یک قرن از تدوین نخستین آییننامه راهنمایی و رانندگی در ایران میگذرد؛ صد سالگیای که نه تنها یادآور گذر زمان، بلکه گواه تکامل تدریجی فرهنگ آمد و شد (ترافیک) در این سرزمین کهن است. امروز که شریانهای حیاتی کلانشهرهای ما از هیاهوی حرکت لبریز است، «فرهنگ ترافیک» به مثابه آیینهای تمامنما از بلوغ اجتماعی ما در عرصه تعاملات شهری قد برافراشته است.
نگاهی به تاریخچه یکصدساله ترافیک در ایران، نشاندهنده مسیر پرفراز و نشیبی است که از جادههای خاکی و کوچههای باریک دیروز تا بزرگراههای پرترافیک امروز طی شده است. در این گذر تاریخی، فرهنگ ترافیک ایرانیان نیز دستخوش تحولات چشمگیری شده است.
از اولین خودروهایی که در خیابانهای تهران به حرکت درآمدند تا امروز که میلیونها خودرو و موتورسیکلت در شهرهای بزرگ کشور تردد میکنند، ضرورت توجه به فرهنگ ترافیک بیش از پیش احساس میشود.
در این مسیر، در کنار قوانین مدون راهنمایی و رانندگی و آنچه ما آن را «آئیننامه رانندگی» میدانیم و میخوانیم؛ آموزههای دینی و شرعی نیز دستگیر و یاریگر ما برای ادای رسالتمان در مقام شهروند اجتماعی در مسیر احترام به قانون؛ حقوق خود و هموطنانمان شده است.
قرآن کریم در آیات متعددی بر رعایت حقوق دیگران و حفظ جان انسانها تأکید کرده است. پیامبر اکرم(ص) نیز در حدیثی ارزشمند که از آن در نگاه فقهی به عنوان قاعده «لاضرر» یاد میشود؛ میفرمایند: «لا ضَرر و لا ضِرارَ فِی الاسلام» (در اسلام هیچ گونه ضرر و زیانی جایز نیست). این حدیث شریف به روشنی نشان میدهد که هرگونه اقدام و عملی که موجب ضرر و زیان به خود یا دیگران شود، در اسلام جایز نیست.
در این مسیر پر فراز و نشیب، فرهنگسازی امری است جمعی که از کانون خانواده آغاز میشود و تا کلاسهای درس و منابر دامن میگسترد. آموزههای عرفی و شرعی که بر رعایت حقوق همنوع و پاسداشت حریم دیگران تأکید دارند، در کنار آموزشهای رسمی نهادهای متولی، نقشه راهی برای نهادینه کردن این فرهنگ ترسیم میکنند. این همکاری سهگانهای است که میتواند قانون را از متن کتابها به عرصه خیابانها منتقل کند.
خانواده به عنوان نخستین نهاد تربیتی، نقش بیبدیلی در شکلدهی به رفتارهای ترافیکی فرزندان دارد. کودکان از همان سالهای نخست زندگی، رفتارهای والدین خود را در ترافش الگو قرار میدهند. بنابراین، وقتی پدر و مادر به قوانین راهنمایی و رانندگی احترام میگذارند، در حقیقت درس مسئولیتپذیری و احترام به حقوق دیگران را به فرزندان خود میآموزند.
نظام آموزشی نیز با برنامهریزی دقیق و هدفمند میتواند سهم بسزایی در نهادینه کردن فرهنگ ترافیک داشته باشد. گنجاندن مباحث ترافیکی در کتابهای درسی، برگزاری کارگاههای آموزشی و استفاده از روشهای نوین تدریس میتواند دانش آموزان را از همان سالهای نخست تحصیل با قوانین راهنمایی و رانندگی آشنا کند.
مساجد و نهادهای مذهبی نیز به عنوان کانونهای تأثیرگذار فرهنگی میتوانند در ترویج فرهنگ ترافیک نقش آفرینی کنند. خطبا و مبلغان مذهبی با استفاده از منابر و محافل مذهبی میتوانند احکام و آموزههای دینی مرتبط با رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی را برای مردم تبیین کنند.
پس بنا بر آنچه در این سیاهه شرحش رفت؛ میتوان گفت، رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی در این منظومه، تنها تکلیفی اداری نیست؛ بلکه پاسداشت حریمی است که جان انسانها در آن نهفته است.
این احترام به قانون، در حقیقت احترام به همان دخترک چشم بهراهی است که پدرش را انتظار میکشد، همان بانویی که آرامشش در گرو بازگشت سالم همسرش است و همان پدر و مادری که وجود فرزندشان، نور چشمانشان است. هر راننده در این میدان، تنها یک رهگذر نیست، بلکه حلقهای در زنجیره به همپیوستهای به نام «خانواده» است.
در این میان، فضیلتهای اخلاقی چون «صبر» و «گذشت» که در مکتب اسلام بر آن تأکید فراوان شده، نقشی تعیینکننده در پیشگیری از بسیاری درگیریها و سوانح ترافیکی دارد. همان «صبری» که در قرآن کریم پاداش آن را بیحساب میخواند و همان «گذشتی» که در روایات معصومین علیهمالسلام از نشانههای مؤمن برشمرده شده، میتواند در لحظات حساس رانندگی، جان بسیاری را نجات دهد و جامعه را به سوی آرامش رهنمون سازد.
چالشهای پیش رو و آمارهای تکاندهنده
اما این مسیر، خالی از چالش نیست. آمارهای تکاندهنده حاکی از آن است که 47 درصد از فوتیهای ناشی از تصادفات در پایتخت را موتورسواران تشکیل میدهند. رقمی که به تنهایی فریاد هشدار برای بازنگری در فرهنگ استفاده از این وسیله نقلیه است.
روایتهای آماری زمانی تلختر میشود که دریابیم 6 درصد از این آمار متعلق به نوجوانان زیر هجده سال (سن گرفتن گواهینامه) است، این زنگ خطر برای خانوادههاست تا بیش از پیش مراقب عزیزانشان باشند.
از سویی، 80 درصد آسیبهای مرگبار ناشی از ضربه به سر موتورسواران، ضرورت استفاده از کلاه ایمنی را به امری غیرقابل اغماض تبدیل کرده است.
راهکارهای اساسی برای بهبود فرهنگ ترافیک
همه اینهاست که گفتههای سرهنگ فیروز کَشیر، معاون اجتماعی پلیس راهور پایتخت را بیش از پیش برجسته میسازد که برای بهبود فرهنگ ترافیک، نیازمند عزمی ملی و مشارکت همگانی هستیم.
اولین گام، توجه به آموزش مستمر و همهجانبه است. آموزشهای ترافیکی باید از دوران کودکی آغاز شده و در تمام مراحل زندگی تداوم یابد. گام دوم، تقویت نظارت و اجرای قوانین است. نظارت مؤثر و اجرای عادلانه قوانین میتواند بازدارندگی لازم را ایجاد کند. گام سوم، استفاده از ظرفیتهای فرهنگی و هنری برای ترویج فرهنگ ترافیک است. تولید فیلم، سریال، برنامههای تلویزیونی و سایر محصولات فرهنگی با موضوع فرهنگ ترافیک میتواند در تغییر نگرش مردم مؤثر واقع شود.
حال در آنِ اکنون این زمانه؛ به تحقیق و بیتردید زمان آن فرا رسیده که «فرهنگ ترافیک» را نه به عنوان مجموعهای از بایدها و نبایدها، بلکه به مَثابه بستری برای تجلی انسانیت و مسئولیتپذیری اجتماعی بازتعریف کنیم.
گذشت و احترام متقابل در رانندگی، که ریشه در آموزههای دینی و عرفی ما دارد، میتواند چراغ راه این مسیر باشد. آنگاه خواهیم دید که رعایت قانون نه اجبار، که انتخاب آگاهانهای است برای پاسداشت کرامت انسانی و ساختن جامعهای امن که در آن، کام همگان از شیرینی ایمنی و آرامش، شیرین گردد.
همه اینها و بسیار بیشتر از آنچه بیان شد، محور گپ و گفت خبرگزاری ایکنا با سرهنگ فیروز کَشیر؛ معاون اجتماعی پلیس راهور پایتخت به مناسب هفته فراجا در کشور است که در ادامه از خاطر شما میگذرد.
ایکنا - امروز بخشی از روایتهای من تام و تمام مترکز بر جایگاه حقوقی شما به عنوان معاون محترم اجتماعی و فرهنگ ترافیک پلیس راهور تهران بزرگ استوار است و بخشی دیگر شاید برآمده از حس کنجکاوی خبرنگاری باشد. خودرو بیش از 100 سال است که به کشور ما وارد شده و همین اواخر، یکصدمین سالگرد صدور اولین گواهینامه رانندگی را پشت سر گذاشتیم. آییننامه تدوین آمد و شد (ترافیک) در کشوری که این روزها گاهی ترافیک، گلویش را میفشارد، اما در دهههای پیش چنین نبود. درباره مسئولیت اجتماعی، فرهنگپذیری و رعایت قوانین، دهههاست صحبت میشود. با کمال تأسف، باید بگویم که هر روز شاهد تصادفهای فراوان و تلفات بسیار هستیم، بهویژه در ایام مسافرتها و تعطیلات که این وضعیت تلختر میشود. جالب است که از زبان شما یا همکارانتان میشنویم که در کنار رعایت نکردن برخی قوانین، مسائلی مانند نقص ایمنی، معابر ناکافی، علامتگذاری نشده یا بدون مانع مناسب و نظایر آن نیز مؤثر هستند. اکنون در سال 1404، اگر به جایگاه فرهنگ ترافیک در کشورمان نگاه کنید، تبعیت و قانونپذیری را که هم اصلی اجتماعی و هم برآمده از آموزههای دینی ما به شمار میرود تا چه حد میان مردمان ایران اصلی الزامآور میبینید؟ لحظهای از این لباس مقدس بیرون بیایید و به عنوان یک شهروند به مردم ایران نگاه کنید، ما چقدر به قوانین احترام میگذاریم؟ صادقانه و صریح!
ابتدا و پیش از هر چیز «هفته فراجا» و «هفته نیروی انتظامی» را خدمت تمامی همکاران زحمتکش خودم تبریک عرض میکنم.
در رابطه با بحث فرهنگ رانندگی، سخن به جا و شایستهای فرمودید. این نکته را نباید فراموش کنیم که ما فرهنگ رانندگی با قدمت دیرینهای در ایران داریم که حضرتعالی به درستی به آن اشاره کردید. در خرداد ماه امسال، جشن یکصدمین سالگرد آییننامه راهنمایی و رانندگی را در راهور فراجا برگزار کردیم که به دستور سردار حسینی، رئیس راهور فراجا، اقدامات بزرگداشت این رخداد انجام شد و میهمانانی نیز از خارج از کشور داشتیم.
این قدمت، نشاندهنده سابقه طولانی رانندگی در کشور ماست. جا دارد از تمامی کسانی که در بخش ناوگان حملونقل برونشهری و درونشهری، کار حملونقل عمومی را بر عهده دارند و با رعایت قوانین و مقررات، رفتار صحیح را نهادینه میکنند، قدردانی کنیم. همین قاطبه مردمان بافرهنگ و دینمدار ایرانی هستند که با رفتار و حرکات درست خود، الگویی برای دیگر رانندگان - از جمله کسانی مانند بنده که تازه میخواهند رانندگی را آغاز کنند به شمار میروند.
منظور از «درست زیستن» در رانندگی این است که یک راننده بینشهری ممکن است از صبح حرکت کند و با توجه به پهناوری کشور عزیزمان، گاهی 24 یا حتی 48 ساعت در راه باشد؛ یعنی 48 ساعت در حال زندگی با مسافران، کمکراننده و... است. میتوانیم با اعمال و رفتار خود که الزامی بر آن نیست که تنها گفتاری باشد، بلکه اجرایی و وابسته به عمل قانونمند ما میتواند باشد، فرهنگ رانندگی را ترویج دهیم.
برگزاری جشن یکصدمین سالگرد تدوین قوانین راهنمایی و رانندگی (آئیننامه رانندگی) نشان میدهد که ما ایرانیان سالهاست رانندگی میکنیم و حملونقل داشتهایم. در کتابخانه و اسناد ملی، مدارک و اسنادی موجود است. حتی اولین تصادف رانندگی مربوط به آقای درویشخان، آهنگساز و ردیفدان بلندمقام موسیقی سنتی ایران است.
وقتی قوانین را رعایت میکنم، در واقع حقوق شهروندی را رعایت کردهام. وقتی حقوق شهروندی را رعایت کنم، میدانم جایگاه من به عنوان یک موتورسوار کجاست، جایگاه من به عنوان یک راننده خودرو، یک عابر پیاده، یک سرنشین یا حتی ترکنشین موتورسیکلت کجاست. با رعایت قوانین، جامعهای ایمن برای خود و دیگران به ارمغان میآوریم.
ایکنا - کلیدواژه اصلی شما در بخش اول گفتوگو «رعایت قوانین» بود. متضمن بودن به این «رعایت»، بازتابدهنده یک شهروند مطلوب، تابع قانون و مسئولیتپذیر است. اما در برابر برخی تخلفها نیز نمیتوانیم ساکت باشیم. منظورم تنها برخورد قهری نیست! چه بهتر تا آنجا که میشود تذکر لسانی صورت گیرد که این نیز باز بخشی مهم از آموزههای دینی و عُرفِ ما مردمام ایرانی بافرهنگ است. اما از زبان شما و بسیاری از همکاران شما بارها و بارها شنیدهایم که بار اصلی انتقال قوانین راهنمایی و رانندگی، پیش از آنکه بر عهده نیروهای خدوم انتظامی باشد، بر عهده خود مردم سپرده شده است. اما درباره برخی تخلفات خاص؛ مانند موتورسوارانی که گویی هیچ قانونی را برنمیتابند و کل خیابان و پیادهراه را متعلق به خودمیدانند چه باید کرد. البته که موتورسواران بزرگواری هستند که رعایت میکنند؛ اما با این قشر اندک که متأسفانه محدودیتی برای خود تعریف نکردهاند، چگونه باید برخورد کنیم؟
اجازه بدهید ابتدا این نکته راعرض کنم که موتورسیکلت، عمدتاً در کلانشهرهایی مانند تهران که غول بزرگ ترافیک را در خود هضم کردهاند به نظر میرسد بهترین وسیله برای پشت سر گذاشتن ترافیک است. اما از منظر تخصصی بنده که 28 سال در این زمینه خدمت کردهام، موتورسیکلت خطرناکترین وسیله نقلیه است – حتی از دوچرخه هم خطرناکتر – و اگر درست از آن استفاده نشود یا به درستی کنترل نشود، به ابزاری برای مرگ راننده، راکب یا ترکنشین خود تبدیل میشود! کمااینکه در برخی حوادث ترافیکی شاهد برخورد با عابر پیاده و فوت عابر در محل بودهایم.
عابران پیاده بخش دیگری از کاربران ترافیک هستند که در معابر حرکت میکنند. آن حقوق شهروندی که ابتدا عرض کردم، اینجا مصداق دارد: نباید حقوق شهروندی این عزیزان را زیر پا بگذاریم. بیتردید اغلب موتورسواران قانونمند هستند، اما متأسفانه قشر اندکی هستند که گویی محدودیتی برای خود تعریف نکرده و در پیادهروها یا خلاف جهت حرکت میکنند، گویی برخی خود را تافته جدا بافته میپندارند، در حالی که چنین نیست.
به استناد قانون صحبت میکنیم. به استناد قانون رسیدگی به تخلفات، با صراحت عنوان شده که موتورسوار موظف است همان قوانین راننده خودرو را رعایت کند. حق عبور از خط ویژه، پیادهرو یا خلاف جهت را ندارد، نباید از چراغ قرمز عبور کند، باید از کلاه ایمنی استفاده کند و مدارک شناسایی، کارت موتور، گواهینامه و بیمهنامه را همراه داشته باشد.
در پایتخت کشورمان، همین تهران؛ 47 درصد از کل فوتیهای ناشی از تصادفات، موتورسواران هستند. اگر 3 درصد دیگر که مربوط به سایر موارد است اضافه کنیم، به تقریب به 50 درصد میرسد؛ یعنی نیمی از فوتیها. کاربران ترافیک متنوعی داریم: عابر پیاده، موتورسوار، دوچرخهسوار، راننده خودروی شخصی و عمومی، سرنشینان که گاهی در حوادثی مانند واژگونی فوت میکنند در حالی که راننده سالم است. همه اینها کاربر ترافیک هستند، اما تنها یک قشر منظورم موتورسواران است که چنین سهم بزرگی از آمار فوتی را به خود اختصاص دادهاند. این یک زنگ خطر برای موتورسواران است. موتورسوار باید قوانین را رعایت کند و اگر رعایت نکند، مطابق قانون با او برخورد میشود.
متأسفانه حدود 6 درصد از فوتیهای موتورسواران، مربوط به افراد زیر 18 سال است. یعنی این افراد گواهینامه ندارند. از این تریبون در هفته نیروی انتظامی، از پدران و مادران خواهش میکنم فرزندان خود را به هر طریقی که شده برای دریافت گواهینامه پس از 18 سالگی هدایت کنند. زیر 18 سال، به هیچ وجه، نه از نظر حقوقی و نه از نظر رأفت انسانی و دلسوزی پدرانه و مادرانه، نباید فرزند دلبند خود را به کام مرگ بفرستیم. چرا 6 درصد فوتیهای موتورسیکلت در پایتخت باید مربوط به افراد زیر 18 سال و بدون گواهینامه باشد؟ از موتورسواران عزیزی که قوانین را رعایت میکنند، تقدیر و تشکر میکنیم و از آنانی که رعایت نمیکنند، میخواهیم این نکته را فراموش نکنند که با جان خود و ترکنشینان خود بازی میکنند.
ایکنا - چرا 47 درصد آمار تصادفات منجر به فوت مربوط به موتورسیکلت است؟
متاسفانه 80 درصد این موارد به دلیل ضربه به سر و گردن موتورسوار است. وقتی موتورسوار سقوط میکند؛ چه در تصادف و چه برخورد با دیوار در بزرگراه یا معبر؛ اولین نقطه آسیب، سر است.
تاکنون بیش از 40 هزار کلاه ایمنی به صورت رایگان در تهران توزیع کردهیم. از مردم عزیز میخواهیم برای ایمنی خود، سلامت موتورسوار و ترکنشین، به حتم و قطع از کلاه ایمنی استاندارد استفاده کنند. آن دختر کوچولو، آن فرزند کوچک، آن خانواده، آن همسری که چشمبهراه مرد خانواده است، فرزندی که چشم به در دوخته تا پدرش هدیهای هر چند کوچک بیاورد، نان یا میوه بیاورد، شاهد حضور سبز او باشد. کانون خانواده بیتردید برای همه ما مهم است.
ایکنا - حسب قانون و فرمایش شما، درخواست گرفتن گواهینامه مربوط به بالای 18 سال است. سندی دارم که در یکی از شبکهها یا سکوهای غیرایرانی که متأسفانه بسیار پرکاربرد هم هست؛ چهار گروه با همین عنوان «صدور مدارک قانونی با استعلام» فعال هستند و گواهینامه نیز صادر میکنند. با همین سند به شما نشان میدهم نوجوانانی که زیر 18 سال هستند، عکس خود را گرفته و گواهینامه موتور در دست دارند! تأکید آن گروه در آن سکو بر «داشتن استعلام» است! این دسته از تخلفات را نیز به حتم عزیزانمان در فراجا و پلیس سایبری کشور پیگیری میکنند. اما این تخلفات نیز بخشی از همان تلاش من به عنوان یک پدر یا مادر است که دلبند خود را با جان و مال بزرگ میکنم و به او میگویم: «اول گواهینامه بگیر».
به قطع و حتم تخلف در همه جا وجود دارد و نباید باشد، اما دستگاههای نظارتی ما به صورت بسیار فعالانه در حال رصد این سکوها هستند. خودتان به درستی اشاره کردید که این اقدامات غیرمجاز است و با تیزبینی دستگاههای نظارتی، به قطع این افراد شناسایی و با آنان برخورد قضایی خواهد شد.
این افراد متخلف نه تنها با جان مردم بازی میکنند، بلکه به چهره وطن عزیزمان نیز خدشه وارد میکنند. بیتردید باید با آنان برخورد قانونی شود. با همراهی شما و خبرگزاری ایکنا این گزارش را به ردههای نظارتی منتقل خواهیم کرد.
اما در پایان باید عرض کنم، با رعایت قوانین و مقرراتی که برای ما تعریف شده، میتوانیم در هر شهر و هر کشوری که زندگی میکنیم، وطنی عاری از حوادث ناگهانی، ناگوار و دلخراش داشته باشیم. میتوانیم با رعایت قوانین که مهمترین گزینه آن «گذشت» در رانندگی است که آموزهای فرهنگی و سفارش شده در دین ما است از بسیاری حوادث جلوگیری کنیم. متأسفانه برخی به دلیل رعایت نکردن همین گذشت، شاهد حوادث دلخراشی در داخل و خارج شهر بودهایم.
امید همه ما با رعایت قوانین، معلمی خوب برای ارتقای فرهنگ رانندگی و فرهنگ ترافیک باشیم. با رعایت قوانین، حقوق شهروندی را رعایت کردهایم، به همنوع خود احترام گذاشتهایم و آن مسئولیت اجتماعی که شما اشاره داشتید هم فردی و هم گروهی را انجام دادهایم.
در جایگاه یک فرد عادی؛ نه فقط پلیس، مهندس یا پزشک یا... ممکن است شغل دولتی هم نداشته باشم، اما با رعایت قوانین، دیگران نیز از من الگو میگیرند و پیروی میکنند. با رعایت این موارد، میتوانیم این فرهنگ را گسترش دهیم و وقتی فرهنگ گسترش یابد، همه از میوه شیرین درخت تنومند قانون که برای ما پرورش یافته بهرهمند میشویم و کام همگان شیرین خواهد شد.
امیدوارم این شیرینی؛ استمرار و وسعتی به اندازه مرزهای سرزمین پهناورمان پیدا کند و کمتر شاهد اخبار تلخ یا تخلفات باشیم.
گفتوگو از امین خرمی
انتهای پیام