در حال حاضر، اتحادیه عرب تمام کشورهای عربزبان، شامل 22 کشور از جنوب غرب آسیا (خاورمیانه)، شمال آفریقا و تشکیلات خودگردان فلسطین را دربرمیگیرد که عبارتند از مصر، عربستان، عراق، لبنان، سوریه، بحرین، امارات متحده عربی، قطر، عمان، کویت، اردن، یمن، سودان، جیبوتی، کومور، سومالی، مراکش، لیبی، تونس، الجزایر، موریتانی و تشکیلات خودگردان فلسطین. کشورهای ونزوئلا، اریتره، برزیل و هند از اعضای ناظر اتحادیه عرب هستند.
مرکز اتحادیه عرب در قاهره قرار دارد و از سه شورا، چند کمیسیون و یک دبیرخانه تشکیل شده است. شورای اتحادیه رکن عالی سازمان بهشمار میرود و از نخستوزیران دولتهای عضو تشکیل میشود. اخذ رأی معمولاً در این رکن به اتفاق آرا صورت میگیرد. «شورای دفاع» متشکل از وزرای خارجه و دفاع کشورهای عضو است و سازمان نظامی و ستاد ارتش اتحادیه تحت نظر این شورا قرار دارند. سازمان نظامی اتحادیه برای آگاهی از وضع نظامی کشورهای عضو و صدور توصیههای لازم برای تقویت نیروی دفاعی آنها به وجود آمده که به لحاظ اختلاف نظرهای عمیق میان اعضا، عملاً فاقد کارآیی بوده است. سومین شورا، شورای اقتصادی نام دارد که در راستای هماهنگی سیاستهای اقتصادی از وزرای امور اقتصادی تشکیل میشود.
کمیسیونهای اتحادیه که تمام کشورهای عضو در آن مشارکت دارند، مأمور تأمین همکاری میان کشورهای عضو در قلمرو امور اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، بهداشتی و همچنین امور مربوط به مخابرات و اجرای احکام قضایی و دستورالعملهای انتظامی است. در سال 1946، شورا تصمیم گرفت کمیته سیاسی برای نظمبخشیدن و ایجاد هماهنگی در امور سیاسی کشورهای عضو ایجاد کند. دبیرخانه رکنی دائمی است و در رأس آن دبیرکل قرار گرفته که با نظر اکثریت دوسوم اعضای اتحادیه از میان سفرای عرب انتخاب میشود و اداره امور اتحادیه را برعهده میگیرد.
دبیرکل در چرخش امور سیاسی و فعالیتهای اتحادیه میتواند تأثیرگذار باشد. از سال 1964 به دعوت جمال عبدالناصر، رئیسجمور وقت مصر، رؤسای دولتهای عربی در کنفرانسهایی گردهم میآیند و مسائل مهم سیاسی، نظامی و اقتصادی مورد علاقه خود را به گفتوگو میگذارند، بهطوری که کنفرانس سران عرب بهصورت رکن عالی اتحادیه عرب درآمده که در آن خطوط کلی سیاسی اعراب و خط مشی آنها درباره مسائلی که جامعه و دولتهای عربی با آنها مواجهاند، تعیین میشود.
این اتحادیه سازمانهای تخصصی نیز دارد. مهمترین سازمانهای تخصصی اتحادیه عبارتند از سازمان عربی علمی، فرهنگی و آموزشی، سازمان عربی کار، سازمان کشورهای عربی صادرکننده نفت، سازمان بهرهبرداری از مواد معدنی و توسعه صنعتی، شورای اقتصادی اتحادیه عرب، صندوق عربی پول، سازمان عربی ارتباطات و آکادمی عربی علوم، فناوری و صادرات دریایی.
تضعیف قدرت حکومت عثمانی در قرن نوزدهم میلادی، موجب رشد تفکرات ناسیونالیستی در مناطق تحت سلطه آن شد. با شدتیافتن گرایشهای ناسیونالیستی در میان ترکان جوان عثمانی، گرایشهای ناسیونالیستی در میان اعراب نیز شدت یافت. حاکمان و اندیشمندان عرب خواهان تقویت نقش اجرایی اعراب در حکومت عثمانی یا جدایی کامل از آن بودند. پس از پایان جنگ جهانی اول و سقوط حکومت عثمانی، سرزمینهای عربی قلمرو آن، تحت قیمومیت دولتهای اروپایی از جمله فرانسه و انگلیس قرار گرفتند.
در سال 1930 میلادی، نوری سعید، نخستوزیر حکومت پادشاهی عراق اندیشه اتحاد کشورهای عربی را مطرح کرد، این در حالی بود که ملک عبدالعزیز، بنیانگذار سلسله آلسعود در عربستان در مقابل او عرض اندام کرد. حمایت انگلیس از ملیگرایی عربی باعث قدرتگرفتن این اندیشه و اشتیاق بیشتر اعراب برای دستیابی به اتحادی گسترده شد. در فوریه سال 1943، انگلیس موافقت ضمنی خود را با تشکیل اتحادیهای میان اعراب اعلام کرد. پس از این موافقت، برخی از سران کشورهای عربی از جمله مصر، عراق، لبنان و سوریه در سالهای 1943 و 1944 پس از یکسری دیدارهای دوجانبه، بر سر تشکیل اتحادیه عرب به توافق رسیدند.
به این منظور، نشستی از هفتم سپتامبر تا 25 اکتبر 1944 در اسکندریه مصر برگزار شد و هیئتهایی از مصر، عراق، لبنان، سوریه، اردن و عربستان درباره تأسیس اتحادیه کشورهای عربی به بحث و گفتوگو پرداختند. این مذاکرات در نهایت به امضای موافقتنامهای میان کشورهای یادشده با نام «موافقتنامه اسکندریه» منجر شد. براساس مصوبات این موافقتنامه، قرار شد کمیتهای مأمور تهیه متن اساسنامه اتحادیه عرب شود. مجموعهای از این اقدامات در نهایت به امضای اساسنامه اتحادیه عرب در 22 مارس 1945 منجر شد.
اتحادیه عرب با هدف افزایش همبستگی میان اعراب، آزادی از سلطه بیگانگان، تلاش برای وحدت میان ملتها و دولتهای عربی و همکاری در زمینههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، بهداشتی، مخابراتی، پلیس و امور قضایی تشکیل شد؛ با این وجود همکاری سیاسی، مهمترین هدف ایجاد اتحادیه است و اتحادیه از همان ابتدا به دنبال این بود تا به استقلال سرزمینهای عربی که زیر سلطه دولتهای خارجی قرار داشتند، کمک و از سوی دیگر، تمامیت ارضی و استقلال دولتهای عضو را حفظ کند؛ همچنین در سال 1950، قرارداد دفاع متقابل شبیه قرارداد دفاعی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی یا همان ناتو، بین دولتهای عضو اتحادیه به امضا رسید.
همانطور که اشاره شد، رهایی از سلطه بیگانگان و تحقق وحدت عربی از مهمترین اهداف تشکیل اتحادیه عرب بوده است. با نگاهی به تاریخچه عملکرد این اتحادیه بهوضوح آشکار میشود که اتحادیه عرب موفقیت چندانی در این زمینه نداشته و حتی عملکرد آن در بعضی از موارد، مانع وحدت میان دولتهای عربی شده، بهطوری که عملکرد این نهاد از زمان تشکیل تاکنون بهدلیل اختلافاتی که میان دولتهای عضو در زمینههای گوناگون، بهویژه در حوزه سیاسی جریان داشته، تحت تأثیر قرار گرفته و چالشهایی ایجاد شده است؛ برای نمونه، وابستگی بعضی از کشورهای عضو اتحادیه به بلوک غرب و بعضی دیگر به بلوک شرق در دوران جنگ سرد، باعث بروز اختلافاتی میان آنها شد.
همچنین طرح دفاع متقابل اعضا که با الگوگیری از ناتو و برای دفاع متقابل در مقابل تهدید نظامی خارجی تصویب شده بود، مثمرثمر واقع نشد، چنانکه در قبال جنگهای اعراب و اسرائیل و بحران کانال سوئز در سال 1956 راهگشا نبود و نتوانست کاری از پیش ببرد. علاوه بر این، اعضای اتحادیه عرب به جای آنکه بیشتر به مقابله با تهدیدات نظامی خارجی بپردازند، در بعضی از موارد به اقدام نظامی علیه یکدیگر روی آوردهاند. حمله عراق به کویت و همچنین حمله نیروهای ائتلاف به رهبری عربستان به یمن، از اقدامات دولتهای عربی علیه یکدیگر بوده است.
از طرفی، اتحادیه عرب بهویژه اعضای قدرتمند آن بهدلیل منافع سیاسی خود، از بعضی دولتها در قبال مخالفانشان و از برخی مخالفان در برابر دولتشان حمایت کرده است، بهطوری که در جریان وقایع سال 2011، در مقابل اقدامات سرکوبگرایانه علی عبدالله صالح، رئیسجمهور وقت یمن علیه معترضان یمنی و آلخلیفه علیه قیام مردم بحرین سکوت کرد و بعضاً به حمایت از حکومتهای یادشده پرداخت و از سوی دیگر، از معترضان سوری در برابر بشار اسد حمایت و عضویت سوریه را در این اتحادیه تعلیق کرد.
اتحادیه عرب در قبال حل بعضی از بحرانها، بهویژه بحران امنیت و گروههای تروریستی که از معضلات مهم جهان عرب و جهان اسلام است، ناکام بوده و اختلافات عمیقی که میان اعضای آن وجود داشته و تفاوتهای اقتصادی، نظامی و تا حدودی سیاسی اعضای اتحادیه و همچنین ساختارهای سیاسی ضعیف، شکننده و فروپاشیده بعضی از دولتهای عضو باعث شده تا این اتحادیه در حل بحرانهایی که گریبانگیر اعضای خود بوده است، ناتوان باشد.
اما مهمترین مسئلهای که اتحادیه عرب در حل آن ناتوان بوده و نسبت به آن بسیار منفعلانه عمل کرده، مسئله فلسطین و اقدامات خشونتآمیز و توسعهطلبانه رژیم صهیونیستی بوده است. این رژیم از آغاز تأسیس خود تاکنون اقدامات خشونتآمیز زیادی علیه مردم فلسطین انجام داده و با شدتیافتن عملیات جنگی آن علیه مردم غزه در دو سال اخیر و از طرفی، حملات به سایر کشورهای عربی، بهویژه سوریه و لبنان، اتحادیه عرب غیر از صدور بیانیه و برگزاری جلساتی بیاثر، اقدام دیگری انجام نداده است و از لحاظ اقتصادی، کشورهای عضو را از ایجاد هر گونه رابطه اقتصادی با رژیم صهیونیستی برحذر داشته و مقرراتی انتقامجویانه علیه کشورهایی پیشبینی کرده که به این تحذیر پشت پا میزنند؛ این در حالی است که بعضی از کشورهای عربی مانند مصر، اردن، امارات متحده عربی و مراکش در قالب توافقنامههای صلح، بهویژه توافقنامه صلح ابراهیم، روابط تجاری گستردهای با رژیم صهیونیستی دارند.
اگرچه اتحادیه عرب در تحقق اهداف اصلی خود ناتوان بوده و سازمانی ضعیف و ناکارآمد شناخته میشود، اما این به آن معنا نیست که هیچگونه دستاوردی نداشته و همیشه ضعیف واقع شده باشد، چنانکه در سال 1950، با نشاندادن تمایلات ضداستعماریاش در قبال سیاستهای استعماری فرانسه در الجزایز، تونس و مراکش و نیز انگلیس در قضایای عمان و یمن، توانست در جایگاه نهادی مستقل در سازمان ملل متحد در مقام ناظر شرکت کند. در حوزه اقتصادی نیز اتحادیه عرب با ایجاد منطقه آزاد تجارت عربی و همچنین پروژههایی مانند شبکه برق عرب، توانسته به موفقیتهای جزئی دست پیدا کند و در حوزه فرهنگی نیز سازمان آموزشی، فرهنگی و علمی عرب با نظارت اتحادیه عرب به تقویت همکاریهای فرهنگی میان کشورهای عضو پرداخته و حتی برنامههایی برای حفظ میراث فرهنگ عربی و ترویج زبان عربی در سطح جهانی داشته است.
روی هم رفته، اتحادیه عرب در جایگاه سازمانی منطقهای، از مهمترین سازمانهای منطقه منا (خاورمیانه و شمال آفریقا) و از طرفی، یکی از سازمانهای مهم در قلب جهان اسلام است. ناسیونالیسم عربی سنگ بنای مستحکم اتحادیه عرب بهشمار میرود و اعضای مؤسس آن به دنبال این بودهاند که با بهکارگیری راهبرد نهادگرایی بتوانند وحدت میان کشورهای عربی و استقلال آنها از دولتهای خارجی را تسهیل کنند.
اگرچه این اتحادیه با تمایلات ضداستعماریاش از استقلال کشورهای منطقه دفاع کرد، اما بنا به دلایل گوناگون مانند اختلافات داخلی اعضا، وابستگی آنها به قدرتهای خارجی، نظامهای سیاسی ناکارآمد و بحران امنیتی مانع از ایجاد نوعی همبستگی مستحکم و اتخاذ اقدامات عملگرایانه در برابر تهدیداتی شده که متوجه اعضای آن است و به سازمانی ضعیف و بعضاً ناکارآمد تبدیل شده و احتمال ضعیفشدن هر چه بیشتر آن وجود دارد.
پگاهسادات طباطبایی
انتهای پیام