صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۱۲۱۵۲
تاریخ انتشار : ۰۳ آبان ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۵
یادداشت وارده

راهبرد ما در این یادداشت استفاده از ابزار فرهنگ، هنر، رسانه و تکنولوژی‌های نوین همچون هوش مصنوعی در راستای تبدیل آموزش و آموختن قرآن به نوعی وجهه و پرستیژ اجتماعی در خانواده است.

به گزارش ایکنا؛ سجاد اسحاقی مسکونی، کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث و عضو حقیقی کمیسیون آموزش عمومی قرآن کشور در یادداشتی به راهکارهای رسانه‌ای برای مهجوریت‌زدایی از قرآن پرداخته و آن را برای انتشار در اختیار خبرگزاری ایکنا قرار داده است. مشروح این یادداشت را در ادامه می‌خوانید:

«وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا» (۳۰ فرقان)

این آیه از گلایه‌مندی مقام عالی پیامبر اکرم(ص) سخن می‌گوید که می‌فرمایند: «پروردگارا! همانا قوم من این قرآن را متروک گذاشتند! و درکلام ائمه معصومین(ع) در ذیل آیه همواره بر رفع مهجوریت از ساحت مقدس قرآن کریم تأکید شده است؛ تا جایی که امام رضا(ع) در جمله‌ای بیان می‌دارند که دلیل آنکه در نماز قرآن می‌خوانیم آن است که قرآن از مهجوریت خارج شود (محمدرضا قمی مشهدی، ۱۳۸۱ تفسیر کنزالدقائق، ج ۱۱ ذیل آیه ۳۰ فرقان) و نیز درهمین راستا در روایات می‌خوانیم که هر روز ۵۰ آیه از قرآن تلاوت شود و یا هرگاه فتنه‌ها همچون شب تاریک بر شما هجوم آوردند به قرآن پناه ببرید. (عروسی حویزی، نورالثقلین ذیل ایه ۳۰ فرقان) 

به راستی تدبر در این آیه و این سنخ روایات باید چه افقی را فرا رویمان قرار دهد تا هم تلاشی همه‌جانبه داشته باشیم، در جهت رفع مهجوریت از قرآن کریم، برگرداندن قرآن، معارف و احکامش به عرصه زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی و هم اینکه رضایت پیامبر رحمت و مهربانی که خویشتن را تا مرز هلاکت «لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ» به جهت دلسوزی برای ما قرار می‌دادند، جلب کنیم.

به نظر برای رشد و توسعه فرهنگ قرآنی و کشاندن قرآن به عرصه زندگی فردی و اجتماعی و به طور کلی آموزش و آموختن عمومی آن و همچنین عجین کردن معارف و احکام آن در زندگی روزمره، تغییر استراتژیک در آموزش عمومی قرآن کشور ضروری می‌کند و در این زمینه لازم است، هم فعالان قرآنی و هیئت‌های اندیشه‌ورز و هم مؤثرین و صاحب‌نفوذان و نهاد‌های ذی‌ربط و سیاستگذاران رویکرد‌های کلیشه‌ای و تکراری را تغییر داده و آموزش عمومی قرآن در جامعه و خانواده‌ها را با استفاده از ابزار‌های فرهنگی، هنری، رسانه‌ای و تکنولوزی‌های نوین به یک امر در تراز کلاس و پرستیژ اجتماعی قرار دهند؛ چراکه برای رشد و توسعه زندگی قرآنی در جامعه باید ابتدا در خانواده و جامعه آموزش و آموختن قرآن کریم را به امری مطلوب و محبوب و در تراز کلاس و پرستیژ اجتماعی در فرهنگ عمومی تبدیل کرد و پس از آن است که می‌شود در روش‌ها و جزئیات و چگونگی آموزش و کیفیت روش‌های تدریس و اجزای آموزش قرآن بحث و تبادل نظر کرد و هرگونه استدلال، اظهارنظر و نقد و بررسی شیوه‌های آموزش قرآن قبل از تغییر نگاه از منفی به مثبت در حوزه آموزش قرآن و نداشتن افراد و خانواده‌هایی دغدغه‌مند در این زمینه بدون خروجی به نظر می‌رسد.

اگر سؤال شود که چگونه می‌توان آموزش و آموختن قرآن درجامعه را به امری در تراز کلاس و پرستیژ اجتماعی تبدیل کرد؛ در پاسخ خواهیم گفت که وقتی صحبت از پرکردن اوقات فراغت و برنامه‌های جانبی و فوق برنامه برای فرزندان و اعضای خانواده‌ها می‌شود، نام همه نوع آموزش و کلاس‌های فوق برنامه اعم از ورزشی، موسیقی، تئاتر، یوگا، کلاس‌های آموزش زبان‌های خارجه و... که به نوعی دهان پرکن و به قولی باکلاس و پرستیژ اجتماعی و گاهی از سر چشم و هم‌چشمی هستند، به میان می‌آید، ولی خبری از سرمایه‌گذاری معنوی بر رفتار و تربیت فرزندان دیده نمی‌شود؟! به نظر شما چرا چنین اتفاقی کمتر در خانواده‌ها رخ می‌دهد که هیچگاه قرآن و آموزش آن به اعضای خانواده جایگاه درخور شأنی را پیدا نکرده است؟!  

چرا در بحث اوقات فراغت هیچگاه در سبد فراغت خانواده، کلاس‌های آموزشی قرآن دیده نمی‌شود و دیده و شنیده‌ایم که مؤسسات آموزش قرآن در سطح بسیار بالا و با امکانات آموزشی و تفریحی بالا هم با مشکل عدم استقبال قرآن آموزان مواجه هستند و حتی به صورت رایگان و خیریه‌ای هم از این آموزش‌ها استفاده نمی‌برند؟! به راستی حلقه مفقوده در کجاست؟! در روش‌ها و شیوه‌ها و امکانات آموزشی قرآنی است یا نه، باید به سمت اصلاح باور‌ها و نوع نگاه عامه مردم به ساحت قرآن کریم رفت؟! لذا راهبرد ما در این یادداشت استفاده از ابزار فرهنگ، هنر، رسانه و تکنولوژی‌های نوین همچون هوش مصنوعی در راستای تبدیل آموزش و آموختن قرآن به نوعی کلاس و پرستیژ اجتماعی در خانواده است که بتوانند با آن کسب وجهه و هویت اجتماعی مطلوب کنند؛ اما در اینکه چگونه می‌شود این مهم محقق شود، پیشنهاداتی را در ادامه ارائه خواهیم داد که می‌تواند نقطه عطفی در راستای فعال کردن هیئت‌های اندیشه‌ورز و فعالان و مربیان قرآنی تا آنها هم راهکار‌ها و پیشنهادات خود را مورد توجه قرار دهند تا سیاستگذاران و مسئولان مربوط بتوانند در این زمینه قدم‌های مهمی را بردارند؛ چراکه معتقدم قطره دریاست، اگر با دریاست/ ور نه آن قطره و دریا دریاست.

۱ - در قدم اول که شاید کلیشه‌ای به نظر برسد، اما ضرورت دارد به آن پرداخته شود و به قول فرمایش قرآن کریم «فَذَکِّر إِن نَّفَعَتِ ٱلذِّکرَى» (۹ اعلی) است؛ تولید محتوای هدفمند در راستای القای اهمیت آموزش و آموختن قرآن کریم در فرد، خانواده و اجتماع و جا انداختن اهمیت آن در فرهنگ عمومی و تبدیل آن به گفتمان عمومی است. چرا نباید از ظرفیت دیوارنگاره‌های سطح شهر‌ها در این جهت استفاده کرد؟! در اهمیت دیوارنگاره‌ها همین قدر کافیست که اگر مردم ببینند بر روی آن مطلبی نوشته شده، می‌گویند حتماً مطلب خیلی مهمی است که روی دیوارنگاره مثلاً میدان ولیعصر تهران، میدان فلسطین و.. نمایش داده می‌شود.

۲ - استفاده از ظرفیت چهره‌های محبوب (نخبگان، دانشمندان، شخصیت‌های قرآنی و مذهبی مورد استقبال مردم) و به اصطلاح امروزی سلبریتی‌ها که اگر حتی در یک مجلس بر قرآن کریم بوسه زنند، اثر خاص و شگرفی بر علاقه‌مندان و مخاطبان خود می‌گذارند، چه رسد که اگر این شخصیت در اهمیت آموزش و آموختن قرآن کریم تنها یک استوری در اینستاگرام یا وضعیت در واتساپ و ماجرا در پیامرسان بله را به اشتراک بگذارد؛ لذا می‌شود برای نیل به این هدف چنین شخصیت‌هایی را که خودشان معتقد و علاقه‌مند به جایگاه قرآن کریم هستند؛ اما درگیری‌ها و مشغله‌های زندگی و فعالیت‌های حرفه‌ای آنها را از این ورطه غافل کرده را دریافت تا در جهت کمک به اهمیت جایگاه آموزش و آموختن قرآن در فرهنگ عمومی جامعه همکاری کنند.

اینکه ما در اینجا می‌گوییم، باید پای شخصیت‌های محبوب، خاص، نخبگان و دانشمندان به میان آید که ارزش و اهمیت جایگاه آموزش قرآن را بیان کنند، هرگز به این معنا نیست که فعالان و مربیان قرآنی و خطبا و منبری‌ها نتونسته‌اند یا نمی‌توانند چنین امری را محقق کنند، بلکه تأثیر خواص، دانشمندان، نخبگان و شخصیت‌هایی که به ظاهر حرفه و شغلشان به آموزش قرآن ارتباط پیدا نمی‌کند، به مراتب بیشتر خواهد بود؛ چطور در دوران مدرسه اگر معلم ریاضی یا فیزیک یک نکته قرآنی و دینی و اخلاقی مطرح می‌کردند، حظ بیشتری می‌بردیم و تأثیر بیشتری می‌پذیرفتیم و در عین حال معلم قرآن و پرورشی همواره نزدمان از احترام و جایگاه خاصی برخوردار بودند و در بسیاری موارد محرم اسرار و ملجأ شکوه‌ها و شکایات و دل رنجودگی‌هایمان؛ که این دقیقا از همان سنخ است و هرگز به معنای کم رنگ شدن نقش مربیان و مدرسان قرآن کریم و نفی تلاش‌ها و کوشش‌های خستگی‌ناپذیر آنها نخواهد بود.

۳ - استفاده از ظرفیت نخبگان، دانشمندان، خانواده‌های مقبول، خاص و بعضاً متمکن که مردم و همسایه‌ها و اقوام احترام خاصی برایشان قائل هستند؛ که اگر کاری را انجام دهند، الگو خواهند شد. برای مثال اگر فرزند خود را به جهت آموختن قرآن به کلاس قرآن بفرستند، سایر خانواده‌ها و اقوام و همسایگان الگو می‌گیرند و اینطور به ذهنشان متبادر می‌شود که این کار یعنی آموختن قرآن کاری در تراز کلاس و پرستیژ اجتماعی است که فلان خانواده مقبول و خاص انجام می‌دهد. هر چند جایگاه والای قرآن کریم خود به تنهایی می‌توانست عامل جذب عموم مردم به قرآن کریم شود، اما بعضی سهل‌انگاری‌ها از ناحیه خانواده و بعضی کمکاری‌ها از جانب متولیان امر آموزش قرآن در جامعه اسلامی، سبب این مهجوریت و رویگردانی از کتاب الهی شده است که نیازمند همکاری فطرت‌های پاک و بیدار جهت برگرداندن قرآن به متن زندگی اجتماعی و فرهنگ عمومی است.

۴ - ساخت کلیپ‌ها و انیمیشن‌هایی که نشان دهد نخبگان جامعه، سلبریتی‌های متعهد، خانواده‌های مقبول، خاص و بعضاً متمکن و شخصیت‌های محبوب؛ آموزش قرآن برایشان اهمیت دارد و آموزش و آموختن قرآن را همواره در زندگی خود ارج می‌نهند و حتی از مصادیق شأن و کلاس اجتماعی می‌دانند.

۵- چشم و هم‌چشمی در مصرف، رفاه‌زدگی و سایر موارد مطلوب نیست؛ اما به نظر در بحث آموزش و آموختن قرآن در فرهنگ عمومی می‌تواند مطلوب باشد و آموزش قرآن را به سمتی ببرد که خانواده‌ها همانند سایر مسایل نسبت به انجام آن و روی آوردن به آن با یکدیگر رقابت و چشم و هم‌چشمی داشته باشند؛ چطور می‌گویند فلانی فرزند خود را به کلاس آموزش زبان خارجی، موسیقی، تئاتر و... فرستاده و همه غبطه می‌خورند و یا شاید هم حسادت؛ ما هم باید چنین کنیم؛ لذا می‌شود در بحث آموزش و آموختن قرآن کریم هم آنقدر با کار فرهنگی، رسانه‌ای و هنری اهمیت را بالا برد که در فرهنگ عمومی جامعه؛ قرآن‌آموزی مطلوب شود و به نوعی کسب وجهه و پرستیژ اجتماعی برای خانواده تبدیل شود تا دیگران به آن غبطه بخورند.

۶ - راه‌اندازی پویش‌های اجتماعی در شبکه‌های مجازی و جلوه‌های سمعی و بصری شهری و روستایی که بتواند نگاه مردم نسبت به آموزش و آموختن قرآن را مثبت‌تر کند. برای مثال پویش اجتماعی «من با افتخار فرزندم را به کلاس آموزش قرآن می‌فرستم»، «من آموزش قرآن را ضروری‌ترین آموزش برای فرزندانم می‌دانم و بدان افتخار می‌کنم» و سایر عناوین جذاب و موثر دیگری که می‌تواند چنین امری را محقق کند. البته که اگر بتوانیم پای شخصیت‌های محبوب، نخبگان، دانشمندان و خانواده ها‌ی متمکن و خاص و مسئولان را به این پویش‌ها باز کنیم، اثر و فایده بیشتری خواهد داشت.

۷ - استفاده از ظرفیت هنرمندان متعهد و متخصص که با محتوای غنی و استفاده از هنر و تخصص خود بتوانند به فرهنگسازی مطلوب آموزش قرآن در فرهنگ عمومی جامعه کمک کند.

۸ - استفاده تمام‌عیار از ظرفیت رسانه‌ای و کار خستگی‌ناپذیر در عرصه رسانه که منجر به وجود آمدن یک گفتمان عمومی مطلوب در نتیجه اقدامات یادشده در بحث آموزش عمومی قرآن در جامعه خواهد شد.

انتهای پیام