برای پاسخ به این سوال فراگیر نیاز است کمی پیرامون کلمه خود کاوشی شود که انسان در درون خویش یک خود امانی دارد که خداوند متعال او را بخشیده است: «نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی» (سوره ص/ آیه۷۲) آیه شریفه گزارش میدهد من از خودم در او دمیدم در حالیکه خالق هستی که لب و دهان ندارد و مقام ایشان اجل از این نسبتها است؛ پس مقصود چیست؟ منظور آن است که انسان از سوی خداوند هستی اختیار و انتخابی را قبول مسئولیت کرده که با آن، خود مختار را صاحب گردیده است و بدان وسیله قادر میگردد خالق خویش را در قلبش میهمان کند.
سوال؟ آیا امکان دارد یک موجود مادی و محدود خالق نامحدود و مجرد را میمهان کند؟ بله با عبور از وساوس یا همان توصیههای زینتگردیده توسط دشمن قسمخورده و همچنین نفس امرکننده به زشتیها و پلشتیها انسان از فرشتگان برتر و وسیعتر میگردد.
«تا فضل و عقل بینی بیمعرفت نشینی/ یک نکتهات بگویم (خود) را مبین که رستی»
با غور در دو بیت جناب حافظ چنین بر میآید که نسخه لسانالغیب جهت نجات از خشمهای منهی شده یا همان خشمی که نماینده دوگانگی از درون انسان یعنی ضد خود امانی و الهی است (همان خودی که به انسان قدرت انتخابگری و میهمانی خداوند منان را میدهد) باید از آن خداحافظی کرد و آن را پشت سر انداخت تا دیده نگردد و سبب خشمافروزی نشود.
در تعاملات اجتماعی کوچه و بازار خودمان یک جنس از ادبیاتی فراوان به گوش میرسد که (اول خدا و دوم شما) که این دوگانگی گویشی بیگانهساز است که سبب خشم سرگردان در انسان میگردد چراکه نمیدانند از کدام خود باید دفاع کند (خود یگانه)؛ یا خود دوتاییشده و بیگانه درونش زیرا آن خود ناخوانده یا به اشتباه و تحمیل خوانده شده من و شما را رها نمیکند بلکه بهطور مستمر سهمخواهی میکند و نگهبان پاک درون ما را گروکشی میکند.
بدین سبب است که ما در پایان اکثر فعالیتها و اقدامات خودمان با نفرت از خویشتن مواجه میشویم و با غلظت و کنهه شدن آن افراد یک جامعه دست به جسمکشی که به غلط به خودکشی مشهور است اقدام میکنند یا نخبهکشی و خدمتکشی را یک راهکار در زندگی خود بر میشمارند.
«در اندرونِ (منِ) خستهدل ندانم کیست/ که من خموشم و (او) در فغان و در غوغاست»؛ جناب لسانالغیب راهکار نجات از خشمهای ویرانگر حاصل از خود بیگانه در اندرون انسان را گفتوگو نکردن با بیگانه مزاحم معرفی میکند و برای این کار مهم میفرماید نیاز است که در برابر جوشش و رویش خود امانی و الهی شنونده باشی و با سکوت و بیتوجهی به غیر او اجازت بدهی تا قوه غضبیه شما را ایشان مدیریت کند.
مدرسه؛ سرای حفاظت از آسیبهای خشمهای بیگانه در دانشآموزان؛ مدارس تراز معارف قرآن کریم و اسلام ناب مدارسی هستند که اگر از خود امانی و الهی یا به عبارتی همان خود فطری و نخستین دانشآموزان حفاظت کنند امنیت و آرامشی را پدید میآورند که هیچ دانشآموزی راضی نمیشود که کلاس درس و همنشینی با فضای علمآموزی و فضای آموزشی را ترک کند به دلیل آنکه خشم درون آنها توسط خود یگانه و الهی آنان به کارگیری میشود نه خود بیگانه از فطرت و خود نخستین که انسان را همنشین فرشتگان میکند و از شر شیاطین و جنود آن رهایی میبخشد.
انتهای پیام