صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۱۱۱۷۷
تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱۴۰۴ - ۱۲:۱۹
فقر ذاتی انسان از منظر قرآن/ ۷

مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری با نگاهی قرآنی به تبیین نگرش در شکل‌دهی رفتار انسان اظهار کرد: بازشناسی وابستگی مطلق انسان به خداوند، می‌تواند مبنای تحولی بنیادین در باور، احساس و کنش انسان در عرصه فردی و اجتماعی باشد.

حجت‌الاسلام والمسلمین عباداله فضلیان‌کاری، مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری در گفتار هفتم از سلسله‌مباحث تخصصی با عنوان «فقر ذاتی انسان از منظر قرآن کریم» با محوریت «اصلاح نگرش بر اساس فقر ذاتی و مالکیت الهی» را از منظر قرآن کریم واکاوی می‌کند که مشروح آن را در ادامه می‌خوانیم:

مقدمه 
در ادامه مباحث گذشته در بیان آثار درک فقر ذاتی انسان و مالکیت الهی، به بررسی مفهوم نگرش، ابعاد، اهمیت و مکانیسم تأثیرگذاری آن بر رفتار انسان می‌پردازیم. 

محور اصلی بحث، ارائه یک مدل قرآنی برای اصلاح نگرش بر اساس دو مفهوم «فقر ذاتی انسان» و «مالکیت مطلق الهی» است. با استناد به آیات قرآن کریم، استدلال می‌شود که درک صحیح این رابطه وجودی، می‌تواند به عنوان زیربنایی‌ترین عامل در تغییر نگرش‌ها و اصلاح رفتار‌ها عمل کند.

اهمیت اصلاح نگرش 

نگرش به عنوان یک عنصر تعیین‌کننده و اصلی در تعامل انسان با جهان پیرامون خود است. فهم درست مسائل مربوط به نگرش، کلید درک رفتار‌های فردی و اجتماعی است. از منظر دینی، به ویژه دین مبین اسلام، اصلاح نگرش مقدمه ضروری برای تهذیب نفس و حرکت در مسیر قرب الهی و رفتار صحیح انسان است. 

در ادامه به بررسی این سؤال می‌پردازیم که «درک رابطه فقر ذاتی انسان و مالکیت الهی چگونه می‌تواند زیربنای اصلاح نگرش‌ها قرار گیرد؟».

مفهوم‌شناسی نگرش

نگرش پیش‌زمینه ذهنی و عاطفی ما برای مواجهه و پاسخگویی به پدیده‌های پیرامون ما است. به بیان دیگر نگرش، چارچوب ادراکی و ارزشی انسان نسبت به هستی، خود و دیگران است. رفتار‌های انسان، بازتابی از نگرش‌های درونی اوست. قرآن کریم بار‌ها به اصلاح قلب و نیت اشاره می‌کند، زیرا رفتار بیرونی بدون تحول درونی، پایدار نخواهد بود. در روایتی رسول خدا (ص) می‌فرماید: «إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّیَّاتِ»؛ اعمال تابع نیت‌ها هستند.

این حقیقت تا بدانجا اهمیت دارد که خداوند متعال در قرآن کریم به عنوان یک قانون ثابت و تغییرناپذیر می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ»؛ (امّا) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند».(سوره رعد، آیه ۱۱)

بنابراین، اصلاح نگرش مقدمه‌ای ضروری برای اصلاح رفتار است؛ به‌ویژه در حوزه مصرف، انفاق، عدالت اقتصادی و در کل در سبک زندگی.

مکانیسم تأثیر «فقر ذاتی» و «مالکیت الهی» بر مؤلفه‌های نگرش

در نظام تربیتی اسلام، تغییر نگرش انسان نسبت به خود، جهان و خالق هستی، امری بنیادین در مسیر رشد و اصلاح رفتار‌ها است؛ لذا قرآن کریم اصلاح نگرش را نه‌تنها ممکن، بلکه ضروری می‌دانند. نگرش انسان دارای سه مؤلفه اصلی است که درک مفاهیم فقر ذاتی و مالکیت الهی به طور مستقیم بر هر سه آنها تأثیر می‌گذارد و آنها را متحول می‌سازد.

مدل قرآنی برای اصلاح نگرش

قرآن کریم با شناخت دقیق از انسان، اساسی‌ترین راهکار برای تغییر نگرش را ارائه می‌دهد. این مدل قرآنی بر دو پایه استوار است:

الف) درک صحیح فقر ذاتی انسان

آیه ۱۵ سوره فاطر می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ ۖ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ؛ ای مردم، شما همگی به خدا نیازمندید و تنها خداست که بی‌نیازِ ستوده است.»

این آیه به صراحت به فقر وجودی انسان در تمام شئون اشاره دارد. همانطور که قبلاً هم بیان شد فقر در اینجا به معنای نداری مالی نیست، بلکه به معنای نیاز ذاتی و هستی‌شناختی است. انسان در وجود، بقا، هدایت و هر چیزی، محتاج به خداوند است. این درک، بنیانگذار یک نگرش کاملاً جدید است، بطوری که استغناء و بی‌نیازی را که مقدمه طغیان و سرکشی است، از انسان دور می‌سازد و انسان را موجودی وابسته به غنی بالذات معرفی می‌کند.

ب) درک مالکیت مطلق الهی

از طرف دیگر خداوند مالک حقیقی و دارای همه چیز است: «لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ؛ انسان تنها بهره‌بردار و امانت‌دار است. این باور، هم احساس سلطه و تعلق و استغناء را از انسان دور می‌کند.» (سوره بقره، 284)

از این رو مالکیت انسان بر اموال، اعتباری و قراردادی است؛ نه حقیقی. این مالکیت، به شرط رعایت حدود الهی و رضایت مالک حقیقی معتبر است. انسان در این چارچوب، امانت‌دار الهی است. این مفهوم، مکمل درک فقر ذاتی است: اگر انسان فقیر محض است، تنها منبع غنی و بی‌نیاز، خداوند است؛ بنابراین انسان با درک صحیح فقر ذاتی خود و مالکیت خداوند خود را فاقد هر چیزی و صرفا امانت‌دار از اطرف خداوند می‌داند که باید برای استفاده از چیزی اراده و خواست او را در نظر بگیرد و این نوع نگرش به دارایی‌ها موجب اطلاح رفتار در رذایل اخلاقی و تقویت فضایل اخلاقی می‌شود.

حال که این دو پایه بنیادین را شناختیم، این پرسش مطرح می‌شود: درک این حقایق چگونه می‌تواند باورها، احساسات و در نهایت رفتار‌های ما را به طور عینی دگرگون کند؟ پاسخ این سؤال را در بخش دوم و پایانی این بحث دنبال کنید.

انتهای پیام