، بسیاری از منتقدان ادبی با بررسی متون، میتوانند وضعیت روحی نویسنده را تشخیص دهند، اما هوش مصنوعی نمیتواند چنین تحلیلی ارائه دهد.
ایکنا- درواقع شما براین باور هستید که چون هوش مصنوعی در توانایی درک حالات چندگانه انسانی عاجز است، قادر به نگارش کتاب نیست؟
در رمان «جنایت و مکافات»، شخصیت راسکولنیکوف بعد از قتل، همزمان آشفته، جدی، شوخطبع و بیمار است که این ترکیب پیچیده فقط در متونی ظاهر میشود که نویسنده آگاه به مسائل روانشناسی باشد و از تجربه انسانی و شناخت عمیق شخصیتها برخوردار باشد.
نویسندگان گاهی با کلمات بازی میکنند، یک جمله را در نقاط مختلف داستان تکرار میکنند و معانی متنوعی را میسازند و این بازی کلامی نیازمند آشنایی با زبان، استعاره، مترادفها و متضادها است که هوش مصنوعی چنین بازیهایی را درک نمیکند و نمیتواند انجام دهد.
ایکنا- آیا هوش مصنوعی رقیب نویسنده است؟
هوش مصنوعی رقیب نویسنده نیست، بلکه یک ابزار کمکی است و در برخی موارد میتواند اطلاعات یا ایده بدهد، اما نویسنده باید آن را با تجربه شخصی خود ترکیب کند، هر جایی که تجربه، فرهنگ، گویش محلی یا ضربالمثل دخالت داشته باشد، هوش مصنوعی نمیتواند جایگزین انسان شود.
حتی اگر هوش مصنوعی متن دو هزار کلمهای تولید کند، شاید فقط ۵۰ کلمه از آن وارد کار نویسنده شود و در نهایت، نویسنده تصمیمساز و مسئول متن خود است، اگر تمام نویسندگان از هوش مصنوعی استفاده کنند، نوشتهها یکدست میشوند، بنابراین، وظیفه نویسنده این است که صدای شخصی، کلیشهها و تفاوتهای فرهنگی خود را حفظ کند.
ایکنا- آیا هوش مصنوعی میتواند نقش نویسنده را ایفا کند؟
نوشتههایی که در آن هویت نویسنده، اقلیمی که در آن رشد کرده، تجربهها و جسارت دیده میشود، ماندگار هستند و این نوع نبوغ خاص، فقط در اثر یک انسان ظاهر میشود، هوش مصنوعی تهدید نیست، در گذشته نیز کتابهای سطحی و تکراری روانه بازار شدند، اما ماندگار نشدند، درواقع برای نویسندگان توانا، هوش مصنوعی میتواند کمک کند تا سطح کار آنها بالاتر برود.
اگر هوش مصنوعی متن حساس، غیراخلاقی یا غیرقانونی تولید کند، چه کسی پاسخگو است، باید به این ابعاد هوش مصنوعی که ممکن است سوگیریهای پنهان داشته باشد یا محتوای گمراهکننده تولید کند، توجه داشته باشیم. برای حفظ خلاقیت، باید به خود بازگردیم، به تجربهها، خاطرات، ترسها و تناقضهایمان فکر کنیم، باید به گویشهای محلی توجه کنیم و از هنر، موسیقی و فیلم الهام بگیریم، بنابراین هوش مصنوعی میتواند به نویسندگان در نگارش کمک کند و نقش دستیار را داشته باشد، اما من باید مسئول داستان خود و تصمیم گیرنده نهایی باشم.
انتهای پیام