صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۱۱۴۸۸
تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱۴۰۴ - ۰۸:۵۱
ریحانه حقانی:

مدرس جامعةالزهرا(س) با بیان اینکه خانواده اسلامی، خانواده‌ای است که هم «صالح» و هم «مصلح» است، گفت: خانواده‌ صالح و مصلح، خیر خود را به جامعه منتقل می‌کند، چراکه اعضایش می‌اندیشند، مشارکت می‌کنند و در حوزه‌ معنویت، رشد و تعالی را دنبال می‌کنند.

به گزارش ایکنا از قم، ریحانه حقانی، مدرس جامعةالزهرا(س) در دویست‌وچهل‌وپنجمین نشست از سلسله نشست‌های مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه‌های علمیه با عنوان «کرامت زن و خانواده در سیره پیامبر اسلام(ص)» که شامگاه 26 مهرماه، به‌صورت مجازی از تلویزیون اینترنتی «پاسخ» برگزار شد، با اشاره به نگاه مبنایی و تفاوت‌هایی که در اصول و روش‌ها در نظام‌های اجتماعی درخصوص الگوی برتر زن وجود دارد، بیان کرد: باید میان اصول و روش‌ها در نظامات اجتماعی تفکیک قائل شویم. اصول، مباحثی ثابت و غیرمتغیر در نظام‌های اجتماعی‌اند، اما روش‌ها مباحثی تغییرپذیر، منعطف و وابسته به شرایط زمان و مکان‌اند.

وی با تبیین اصولی که اسلام در این زمینه وضع کرده است، افزود: از این‌رو، اصولی که اسلام تعریف کرده، چه در بحث کرامت ذاتی انسان، چه در تقسیم وظایف و شئون زن و شوهر و خانواده و چه در تعیین نقش‌ها و وظایف هر یک، همگی به‌عنوان اصولی ثابت و بنیادین معرفی شده‌اند. اسلام در کنار این اصول، روش‌هایی را نیز توصیف کرده است، از آنجا که روش‌ها تابع زمان‌اند، طبیعی است که با گذر دوران، دستخوش تغییر شوند.

مدرس جامعةالزهرا(س) تصریح کرد: بنابراین، اسلامی که 14 قرن پیش آورده شد، همچنان برای زمان حاضر نیز کاربرد دارد، چراکه براساس فطرت و جایگاه وجودی انسان بنا شده است. اگر این اصول فطری‌اند، آیا فطرت انسان تغییر کرده است؟ انسان امروز، از نظر ذات و حقیقت با انسان دیروز تفاوت یافته؟ پاسخ منفی است. پس آن اصول همچنان پابرجا و زنده‌اند.

حقانی اظهار کرد: از این‌رو، پس از 14 قرن نیز می‌بینیم همان اصول مترقی همچنان قابل بهره‌گیری‌اند، در حالی که هرگاه جامعه‌ای، یا نظام اجتماعی از این اصول فطری و الهی فاصله گیرد، دچار بحران می‌شود؛ بحران در ساحت فرد، در اجتماع و در سایر ابعاد انسانی. جالب آن است که حتی در علوم جدید مانند روان‌شناسی اجتماعی نیز، بسیاری از همین اصول مورد تأکید قرار گرفته‌اند.

تأکید روان‌شناسی نوین بر اصول فطری اسلام

وی با اشاره به مصداق عینی این مسئله ادامه داد: برای نمونه، اسلام بر تحکیم خانواده تأکید دارد؛ روان‌شناسی امروز نیز از مفهومی به نام «دلبستگی ایمن» سخن می‌گوید، که همان تحکیم پیوند خانوادگی است. همچنین زمانی که اسلام بر مسئولیت‌پذیری اعضای خانواده اعم از زن، مرد و فرزندان تأکید می‌کند، روان‌شناسی اجتماعی نیز همین را به‌صورت حس مسئولیت‌پذیری در نقش‌های خانوادگی مطرح می‌کند، این شباهت‌ها نشان می‌دهد که آن اصول انسانی و فطری، مشترک میان نظام‌های اجتماعی اسلامی و غیراسلامی‌اند و هرگز کهنه نمی‌شوند؛ از این‌رو، پس از قرن‌ها نیز همچنان کارآمد و زنده باقی مانده‌اند.

حقانی در پاسخ به این پرسش که کدام‌یک از این الگوها، اسلامی یا غیراسلامی، موفق‌تر بوده است، بیان کرد: اگر بخواهیم جمع‌بندی کنیم، باید معیاری برای سنجش داشته باشیم. متأسفانه در بسیاری از مقایسه‌ها، نظام اجتماعی مبتنی بر اسلام را براساس روش‌های ظاهری می‌سنجند، نه بر پایه اصول آن. حال آنکه اگر خانواده‌ای اسلامی را براساس همان اصول با خانواده‌ای غیر اسلامی اما دارای اصول مشترک بسنجیم، می‌توانیم داوری عادلانه‌تری داشته باشیم.

وی برای چنین سنجشی، دو پیشنهاد ارائه کرد و گفت: نخست، تعیین شاخص‌هاست. شاخص‌های ذهنی و عینی متعددی وجود دارند که میان هر دو الگو مشترک‌اند، در شاخص‌های عینی، می‌توان بررسی کرد که در الگوی اسلامی خانواده، نقش‌ها و جایگاه‌هایی که برای زن و مرد و فرزندان ترسیم شده‌اند، تا چه اندازه موفق بوده‌اند؟ در کدام الگو، جایگاه زن، مرد یا فرزند بهتر تعریف و تحقق یافته است؟ در کدام‌یک، روابط عاطفی استوارتر و حس مسئولیت متقابل نیرومندتر بوده است؟

مدرس جامعةالزهرا(س) ادامه داد: در زمینه‌ تربیت فرزند و پرورش نسل، آیا الگوی خانواده اسلامی موفق‌تر بوده است یا الگوی خانواده غربی؟ کدام‌یک زیست بهتری برای کودک فراهم می‌آورد؟ کودکی که در خانواده‌ای متدین و مبتنی بر اصول اسلامی رشد می‌کند، از نظر رشد روانی و اخلاقی وضعیت مطلوب‌تری دارد یا کودکی که در خانواده‌ای غربی پرورش یافته است؟

وی در بررسی شاخص‌های اجتماعی و خانوادگی گفت: یکی از پرسش‌های مهم آن است که نرخ طلاق و میزان سازگاری در خانواده‌های مبتنی بر اصول الهی و فطری بیشتر است یا در خانواده‌های متأثر از الگو‌های غربی؟ در حوزه شاخص‌های ذهنی نیز مسئله‌ای اساسی مطرح می‌شود و آن رضایتمندی از زندگی است. این پرسش بنیادین در غرب نیز به‌صورت این سؤال بیان می‌شود که معنای زندگی چیست؟ ما در زندگی به دنبال چه هستیم و چگونه باید زندگی کنیم؟ خانواده بر چه معنایی بنا می‌شود.

خانواده؛ مسیر تعالی انسان در نگاه اسلام

حقانی با استناد بر پژوهش‌های شکل‌گرفته در زمینه‌های مذکور، رضایت خانواده‌های متدین را بیشتر دانست و بیان کرد: در همین راستا، پژوهش‌ها و بررسی‌هایی در کشور‌های مختلف انجام شده است؛ آمار‌هایی که خانواده‌ها را در سطوح سرزمینی، شهری، منطقه‌ای و حتی ملی مورد مطالعه قرار داده‌اند. نتایج نشان داده است که در جوامعی که مردم آن دین‌دارتر و متدین‌ترند، شاخص‌های رضایت از زندگی و سازگاری خانوادگی رشد چشم‌گیرتری داشته و میزان موفقیت خانواده‌ها در مسیر تعالی و شکوفایی بیشتر بوده است.

وی تصریح کرد: علت این امر در آن است که در الگوی خانواده اسلامی، اصول، ثابت و پایدارند، اما روش‌ها منعطف و قابل تطبیق با شرایط زمان و مکان‌اند. به این معنا که خانواده اسلامی، در عین وفاداری به اصول ثابت، روش تربیتی خود را متناسب با اقتضائات روز به‌کار می‌گیرد و طبیعی است که این روش در 10 سال آینده یا 10 سال گذشته یکسان نخواهد بود.

مدرس جامعةالزهرا(س) با بیان چگونگی دیدگاه غرب به جایگاه زن و خانواده افزود: در مقابل، فرهنگ غربی چنین انعطافی ندارد. در نظام فکری غرب، نوعی خلط میان اصول و روش صورت گرفته است. آنان مفاهیمی را که در حقیقت روش و ابزارند، به جای اصول می‌نشانند و همین مغالطه سبب انحراف در تربیت و شکل‌گیری خانواده می‌شود، به بیان دیگر، در الگوی اسلامی میان اصول و روش تفکیک روشنی وجود دارد، اما در فرهنگ غربی، روش‌ها جایگزین اصول شده‌اند؛ از این‌رو بسیاری از آسیب‌ها از همین‌جا آغاز می‌شود.

وی در پاسخ به این پرسش که الگوی اسلامی، زن و خانواده را به کدام مقصد می‌خواهد برساند و هدف نهایی آن چیست، بیان کرد: خانواده اسلامی، نه‌تنها زن، بلکه مرد و فرزندان را نیز در مسیر تعالی شخصیتی و رشد همه‌جانبه هدایت می‌کند، این الگو می‌خواهد انسان در بستر خانواده، به رشد فکری، فرهنگی و اجتماعی برسد و در کنار عدالت و بهره‌مندی از حقوق متقابل، مسیر تکامل را بپیماید.

حقانی اظهار کرد: اسلام، برخلاف نگرش تک‌ساحتی غرب که خانواده را صرفاً نهادی مادی یا عاطفی می‌بیند، خانواده را موجودی چندساحتی معرفی می‌کند؛ دارای ابعاد فردی، اجتماعی، روانی، فکری و معنوی. در چنین خانواده‌ای، زن و مرد هر دو می‌توانند به تعالی برسند و خانواده، خود به‌منزله‌ درمانگر عمل می‌کند؛ یعنی توان آن را دارد که با انعطاف و درک متقابل، آسیب‌های خود را ترمیم کند، نه آنکه هر فرد مشکل را صرفاً به دیگری نسبت دهد.

وی با بیان اینکه خانواده اسلامی، در عین انعطاف، درمانگر و معنا‌بخش است و به بعد معنوی و اخروی زندگی توجه دارد، بیان کرد: خانواده اسلامی اعضای خود را به‌سوی جایگاهی والا سوق می‌دهد؛ خانواده‌ای که از نظر اخلاقی، مالی، فرهنگی و برنامه‌ریزی برای آینده، به موفقیت و ثبات می‌رسد.

حقانی ادامه داد: از سوی دیگر، در فرهنگ غرب، نگاه به سالمندان عمدتاً اقتصادی است. سالمند، به‌عنوان باری مالی و هزینه‌زا تلقی می‌شود که باید از میزان هزینه‌هایش کاست. چنین نگاهی، رابطه‌ عاطفی و انسانی را در خانواده تضعیف می‌کند و به تدریج جایگاه پدر، مادر و سالخوردگان را فرو می‌کاهد.

وی با تبیین جایگاه والای افراد سالمند در خانواده‌های اسلامی بیان کرد: در خانواده اسلامی، سالمند سرمایه‌ای معنوی است. حضور او مایه‌ برکت و تجربه است؛ خدمتی که فرزندان به والدین می‌کنند، نه‌تنها وظیفه‌ای اخلاقی است بلکه خود موجب رشد روحی و تعالی درونی آنان می‌شود. این نگاه ارزشی، خانواده را از درون استوار می‌کند و میان نسل‌ها پیوندی عمیق از احترام، محبت و معنا برقرار می‌کند.

مدرس جامعةالزهرا(ص) اظهار کرد: وقتی انسان با این بینش تربیت کند، می‌کوشد فرزندی بپرورد که بر پایه قانون محبت رشد کند؛ اگر دختری تربیت می‌کند، او را به‌گونه‌ای پرورش دهد که در آینده بتواند مسئولیت اجتماعی خود را به شایستگی برعهده بگیرد و فردی موفق و اثرگذار باشد؛ بنابراین تمام فرآیند تربیت، آموزش و برنامه‌ریزی زندگی، براساس استعدادها، خلاقیت و ظرفیت‌های درونی فرد شکل می‌گیرد تا در نهایت، نتیجه‌ای مفید و ثمربخش حاصل شود.

وی با بررسی فرهنگ غرب در تربیت جوانان و نوجوانان در کانون خانواده گفت: فرهنگ غرب بر آن باور است که فرد پس از رسیدن به بلوغ، خود مسئول مطلق زندگی خویش است و تأمین مادی و معنوی آن را باید شخصاً بر دوش بگیرد. این باور، نوعی گسست از مفهوم خانواده به‌عنوان نهاد حمایتگر و تربیت‌کننده پدید آورده است. در حالی که در نگاه اسلامی، خانواده، اساس معنا و مسیر تعالی است؛ جایی که هر یک از اعضا، با ارزش‌مداری و نگاه درونی، رشد می‌کنند.

حقانی در پاسخ به این شبهه و پرسش که چرا با وجود تبعیت از الگوی خانواده اسلامی، نرخ طلاق در جوامع اسلامی نیز کم نیست، بیان کرد: مشکل، در فاصله گرفتن از همان الگوی اصیل است، هرچه از آن مدل و نظامی که اسلام ترسیم کرده دور شویم، گرفتار بحران می‌شویم. نمی‌توان گفت: «من مسلمانم» اما در عمل، از دستورات و شیوه‌های اسلامی پیروی نکنم و سپس انتظار نتیجه‌ای متفاوت داشته باشم، اگر به آنچه اسلام بیان کرده عمل کنیم، درواقع پادزهر مشکلات را در دست داریم.

پیشگیری؛ رویکرد اصلی خانواده اسلامی

وی تأکید کرد: نکته‌ مهم‌تر این است که نگاه خانواده اسلامی، نگاهی پیشگیرانه است. اگر این نگاه در عمل تحقق یابد، خود، از بروز بسیاری از آسیب‌ها جلوگیری می‌کند، البته در صورت وقوع آسیب نیز، اسلام برای درمان راهکار دارد، اما رویکرد نخست آن، پیشگیری است، در حالی که در خانواده‌های غربی، چنین نگرش پیشگیرانه‌ای وجود ندارد و همین دوری از اصول و باور‌های بنیادین، علت اصلی فروپاشی خانواده‌ها در آن جوامع است.

مدرس جامعةالزهرا(س) عمل به دستورات کارآمد اسلام را شرط بر تحقق سبک زندگی صحیح دانست و بیان کرد: مسئله در ناکارآمدی الگوی خانواده اسلامی نیست، بلکه در میزان عمل ما به آن است، هر اندازه عمل ما به اصول اسلامی عمیق‌تر باشد، میزان موفقیت و پایداری خانواده نیز افزایش می‌یابد.

وی تصریح کرد: جامعه اسلامی و کسانی که متولی و هدایتگر این حوزه‌اند نیز در این موفقیت نقشی مستقیم دارند، یکی از شاخص‌های مهم در الگوی خانواده اسلامی، توجه به بعد جمعی در برابر بعد فردی است. یعنی در برنامه‌ریزی‌های زندگی، انسان باید اولویت را به خیر جمعی بدهد، نه منافع شخصی.

حقانی با بیان اینکه رشد خانواده باید معیشت خانواده را تأمین کند، گفت: این شاخص، یکی از شاخص‌های اصلی در الگوی خانواده اسلامی است که به‌صورت عینی نیز مطرح می‌شود، به این معنا که در تأمین معیشت خانواده باید این نگاه در نظر گرفته شود یعنی معیشت خانواده باید بر پایه‌ رشدی که موردنظر است و ارتقایی که همه اعضای خانواده باید در مسیر آن گام بردارند، تنظیم شود.

وی افزود: حال پرسش این است که چگونه باید این معیشت را تأمین کرد؟ بخشی از این مسئولیت، طبیعتاً بر عهده بانوی خانواده است و بخشی دیگر بر عهده مرد خانواده است. در این میان، تقسیم کاری عادلانه و هماهنگ میان آنان صورت می‌گیرد. این تقسیم وظایف نیز چندلایه است؛ یک بعد آن تأمین مادی و اقتصادی خانواده است، بعد دیگر ارتقای سطح اجتماعی افراد و بعد سوم همکاری و همیاری متقابل در ایفای مسئولیت‌ها، چنین همکاری‌ای موجب می‌شود که همه اعضای خانواده در مسیر رشد و موفقیت گام بردارند.

حقانی شاخص دیگر را مربوط به برنامه‌ریزی برای تربیت نسل آینده دانست و بیان کرد: در این حوزه، باید پرسید هدف خانواده اسلامی از تربیت نسل چیست؛ خانواده اسلامی، خانواده‌ای است که هم «صالح» و هم «مصلح» است. این ویژگی مهم به آن معناست که اعضای چنین خانواده‌ای نه‌تنها خود از فضایل اخلاقی و سلامت رفتاری برخوردارند بلکه در جامعه نیز نقش اصلاح‌گرانه دارند. خانواده‌ صالح و مصلح، خیر خود را به جامعه منتقل می‌کند، چراکه اعضایش می‌اندیشند، مشارکت می‌کنند و در حوزه‌ معنویت، رشد و تعالی را دنبال می‌کنند.

وی با اشاره به اصولی که بر چنین خانواده‌ای حاکم است، گفت: همان اصولی، چون کرامت ذاتی انسان، حقوق متقابل، تقسیم وظایف، نقش‌آفرینی عادلانه و فعالیت‌هایی برای رشد فردی و جمعی است. در کنار این اصول، خانواده باید انعطاف لازم را نیز داشته باشد. به‌طور نمونه، تربیتی که امروز باید اعمال شود، با تربیت 10 سال پیش یا 10 سال آینده یکسان نیست، خانواده باید بیاموزد که از شیوه‌های نوین تربیتی بهره بگیرد، در عین حفظ مبانی اسلامی، با روش‌های روز آشنا باشد و تربیت فرزندان خود را متناسب با زمان سامان دهد.

حقانی در لازمه پاسخ به آسیب‌های جامعه امروز را پرداختن به بحران‌هایی که در حوزه هویت رخ داده‌اند، دانست و اظهار کرد: این بحران‌ها عمدتاً از رسانه‌ها، تبلیغات و الگو‌های نادرست زندگی نشئت می‌گیرند که خانواده‌ها را از مسیر حقیقی خود منحرف می‌کنند، تنها راه عبور از این بحران‌ها و مواجهه درست با آسیب‌های زندگی معاصر، اجرای الگوی اسلامی در زندگی واقعی است. اگر الگوی اسلامی در عمل پیاده شود، نتیجه آن رضایتمندی از زندگی خواهد بود.

هانیه محمدنژاد 

انتهای پیام