شامگاه چهارشنبه ۸ اکتبر ۲۰۲۵، اسرائیل و حماس توافق بر مرحله نخست طرح پیشنهادی ترامپ امضا کردند؛ توافقی که بر اساس آن آتشبس در نوار غزه برقرار و تبادل گروگانها و اسیران آغاز شد.
بر اساس این توافق قرار است نیروهای اسرائیلی به خطوط توافقشده عقبنشینی کنند.
دونالد ترامپ در پیامی که از طریق پلتفرم «تروث سوشیال» منتشر کرد، اعلام کرد: «اسرائیل و حماس بر مرحله نخست از طرح صلح ما امضا کردند. این بدان معناست که تمامی گروگانها بهزودی آزاد خواهند شد. اسرائیل نیروهای خود را تا خطی مورد توافق عقب خواهد برد، بهعنوان گامهای نخست بهسوی صلحی قدرتمند و پایدار. با همه طرفها بهطور عادلانه برخورد خواهد شد.»
ناصر ابوشریف، نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین در مصاحبه با ایکنا، موضع مقاومت درباره این آتشبس و چشمانداز آینده آن را تشریح کرد. متن این مصاحبه را در ادامه میخوانید:
ایکنا ـ آیا اعراب رسماً روی نقش آمریکا و طرح صلح اعلام شده توسط دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا حساب میکنند؟ چشمانداز سیاسی واقعی برای این ابتکار چیست؟ آیا این طرح واقعاً میتواند آنطور که حامیان آن تبلیغ میکنند جنگ را متوقف و صلح را برقرار کند؟
تاکنون، ما با یک آرامش مدیریتشده به جای یک توافق تاریخی روبهرو هستیم: یک آتشبس موقت، تبادل زندانیان و ورود محدود کمکها، با یک نقشه راه کلی بدون سازوکارهای اجرایی تنبیهی برای نقض توافق. حتی امضاها و اعلامیهها در شرمالشیخ به شکل تفاهماتی بود که توسط میانجیها (واشنگتن، قاهره، دوحه، آنکارا) حمایت میشد، نه یک قرارداد الزامآور بین دو طرف درگیری. بنابراین، چشمانداز واقعی این توافق، مدیریت بحران است، نه یک راهحل اساسی. مگر اینکه با یک برنامه الزامآور برای لغو محاصره، عقبنشینی کامل و بازسازی غیرسیاسی همراه باشد. گزارشها شکنندگی اجرا را از همان ساعات اولیه نشان میدهند.
ایکنا ـ توافق شرمالشیخ شامل سه نکته اصلی بود: خروج نیروها از غزه، ورود کمکها و تبادل زندانیان. ما در مراحل اولیه هستیم و هنوز به «خلع سلاح حماس» نرسیدهایم. آیا این موضوع به مانعی در مسیر این معامله تبدیل خواهد شد؟ آیا با توجه به سابقه اسرائیل، میتوانیم انتظار نقض توافق را داشته باشیم؟
«خلع سلاح» به وضوح در سخنرانی ترامپ به عنوان یک شرط، حتی با تهدید به استفاده از زور در صورت عدم اقدام «داوطلبانه» مطرح شده است. این شرط اگر بدون یک فرآیند حقوقی-سیاسی عادلانه مورد بحث قرار گیرد، یک شرط مخرب است. در مورد نقض توافق، نشانههای آن آغاز شده است: اسرائیل با اشاره به سرعت پایین تحویل اجساد گروگانها، از نصف شدن تعداد کامیونهای حامل گروگانها خبر داد با وجود اینکه توافق تبادل، بازههای زمانی و یک فرآیند تدریجی را مشخص کرده است. این رفتار، رکن بشردوستانه توافق را تهدید میکند و بر لزوم سازوکارها و ضمانتهای نظارتی بیطرفانه و نه اعتماد به وعدههای اشغالگران تأکید میکند. موضع ما این است که هیچ پیششرطی برای ترتیبات امنیتی برای مردم محاصرهشده وجود ندارد و هرگونه صحبتی در مورد ترتیبات امنیتی نباید مقدم بر حق زندگی، آزادی و بازسازی غزه باشد.
ایکنا ـ ترامپ از یک سو به دنبال جایزه نوبل و از سوی دیگر در پی پایان دادن به جنگ غزه و آرام کردن تنشها بین آذربایجان و ارمنستان بود. اکنون که وی در دریافت نوبل ناکام مانده آیا میتواند به طور جدی «طرح صلح غزه» را پیش ببرد و هر دو طرف را ملزم به رعایت آن کند؟
توانایی واشنگتن برای اجرای این توافق با دو مانع مواجه است:
اول اینکه رژیم اشغالگر که دچار تفرقه داخلی شده، موضوع را سیاسی میکند و مفاد آن را بر اساس ملاحظات داخلی تغییر میدهد.
دوم اینکه شکنندگی ساختار طرح، یعنی عدم وجود ابزارهای اجرایی بیطرف که باید شامل مجازات برای تخلف از توافق، جدول زمانی الزامآور برای بازسازی و عقبنشینی باشد.
بدون اهرم واقعی، مثلاً تعلیق کمکهای نظامی در صورت تخلف، باز کردن گذرگاهها طبق محدودیت روزانه اعلام شده و محدودیت تحت نظارت سازمان ملل، این طرح همچنان یک آتشبس قابل نقض و شکننده باقی خواهد ماند. از موضع مقاومت میگوییم هر کسی که میخواهد همه را ملزم به رعایت آن کند، باید با ملزم کردن اشغالگران به یک جدول زمانی روشن برای عقبنشینی، یک کریدور مالی قانونی برای بازسازی و بازگشایی گذرگاهها بدون باجگیری سیاسی شروع کند.
ایکنا ـ پس از آتشبس آیا دشمن به عقبنشینی کامل از غزه متعهد خواهد شد؟ آیا واشنگتن یک میانجی صادق و آیا ترامپ تضمینی برای این توافق هست؟
تجربه نشان میدهد که عقبنشینیهای اشغالگران اغلب موقتی و تاکتیکی است. وجود مناطق حائل، کنترل گذرگاهها و الزامات امنیتی متغیر از جمله نشانههای این مدعا است. حتی پس از اعلام آتشبس، اسرائیل کمکها را فراتر از آنچه توافق شده بود کاهش داد و همچنان بر موضوع تحویل اجساد فشار آورد. بنابراین، ما واشنگتن را به عنوان یک میانجی صادق نمیبینیم؛ واشنگتن یک طرف مغرض است مگر اینکه از «میانجیگری که قربانی را تحت فشار قرار میدهد» به میانجیگری که اشغالگران را هنگام نقض توافق مهار میکند تغییر کند. در مورد ترامپ، نقش او تاکتیکی است و اهل نمایش و وعدههای توخالی است، نه ضمانتهای قانونی الزامآور. ضمانت واقعی یک موضع متحد فلسطینی، حمایت منطقهای محکم و یک مکانیسم نظارت بینالمللی الزامآور برای گذرگاهها، عقبنشینی و بازسازی است.
ایکنا ـ همه اذعان دارند که جنگ ماهیت و چشمانداز بحران فلسطین را تغییر داده است. ویژگیهای مرحله بعدی را با توجه به نتایج جنگ گذشته شرح دهید.
در مورد اسرا و بقایای اجساد باید گفت تمام اسرای زنده اسرائیلی به عنوان بخشی از توافق مبادله تحویل داده شدند و چهار تابوت حاوی بقایای کشتهشدگان تحویل داده شد با تعهد واضح برای تکمیل تحویل اسرای باقیمانده. با این حال، مشکلات موجود در محل (آوار سنگین، مناطق آلوده، کمبود تجهیزات) روند را پیچیده و احتمالاً طولانی میکند، همانطور که کمیته بینالمللی صلیب سرخ اذعان دارد. بنابراین، این موضوع نباید برای باجگیری بشردوستانه یا کاهش کمکها مورد استفاده قرار گیرد.
در مورد آرامش و ترتیبات برای روزهای بعد باید گفت معضل آینده، گذرگاهها، امدادرسانی، بازسازی و کسانی که آنها را اداره میکنند، خواهد بود. تلاشی برای ایجاد یک مدیریت تکنوکرات تحت نظارت بینالمللی یا منطقهای انجام خواهد شد. موضع ما این است که هر ترتیبی که از اراده عمومی و حق مردم ما برای تعیین سرنوشت خود ناشی نشود، ضعیف خواهد بود.
در زمینه بازسازی به عنوان باید گفت برآوردهای عظیم هزینه و فشار برای پیوند دادن بودجه به شرایط سیاسی یک موضوع بحثبرانگیز خواهد بود. استراتژی ما این است که راههای تأمین مالی تحت حمایت قانونی، نظارت فنی مستقل و جرمانگاری سیاسی کردن غذا، دارو و مسکن؛ و احیای زیرساختهای حیاتی (آب/برق/بیمارستانها) به عنوان اولویت نخست دیده شود.
در مورد موازنه بازدارندگی و معنای «خلع سلاح» نظر ما این است که ما تبدیل «خلع سلاح» به پیششرطی که محاصره را به شکلی جدید برقرار کند، نمیپذیریم. هرگونه ترتیبات امنیتی باید در چارچوب صلح عادلانهای که پایان اشغال را تضمین میکند، مورد بحث قرار گیرد، نه در چارچوب آتشبس تحمیلی بر قربانی تحت محاصره.
چشمانداز منطقهای و بینالمللی این آتشبس از دیدگاه ما این است که حامیان این طرح خواهان «ثبات بدون عدالت» هستند. ما با یک برنامه فلسطینی با این [وضعیت] مقابله خواهیم کرد یعنی پایان دادن به اشغال و محاصره، آزادی زندانیان، بازسازی بیقید و شرط و حق تعیین سرنوشت. هر مسیری که این اصول اساسی را به رسمیت نشناسد، در اولین آزمون میدانی شکست خواهد خورد.
این ابتکار ممکن است یک آتشبس تاکتیکی فراهم کند، اما بدون تضمینهای الزامآور برای عقبنشینی، لغو محاصره و بازسازی بیقید و شرط، به صلح استراتژیک دست نخواهد یافت. موضوع جان گروگانها تمام شده است و بقیه اسرای فلسطینی همچنان یک مسئله پیچیده بشردوستانه است که نباید با کاهش کمکها به ابزاری برای مجازات جمعی تبدیل شود. نبرد بازسازی، آزمون واقعی بعدی است و بدون یک چارچوب عادلانه، بحران به اشکال جدیدی بازتولید خواهد شد.
ایکنا ـ پس از توقف عملیات نظامی آیا مبارزه فلسطینیان باید متوقف شود یا ادامه یابد؟ اگر قرار است ادامه یابد، چگونه و در کدام جبههها؟
مقاومت متوقف نخواهد شد؛ بلکه با استفاده از ابزارهای نوین به عرصههای گستردهتری منتقل خواهد شد. نقشه راه مختصر شامل موارد زیر است:
مبارزه حقوقی: مستندسازی سیستماتیک جرایم (نامها/زمانها/مختصات)، طرح دعاوی در دیوان کیفری بینالمللی و صلاحیت جهانی، و محافظت از بازسازی در برابر اخاذی از طریق توافقنامههای الزامآور.
مبارزه سیاسی: وحدت بر اساس یک پلتفرم مینیمالیستی (پایان دادن به اشغال و محاصره، بازسازی بیقید و شرط، تبادل زندانیان و بقایای انسانی، حق تعیین سرنوشت) و مدیریت «روز بعد» از طریق اراده مردمی و نظارت شفاف.
مبارزه در عرصه روایتگری و رسانه: شکلدهی به افکار عمومی از طریق آرشیو تصویری و شهادتهای مستند، و گفتمانی که چیزها را با نامهایشان (اشغال/محاصره/گرسنگی) صدا میزند و جهان را به زبانهای خود خطاب میکند.
مبارزه اخلاقی: ما اصالت هدف و تمامیت ابزار را نشان میدهیم؛ حفاظت از غیرنظامیان، ارائه امداد با عزت و شفافیت در بودجه عمومی - اخلاق تضمین روایت است.
مبارزه برای حق زندگی باکرامت: رفع کامل محاصره و بازگشایی گذرگاهها، احیای زیرساختهای حیاتی (آب/برق/بهداشت/آموزش) و تبدیل پرونده زندانیان به اولویت دائمی بدون اخاذی.
نتیجهگیری اینکه ما سلاحی را که از عزت ما محافظت میکرد نمیشکنیم. ما امروز منطق قانون، گفتگو و حقیقت را پیشنهاد میدهیم. پیروزی، سفری طولانی از آگاهی و نظم و انضباط و سازندگی روزانه است که آوارها را به مکانی برای زندگی تبدیل میکند.
گفتوگو از محسن حدادی
انتهای پیام