صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۰۹۲۴۷
تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱۴۰۴ - ۰۷:۳۵

پس از ۷ اکتبر، صهیونیسم مذهبی و جنبش‌های مسیحایی دیگر صرفاً یک جریان پر سر و صدا و توییت‌کننده پشت صحنه نبودند بلکه به افکار عمومی اسرائیل و یک چارچوب سیاسی رسمی تبدیل شدند که چهره واقعی رژیم صهیونیستی را آشکار می‌کند.

به گزارش ایکنا، سجود عوایص، پژوهشگر مسائل فلسطین و حقوق بین‌المللی انسانی، در مطلبی در وبگاه نون پست در رابطه با تغییر گفتمان در رژیم صهیونیستی در دوره پس از عملیات 7 اکتبر نوشت: از همان لحظه اول عملیات طوفان الاقصی در ۷ اکتبر، گفتمان مذهبی اسرائیلی بر صحنه رسانه‌ای، سیاسی و مردمی تسلط یافت؛ با اصطلاحات و زمینه‌های مختلفی که به دنبال توضیح اتفاقی بود که رخ داده بود و برای توجیه آنچه قرار بود اتفاق بیفتد تلاش می‌کرد تا از این طریق شوکی را کاهش دهد که به قلب برتری اسرائیل و حس پنهان تمایز و قدرت فراگیر یهودیان وارد شده بود.  

شوک عملیات و نابینایی فناوری و امنیتی اسرائیل به بازتولید گفتمانی کمک کرد که افراط‌گرایی را با دینداری ترکیب می‌کند و رویدادها و مکان‌ها را از میراث یهودی و تفکر تلمودی جدا می‌کند. این امر، این رویداد را به عنوان بخشی از تاریخ یهود که دائماً در حال ظهور است، بازتعریف می‌کند و روش‌های جنگ را از شکست ابداع می‌کند تا پیروزی کامل خود را تضمین کند، پیروزی‌ای که بدون چیزی کمتر از کشتار همه و تبدیل شهرها به ویرانه حاصل نمی‌شود.

در این گفتمان، سیاستمداران، افراد مذهبی و خاخام‌ها نجات خود را یافتند، در حالی که سکولارها، لیبرال‌ها و چپ‌ها انتقام خود را یافتند. هر دو طرف برای توجیه سریع و رضایت‌بخش این شوک و حمایت از جنگ و نابودی آن، به گفتمان مذهبی یهودی، که ذاتاً دیگری را تحقیر می‌کند و او را برده یا دشمن می‌داند، تکیه کردند.

این گفتمان، زمینه‌ها و پیامدهای آن، و جایگاه سیاستمداران و خاخام‌ها در آن، چه در داخل و چه در خارج از سرزمین‌های اشغالی، چیزی است که در سطور بعدی درباره آن توضیح داده خواهد شد. این مقاله جنبه‌های خاصی از جامعه اسرائیل را بررسی می‌کند که برخی آشکار و بسیاری از قسمت‌های آن پنهان است. «۷ اکتبر» تلاش کرد تا این جنبه‌ها را وارونه و آنها را مطابق با ذهنیت امنیتی آشفته و وسواس توسعه‌طلبی رو به رشد، از نو برنامه‌ریزی کند. بر این اساس، رژیم اسرائیل به نقطه شروع خود در سال ۱۹۴۸ بازگشت: جامعه‌ای نظامی‌شده که در عقده‌های ترس و امنیت زندگی می‌کند.

یادآوری اریحا در ویرانه‌های غزه

طبق گفته تنخ ـ یکی از کتب مقدس یهودیان ـ کتاب یوشع به ما می‌گوید که بنی‌اسرائیل در اولین نبرد خود علیه کنعانیان، شهر اریحا را محاصره کردند. آنها شهر را محاصره کردند، با فریاد جنگ در شیپورهای خود دمیدند، سپس دیوارهای آن را ویران کردند و تمام ساکنان آن ـ مرد، زن و کودک ـ را کشتند. آنها شهر را به آتش کشیدند و آن را به ویرانه‌ای تبدیل کردند. آنها هر مردی را که با کشتن پسر نخست‌زاده‌اش سعی در بازسازی شهر داشت، نفرین کردند.

این حادثه که کاوش‌های باستان‌شناسی ناسازگاری آن را با ماهیت توپوگرافی اریحا ثابت کرده است، از همان لحظه اول جنگ با سخنان بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، آغاز شد: «ما این شهر شیطانی را به ویرانه تبدیل خواهیم کرد.» این واقعه همچنین در میان اسرائیلی‌ها طنین‌انداز شد. در یک نظرسنجی که توسط هاآرتص در مارس ۲۰۲۴ منتشر شد، ۴۷ درصد از اسرائیلی‌ها به این سؤال که «آیا شما از این ایده حمایت می‌کنید که ارتش اسرائیل، هنگام اشغال یک شهر، باید مانند اسرائیلی‌های تحت فرمان یوشع در اریحا عمل کند و تمام ساکنان شهر اشغالی را بکشد؟» پاسخ «بله» دادند.

همچنین ۶۶ درصد از پاسخ‌دهندگان جنگ با فلسطینی‌ها را تجسم معاصر عمالیقیان دانستند، در حالی که ۹۳ درصد معتقد بودند که دستور کتاب مقدس مبنی بر «محو کردن یاد عمالیقیان» باید امروز نیز اعمال شود. عمالیقیان نامی است که در تورات ذکر شده و به «کنعانیان شرقی» اشاره دارد. آنها اولین قومی بودند که در برابر بنی‌اسرائیل ایستادند و به همین دلیل در کتاب اعداد از آنها نام برده شده است: «عمالیقیان اولین ملت‌ها بودند، اما پایان آنها نابودی خواهد بود.»

همچنین در کتاب تثنیه بارها از آنها به عنوان دشمن باستانی و ابدی بنی‌اسرائیل یاد شده است: «به یاد داشته باشید که عمالیقیان با شما چه کردند و یاد آنها را از زیر آسمان محو کنید.» این نقل قول توسط چندین خاخام، از جمله شموئیل الیاهو، خاخام صفد، تکرار شد که خواستار مجازات غزه با منطق عمالیقیان شد. نتانیاهو از همین توصیف برای مشروعیت بخشیدن به جنگ و ادعای اینکه این محو شر از ریشه‌های آن است، استفاده کرد و به پیشگویی اشعیا استناد کرد: «ما فرزندان نور هستیم، در حالی که آنها فرزندان تاریکی هستند و نور بر تاریکی پیروز خواهد شد.»

از جمله رویدادهای کتاب مقدس مرتبط با ۷ اکتبر، سیمخات تورا (جشن شادی تورات) بود، یکی از تعطیلاتی که مصادف ۷ اکتبر بود. از این موضوع در گفتمان جدید برای تأکید بر این استفاده شد که شادی مذهبی مرتبط با تعطیلات محافظت نشده است و این گواه دیگری است که «حمله» خشم الهی بوده است.

مفهوم «خشم الهی» مرتباً در سخنرانی‌ها تکرار می‌شد. مذهبیون و خاخام‌ها - برخلاف سیاستمداران - حتی به یک ویژگی تعیین‌کننده این رویداد تبدیل شدند. این مفهوم توسط خاخام یاکوف روزا، که پس از ۷ اکتبر به خدمت سربازی بازگشت، بیان شد و با این توجیه که آنچه اتفاق افتاده حتی سنت‌های مکتوب گسترده یهودیت را نیز به هم ریخته است، گفت: «واضح است که خدا ضربه سختی به ما وارد کرده است. این فقط یک سیلی نبود.»

دیگران آن را به عنوان روز آزمایش یا «بیداری مذهبی» توصیف کردند، که در نتیجه افزایش تعداد اسرائیلی‌ها (۱ از هر ۴ نفر) در مناسک مذهبی سنتی (نماز، خواندن مزامیر، حضور در کنیسه‌ها) رخ داده است. حضور در نمازهای عمومی (به ویژه در میادین عمومی و کنیسه‌ها) نیز افزایش یافته است، و حتی افراد سکولار نیز در جستجوی آرامش یا معنا در آنها شرکت می‌کنند.

مفهوم دیگری که با گناهی که خشم الهی را به همراه داشت، مرتبط بود، مفهوم توبه بود. این مفهوم در یک الگوی سیاسی با عنوان «قوم اسرائیل زنده است» پدیدار شد که نیاز به جنگ مقدس را به بقای ملت یهود پیوند می‌داد و هرگونه افراط و تفریط را خیانت مذهبی و ملی می‌دانست.

خاخام دکتر حییم وایزمن می‌گوید: «حکیمان سرزمین اسرائیل گناه را نادیده می‌گیرند؛ آنها مستقیماً به آن نگاه می‌کنند و به سادگی می‌گویند: این جدی‌ترین گناه در تاریخ اسرائیل است. و از اینجا، آنها راز بزرگی را آشکار می‌کنند: اینکه خود گناه نه تنها برای داوود، بلکه برای همه نسل‌های آینده به کلید توبه تبدیل شده است.»

این گفتمان‌ها در بین افکار عمومی در اسرائیل طنین‌انداز شده‌اند. در یک نظرسنجی که توسط دانشگاه رایشمن در سپتامبر ۲۰۲۴ انجام شد، ۳۷ درصد از اسرائیلی‌های ۱۸ تا ۳۵ ساله از افزایش ایمان خود به خدا از ۷ اکتبر خبر دادند، در حالی که این رقم در بین افراد ۵۶ سال به بالا تنها ۱۸ درصد بود. جوانان نیز از افزایش پایبندی خود به سنت‌های مذهبی خبر دادند.

خاخام دیوید استاو، رئیس سازمان خاخام‌های تزوهر، آن را «نشانه‌ای از بیداری یهودی، بیانی از پذیرش برخی از آداب و رسوم مذهبی یهودی» توصیف کرد. آشیل ورزبرگر، پژوهشگر، این تغییر را با این جمله توضیح داد: «انجام مناسک مذهبی به ما ابزارهایی برای درک واقعیت در موقعیت‌های دردناک می‌دهد، زیرازبان آن واضح و آشنا است.»

چگونه چهره‌های مذهبی و سکولار در یک گفتمان واحد گرد هم آمدند و این محوکردن را توجیه کردند؟

این سیگنال‌ها، اظهارات و مواضع لزوماً به این معنی نیست که جامعه اسرائیل – که 64.5 درصد از آنها خود را سکولار تعریف می‌کنند - یک شبه به یک جامعه مذهبی تبدیل شده است. حتی خاخام‌ها و افراد مذهبی از این امر آگاه هستند. خاخام ورزبرگر می‌گوید: «این طبقه‌بندی‌ها هرگز دقیق نبودند، زیرا بر اساس مفاهیم سکولاریسم مسیحی مدرن بودند.م

خاخام استاو توضیح می‌دهد: «اکثریت اسرائیلی هرگز واقعاً سکولار نبودند؛ برخی از افراد «سکولار» به خدا اعتقاد دارند، در حالی که برخی دیگر سنت‌های خاصی را برای حفظ ارتباط با فرهنگ غالب اجرا می‌کنند.» تا ۷ اکتبر، اصطلاح «مذهبی» یک اصطلاح اجتماعی بود، اما اکنون با دوره‌ای روبرو هستیم که در آن با افراد زیادی روبرو خواهیم شد که مذهبی نیستند، بلکه یهودیان ارتدکس افراطی هستند که کاملاً سکولار به نظر می‌رسند - مردان بدون کلاه و زنان با شلوارک - اما هویت آنها سنتی‌تر و یهودی‌تر خواهد بود.»

سخنان خاخام استاو با تفسیر خالد عوده الله، پژوهشگر، از سکولاریسم و ​​چپ‌گرایی جامعه اسرائیل تلاقی دارد، که به گفته او مبتنی بر گسست از دین نیست، بلکه مبتنی بر بازتعریف آن به عنوان یک هویت و وابستگی فرهنگی است. او استدلال می‌کند که مدارس صهیونیستی سکولار با همان تلاش مدارس مذهبی از طریق سفرهای میدانی، داستان‌سرایی و القای نمادهای کتاب مقدس، در القای وابستگی فرهنگی مذهبی نقش دارند. بنابراین، جامعه صرفاً بین سکولار و مذهبی تقسیم نمی‌شود و یک تعامل درونی وجود دارد که سکولار را تحت تأثیر نمادهای مذهبی و کتاب مقدس قرار می‌دهد.

در واقع، گفتمان مذهبی اسرائیل، که با خشم یا توبه هدایت می‌شود، چیز جدیدی نیست؛ بلکه تکرار گفتمان پس از اکتبر ۱۹۷۳ است که از طریق تفسیر شکست اطلاعاتی و سستی دفاعی اوضاع را کنترل کرد، ابزارهای اخلاقی برای توضیح شکست فراهم کرد و این شکست را به  فرد و جامعه و دعوت به اصلاحات معنوی و اخلاقی پیوند زد تا بتواند بر آن غلبه کند.

در جنگ ۱۹۷۴، آزمایش و مجازات وجود داشت، اما در سال ۲۰۲۳، احزاب مذهبی و جنبش‌های مسیحایی از این گفتمان بهره بردند و آن را با اقدامات سیاسی و نظامی، مانند الحاق کرانه باختری و حرکت توسعه طلبانه به سمت شرق  اردن، اشغال غزه و موارد دیگر، ترکیب کردند. آنها از احساسات پرآشوب مردمی که با دعوت به خشونت تلاقی می‌کرد، بهره‌برداری کردند.

از مجازات تا رستگاری

برجسته‌ترین فعالان تشدید گفتمان مذهبی، گروه‌های مسیحایی بودند که مذهبی‌سازی جنگ و سیاسی‌سازی دین را برای خدمت به منافع خود تشدید کردند و از دوگانگی افراط‌گرایی و دین‌داری که مشخصه آنهاست، بهره‌برداری کردند. نمایندگان صهیونیسم مذهبی، مانند بن گویر، اسموتریچ و خاخام‌های یشیوا، تلاش کردند تا ۷ اکتبر را به عنوان مرحله‌ای به سوی رستگاری کتاب مقدس به تصویر بکشند.

بر این اساس، آنها اشغال غزه و گسترش شهرک‌سازی‌ها در کرانه باختری را دوباره ارائه دادند. محو کامل فلسطین و اشغال کشورهای عربی بیشتر به عنوان احکام مذهبی، تعهدات کتاب مقدس و یک طرح الهی دیده می‌شود که باید برای دستیابی به رستگاری کامل و برتری نهایی برای قوم یهود اجرا شود.

از آنجا که این گفتمان حمایت یکپارچه عموم مردم شوکه شده و انتقام‌جو را به دست آورد، جنبش‌های ملی‌گرای مذهبی افراطی نفوذ سیاسی و اجتماعی بیشتری در داخل و خارج از اسرائیل، به ویژه در میان صهیونیست‌های مسیحی که دکترین پایان جهان، رابطه آنها با این نهاد را هدایت می‌کند، به دست آوردند.

در میان این افراد، انجیلی‌های آمریکایی نیز حضور دارند که ۶۳ درصد از آنها معتقدند ۷ اکتبر و پیامدهای آن بخشی از درگیری «آخرالزمان» است. در ماه اکتبر، «ماه اول جنگ»، آنها یک کمپین جمع‌آوری کمک مالی راه‌اندازی کردند که بیش از ۱.۴ میلیارد دلار تنها در ایالات متحده جمع‌آوری کرد. آنها همچنین راهپیمایی‌هایی در حمایت از اسرائیل ترتیب دادند که صدها هزار نفر در آن شرکت کردند که بیشتر آنها جوانان بودند.

صهیونیسم انجیلی همچنین با جنبش‌های ملی مذهبی در داخل اسرائیل همگرا می‌شود و تأسیس یک کشور در سراسر فلسطین را مد نظر دارد. بنابراین، در راستای تحقق پیشگویی کتاب مقدس، شایسته حمایت آمریکا است. بازسازی معبد یهودی که طبق این مفهوم در قبه الصخره اسلامی و مسجد الاقصی بازسازی خواهد شد، نیز بخشی از پیشگویی آخرالزمان است. در واقع، همان شعارهای مذهبی مطرح می‌شوند: «اکنون از اسرائیل حمایت کنید، زیرا با بربرها در دروازه‌هایش می‌جنگد.» این همگرایی منافع بین صهیونیسم مذهبی در داخل و انجیل‌گرایی در خارج، امکان پیشبرد برنامه‌های سیاسی- شهرک‌سازی را تحت پوششی مبتنی بر پیش‌گویی فراهم کرده است.

از جمله این موارد می‌توان به جبران «خسارات جمعیتی» اشاره کرد. همانطور که جنبش‌های راست افراطی به دنبال سوءاستفاده از ۷ اکتبر برای افزایش تراکم جمعیت یهودیان هستند، سازمان‌های صهیونیستی انجیلی نیز در حال باز کردن راه برای حمایت از یهودیان جوان برای ازدواج یا داشتن فرزند دیگر برای جبران ۱۲۰۰ کشته اکتبر هستند. آنها همچنین از تحریک و تشویق برای تحمیل ایده‌ها و برنامه‌های خود در سطح سیاسی، به ویژه در خارج از اسرائیل استفاده می‌کنند و این درگیری را از یک رویارویی صرفاً امنیتی به یک نبرد وجودی برای نجات تبدیل می‌کنند، که در آن موضوعات محلی با مسائل توراتی و جهانی با هم تلاقی می‌کنند.

به موازات جایگاه سیاسی و دولتی صهیونیست‌های مذهبی، که ستون مهمی از دولت فعلی را تشکیل می‌دهند، ایده‌های سیاسی افراطی ترویج داده شده و حمایت‌هایی برای آن کسب شده است و در کنار آن اتحادهای کاربردی در سطح جهانی ایجاد شده است؛ اولی دستور کار سیاسی و حضور در میدان را فراهم می‌کند، در حالی که دومی مشروعیت جهانی، منابع مالی و فشار سیاسی را فراهم می‌کند.

این اتحاد، گفتمان جنگ را از یک پاسخ امنیتی به یک پروژه وجودی با هدف توسعه طلبی اسرائیل و اخراج، کوچاندن و محو فلسطینیان تبدیل کرده است. این اتحاد به واسطه گفتمانی مبتنی بر کتاب مقدس، از نظر سیاسی فعال شده و آن را از حوزه خاخامی به حوزه سیاسی منتقل کرده است. این امر، هم صهیونیسم مذهبی به رهبری بزالل اسموتریچ و هم حزب اوتزما یهودیت (به رهبری ایتمار بن گویر) را به مفسران گفتمان مذهبی در قالب سیاسی تبدیل کرده است.

این موضوع همچنین با نظرسنجی‌هایی مرتبط است که افزایش حمایت از آنها را نشان داده است، به ویژه در میان جوانان ۱۸ تا ۳۰ ساله، که معتقدند احزاب مذهبی در مورد امنیت جدی‌تر از لیکود یا میانه‌روها هستند و توانایی بیشتری در مدیریت درگیری، انتقام گرفتن از فلسطینی‌ها و احیای کشور دارند.

بنابراین، شعار «محو کامل» غزه به یک مطالبه عمومی در اسرائیل تبدیل شد و دیگر یک تلاش از سوی جناح راست نبود. شبه‌نظامیان شهرک‌نشین مرتبط با راست افراطی اکنون از حمایت قاطع دولتی و مردمی برخوردارند و از ارتش چراغ سبز دریافت کردند تا کمپین‌های خود را برای حمله به فلسطینی‌ها و گسترش در کرانه باختری آغاز کنند.

در نهایت، پس از ۷ اکتبر، صهیونیسم مذهبی و جنبش‌های مسیحایی دیگر صرفاً یک جریان پر سر و صدا و توییت‌کننده در پشت صحنه نبودند. آنها به رهبر گروه و محرک اصلی سیاست و عموم افکارعمومی اسرائیل تبدیل شدند و خود را به یک صدای مردمی و یک چارچوب سیاسی رسمی تبدیل کردند که چهره واقعی اسرائیل را آشکار می‌کند.

در سیاست یا ارتش، در بخش فناوری، کشاورزی یا پزشکی، «هیچ ملحدی در سنگرها» وجود ندارد، و هیچ چپ‌گرای سکولاری در این رژیم وجود ندارد. پیشگویی‌های کتاب مقدس وجود دارند که هر از گاهی ظاهر و ناپدید می‌شوند، اما از ابتدا تا انتها، از ضرب اولین شِکِل تا مرزهای پرچم ملی، آنها همچنان وجود دارند تا حمله بعدی یا شاید نابودی نهایی فلسطینی‌های باقی‌مانده را توجیه کنند.

ترجمه از میترا فرهادی 

انتهای پیام