صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۰۹۲۶۱
تاریخ انتشار : ۲۸ مهر ۱۴۰۴ - ۰۹:۳۳
در گفت‌وگوی ایکنا با پروفسور سیدحسن امین بررسی شد

کتاب شاهنامه امین به قلم پروفسور سید حسن امین، در هفت جلد حاوی مطالب اساطیری، تاریخی و پهلوانی است که در شاهنامه فردوسی نیامده است.

به گزارش ایکنا، بلندای قله شعر فارسی در دست بزرگانی چون حافظ و مولانا و سعدی و فردوسی است. بزرگانی که به قول پروفسور سید حسن امین، به جایگاهی مقدس‌گونه در ادبیات و فرهنگ ایران زمین دست یافته‌اند؛ اما آیا دیگر هرگز در این سرزمین پرگهر همچون آنها نخواهد آمد؛ آیا فرهنگ غنی و عظیم ایرانی دیگر شاهد ظهور حماسه‌سرایانی همچون فردوسی نخواهد بود؟

تاریخ معاصر را که نگاه کنیم، مملو است از داستان‌های حقیقی حماسه‌ورزی ایرانیان، حال که حماسه‌سازی ما ایرانیان تمام نشده، پس حماسه‌سرایی فرهنگی ما ایرانیان نیز نباید تمام شود؛ باید این تصور را شکست که دیگر همچون فردوسی و حافظ و سعدی و مولانا نخواهد آمد؛ ایرانیان همچنان حرف‌های زیادی از فهم و معنا و فرهنگ و هنر برای جهانیان دارند پس باید باز هم هنرمندانه از آنچه هزاران سال اندوخته‌ایم و اکنون در منصه ظهور است برای مردم خودمان و جهان سخن بگوییم. 

یکی از افرادی که تلاش کرده، آنچه از غنای تاریخی و فرهنگی ایران گفته نشده است را در قالب شعر، بسراید و بیان کند، پروفسور سید حسن امین، حقوقدان، شاعر، مترجم، شاهنامه‌پژوه و استاد بازنشسته صاحب کرسی در دانشگاه کالدونیان گلاسکو است.

وی «شاهنامه امین، دانشنامه ایران»(تکمله شاهنامه فردوسی) را در هفت جلد به رشته تحریر درآورده است. در ادامه گفت‌وگوی ایکنا با این استاد برجسته ادبیات را در خصوص محتوای کتاب ارزشمند وی می‌خوانیم.

ایکنا ـ در عنوان کتاب آمده است که «تکمله شاهنامه فردوسی»؛ چه مطالبی در شاهنامه نیامده و شما چه تکمله‌ای بر شاهنامه فردوسی اضافه کرده‌اید؟

شاهنامه امین یا دانشنامه ایران، در حقیقت تکمله و مکمل یا به اصطلاح غربی‌ها «ساپلمنت» شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی است. شاهنامه مهم‌ترین اثر زبان پارسی در طول تاریخ زبان دری به شمار می‌آید، از نظر محتوایی به سه بخشِ اساطیری، پهلوانی (یا نیمه‌تاریخی) و تاریخی تقسیم می‌شود. این اثر بی‌مانند که حاصل سی سال کارِ بی‌وقفه فردوسی است، به دلایلی که به هیچ وجه از ضعف یا کاستیِ خود شاعر ناشی نمی‌شود، دارای خلأهای محتوایی است.

مسئله اصلی این است که شاهنامه فردوسی، که نزدیک به هزار سال پیش سروده شده، بدون اینکه شخص حکیم ابوالقاسم فردوسی مقصر باشد، در هر سه بخشِ اساطیری، پهلوانی و تاریخی دارای کمبود است. دلیل این امر آن است که این اطلاعات در آن زمان و در آن مکان، در اختیار خالق شاهنامه نبوده است. به عبارت دیگر، منابعی که فردوسی از آنها اقتباس کرده، محدودیت‌هایی داشته است.

یکی از مهم‌ترین دلایل، نداشتن دسترسی به کتابخانه‌ها و متونی بود که امروزه در اختیار ماست؛ آن هم در منطقه‌ای مشخص، یعنی روستای «پاژ» در بخشی از توس که شهری کوچک بود. منابع در دسترس او چندان گسترده نبود و مهم‌ترین منبعی که فردوسی در اختیار داشت، همان «شاهنامه ابومنصوری» بود.

در نتیجه، می‌بینیم که در بخش اساطیری، بزرگانی که امروزه می‌شناسیم مانند آرش کمانگیر یا گرشاسب(که جد اعلای رستم است و اژدهاکشتیِ او معروف است) حماسه‌ها و اسطوره‌هایشان در شاهنامه فردوسی نیامده است.

در بخش پهلوانی نیز می‌بینیم که برخی از داستان‌های پهلوانی که پس از فردوسی در کتاب‌های دیگری مانند «کوشنامه»، «بهمن‌نامه»، «برزونامه» و نظایر آنها آمده، به آن تفصیلی که در سایر منابع بیان شده، در شاهنامه نیامده و گاه حتی نامی از آن پهلوانان برده نشده است. همچنین در بخش تاریخی که در واقع پس از حمله اسکندر مقدونی به ایران و سقوط دولت هخامنشی آغاز می‌شود و فردوسی آخرین شاه هخامنشی را «دارا» (همان داریوش سوم) می‌نامد از آن به بعد هم خلأهای عظیمی در شاهنامه وجود دارد. برای مثال، نه تنها از مادها و هخامنشیان اطلاعات چندانی نیست، بلکه حتی از اشکانیان که ۵۰۰ سال بر ایران حکومت کردند و درجه‌ای از دموکراسی و مشارکت سیاسی با داشتن نهادهایی مانند «مهستان» و شورا در نظام سیاسی‌شان وجود داشت هیچ سخنی در شاهنامه گفته نشده است.

ایکنا ـ مقصر اصلی این کاستی تاریخی چیست؟

مقصر اصلی این کاستی را باید در دوره ساسانی جست‌وجو کرد. هنگامی که ساسانیان پس از اشکانیان به قدرت رسیدند، به سنتِ «سبک‌شماری» (تحقیر پیشینیان) روی آوردند و برای تخریب نام و خدمات اسلاف خود یعنی کسانی که پیش از آنان صاحب قدرت، دانش و معرفت بودند، بسیاری از آثار آنان را نابود کردند. این سنتی است که متأسفانه در طول تاریخ ایران تکرار شده است: هر دولتی که بر سر کار آمده، آثار و دستاوردهای دولت پیشین را محو کرده است. نمونه‌اش را در دوره صفویه می‌بینیم؛ هنگامی که شاه اسماعیل صفوی هرات را فتح کرد، قبر جامی بزرگترین دانشمند قرن نهم که در تمام جهان اسلام به عنوان یک فقیه، حکیم، عارف، ادیب، شاعر و ... مورد احترام بود را ویران و جسدش را سوزاند و حتی دستور می‌دهد در کتاب‌هایی که نام جامی آمده است، نقطه زیر «ج» برداشته و بر بالای آن گذاشته و گفته شود وی «خامی» بوده است. 

به دلیل این محدودیت‌های تاریخی، نامی از کوروش و داریوش در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی نیست. از سوی دیگر فردوسی هزار سال پیش درگذشت، اما ایران عزیز ما همچنان تداوم داشته است. کاری که در «شاهنامه امین» به عنوان تکمله شاهنامه فردوسی انجام داده‌ام، پر کردن همین خلأهاست؛ اما ما همیشه شاگرد آن استاد بزرگ هستیم.

ایکنا ـ کتاب «شاهنامه امین» آیا به شعر است یا نثر؟ و آیا بر وزن شاهنامه سروده شده است؟

بله؛ مجموعه‌ هفت جلدی شاهنامه امین، سوتیتری نیز به عنوان «دانشنامه ایران» دارد. بخش نثر این مجموعه، در واقع یک دایره‌المعارف ایرانشناسی است که می‌کوشد مهمترین رویدادها و دستاوردهای تمدن ایران را از آغاز زیست بشر در فلات ایران تا سال ۱۴۰۰ شمسی هر اتفاق مهمی رخ داده، به صورت مدونی در حوزه تاریخ و تمدن ارائه شده است. در اصل تاریخ تمدن ایران از آغاز تا 1400 به نثر نوشته شده است و محتوایی که در شاهنامه فردوسی باید وجود می‌داشت، با همان وزن شعری شاهنامه به نظم(شعر) درآوردم.

امیدوارم این اثر مورد قبول اهل فرهنگ و ادب قرار گیرد و چنانکه گفته‌اند، «شاهنامه آخرش خوش باشد. شاهنامه نسبنامه فرهنگی تمام ایرانیان است. نه تنها ایرانیان بلکه تمام کسانی که بتوانند فارسی را بخوانند می‌توانند از شاهنامه استفاده کنند. هنر بزرگ حکیم ابوالقاسم فردوسی در این است که او، بی آنکه کوچکترین بی‌احترامی به اسلام روا دارد، توانسته است گنجینه فرهنگ و تاریخ ایران باستان را در قالب شعر جاودانه کند.

فردوسی 30 سال برای نوشتن شاهنامه زحمت کشید؛ شما چند سال برای نوشتن شاهنامه امین تلاش کردید؟ شاهنامه امین حاصل بیش از 30 سال تلاش بی‌وقفه من است؛ سال‌هایی که با وجود مسئولیت‌های دیگر از تدریس و تألیف کتاب گرفته تا برنامه‌های متعدد رادیویی و تلویزیونی  تمام وقت را به آن اختصاص دادم و حتی از بسیاری از جنبه‌های زندگی شخصی و خانوادگی چشم‌پوشی کردم.

ایکنا ـ شعرایی مثل حافظ، سعدی و فردوسی در قله شعرسرایی فارسی هستند و شاید این تصور باشد که هیچ کس نمی‌تواند به پای این بزرگان برسد؛ آیا این تصور درست است و نباید تلاشی برای رسیدن به آن قله‌ها کرد؟ 

ما ایرانیان را می‌توان شاعرانه‌ترین ملت جهان دانست. به همین دلیل، ارکان اربعه ادب فارسی یعنی فردوسی، سعدی، مولانا و حافظ در نگاه ما حالتی تقدس‌گونه یافته‌اند. ما آنان را تقدیس می‌کنیم و بر این باوریم که هرکس نمی‌تواند به آستانه والای آنان نزدیک شود. در شاهنامه امین نیز، پیوسته خود را شاگرد کوچک فردوسی دانسته‌ام و همواره گفته‌ام که باید دستبوس او باشم.

اما از منظر فلسفی، این نگاه را قبول ندارم که ملتی بزرگ همانند ما، با چنین پیشینه عظیمی، هیچگاه نتواند بزرگانی که در گذشته داشته را تکرار کند و ما دیگر هیچ فیلسوفی مانند ابن‌سینا، دانشمندی مانند زکریای رازی یا عالمی مانند بیرونی نخواهیم داشت؛ چراکه آنان در روزگار خود برترین‌های جهان بودند و امروز ما در عرصه تولید علم و هنر، آن جایگاه بی‌همتا را در برابر دیگر کشورهای جهان نداریم.

بر این باورم که این پتانسیل و ظرفیت شکوفایی، در ایران و ایرانی همچنان زنده و پابرجاست و مجدداً با یک رنسانس فرهنگی می‌توانیم دوباره به جایگاهی در تولید علم و هنر دست یابیم که هم‌تراز پیشینیان بزرگ‌مان برسیم که رسیدن به این آرمان، مستلزم کوشش و فداکاری است.

فردوسی 30 سال تلاش کرد و این فرهنگ‌نامه پارسی و کتاب داد و خرد و عدالت را برای ما به یادگار گذاشت. او در پایان عمر، با وضعیتی آشفته از نظر مالی دست و پنجه نرم کرد، اما هرگز از کار خود دست نکشید و به قول خودش، «عجم را زنده کرد به این فارسی».

پس ما نیز اگر خودخواه نباشیم و مسئولیت اجتماعی خویش را فراموش نکنیم و تولید علم و فرهنگ را در داخل کشور خودمان انجام دهیم، نه اینکه هر دانشمند و اندیشمندی به فکر رفتن از این کشور و کار کردن برای دیگران باشد، موفق خواهیم شد. باید به کای صادر کردن مغز خام ایرانی، تولیدات علمی و فرهنگی به جهان صادر کنیم تا سود آن به کشور خودمان بازگردد و احترام مردم جهان به ایران بیش از پیش شود.

به عنوان یک ایرانی، تمامی این دغدغه‌ها را در مجموعه «شاهنامه امین» که امیدوارم مقدمه‌ای برای یک رستاخیز فرهنگی و علمی در ایران باشد به تفصیل بیان کرده‌ام. در مقدمه هفت‌جلد این اثر، به سهم خود سخن گفته‌ام و ادامه راه را به عهده دیگران نهاده‌ام.

ایکنا ـ گفته می‌شود جهان امروز، دوران خلأ معناست؛ شاهنامه امین چقدر می‌تواند به این نیاز بشری که منحصر به ایران هم نیست پاسخ گوید؟ 

مسلماً شاهنامه فردوسی و اشعار مولانا و حافظ، فقط به ایران تعلق ندارند. بی‌تردید آثار ارزشمندی مانند اینها و کتابی که من تألیف کرده‌ام می‌توانند در درک معنای زندگی و پر کردن آن خلائی که جهان امروز با آن دست به گریبان است، نقش ایفا کنند.

باور دارم که فرهنگ غنی ایران می‌تواند جنبه‌های سازنده و کاربردی خود را چه در حوزه اخلاق، روانشناسی، مسئولیت‌پذیری اجتماعی، ایثار، عشق، گذشت و همگرایی و ... را به جهان عرضه کند؛ این فرهنگ می‌تواند در جهان سازنده باشد.. نمونه‌اش مولاناست: زمانی که اشعارش حتی با ترجمه‌ای توسط کسانی که فارسی نمی‌دانستند به انگلیسی برگردانده شد، در ایالات متحده به پرفروش‌ترین کتاب تبدیل شد. یا حافظ که گوته، شاعر و فیلسوف بزرگ آلمانی، در برابر او سر تعظیم فرود آورد و گفت: «من ارادتمند حافظ شیرازی هستم؛ او آسمانی و من زمینی هستم. کاش من هم می‌توانستم غزلی مانند او بسرایم.» این نشان از ظرفیت بی‌همتای ادبیات ما در همه زمینه‌ها دارد.

جای تأسف است و با شرمندگی می‌گویم که جوانان ما هر آنچه از زبان و فرهنگ بیگانه می‌آید را مثبت می‌پندارند و هر آنچه بومی است را نادرست. حال آنکه در تفکرات و فرهنگ ایرانی، در آثار بزرگان خودمان، گنجینه‌ای از معرفت النفس، روان‌کاوی، روانشناسی، مشاوره فرهنگی و خانوادگی تا راه‌های رسیدن به اوج معنویت و درک معنای زندگی نهفته است. پرسش «از کجا آمده‌ام و به کجا خواهم رفت؟» و نیز مسئولیت ما در میان این آمدن و رفتن چیست؟ و روابط حقوقی و تکالیف ما و دیگران همگی در فرهنگ ما وجود دارند.

باید از دستاوردهای مثبت جامعه بشری از تکنولوژی و برق و کامپیوتر گرفته تا هوش مصنوعی و ... استفاده کنیم، اما سبک زندگی و معنایی که برای زندگیمان قائلیم، نباید تحت تأثیر افکار بیگانه قرار گیرد. به عنوان یک ایرانی، خود را از هیچ فرد خارجی پایین‌تر نمی‌دانم. تجربه زندگی در خارج از ایران را دارم و با این تجربه دیده‌ام که آنان نه از نظر هوش و نه اخلاق، برتری بر ما ندارند.

ایکنا ـ با توجه به تسلط شما به زبان انگلیسی آیا تصمیم‌ دارید شاهنامه امین را به انگلیسی ترجمه کنید؟ 

امیدوارم بتوانم خلاصه‌ای از شاهنامه امین را به انگلیسی و سپس به دیگر زبان‌های جهان منتشر کنم؛ با این کار می‌توان پیام خرد، عدالت و رواداری فردوسی را به جهانیان رساند. تلاش دارم در ترجمه شاهنامه امین بگویم شاهنامه امین تکمله شاهنامه فردوسی است و اشعار خردورزانه و عدالت‌گسترانه فردوسی را با حروف درشت‌تر و بعد شاهنامه امین را با حروف ریزتر به انگلیسی در آن کتاب بیاورم.

امثال من باید سفیران فرهنگی و مردمی کشورمان باشیم و در هر کجا که هستیم، آثار بزرگان خود را  از دوران باستان تا امروز ترویج و اشاعه دهیم.

گفت‌وگو از زهرا ایرجی

انتهای پیام