بیشتر بخوانید:
امیرالمؤمنین(ع) در حدیثی عمیق، ریشه قوام و سقوط جامعه دینی را روشن ساخته و فرمودند: «قِوَامُ الدِّینِ بِأَرْبَعَةٍ: بِعَالِمٍ نَاطِقٍ مُسْتَعْمِلٍ لَهُ، وَبِغَنِیٍّ لَا یَبْخَلُ بِفَضْلِهِ عَلَى أَهْلِ دِینِ اللَّهِ، وَبِفَقِیرٍ لَا یَبِیعُ آخِرَتَهُ بِدُنْیَاهُ، وَبِجَاهِلٍ لَا یَتَکَبَّرُ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ؛ فَإِذَا کَتَمَ الْعَالِمُ عِلْمَهُ، وَبَخِلَ الْغَنِیُّ بِمَالِهِ، وَبَاعَ الْفَقِیرُ آخِرَتَهُ بِدُنْیَاهُ، وَاسْتَکْبَرَ الْجَاهِلُ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ، رَجَعَتِ الدُّنْیَا إِلَى وَرَائِهَا الْقَهْقَرَى،. لِلْمَرْءِ مَا اکْتَسَبَ وَهُوَ مَعَ مَنْ أَحَبَّ وَانْتَظِرُوا مَعَ ذَلِکَ الْفَرَجَ مِنَ اللَّهِ؛ پایداری دین وابسته است به چهار گروه: عالمی که با علم خود روشنگری و تبیین میکند و خود نیز به آن عمل مینماید، ثروتمندی که از بخشش دریغ نمیورزد، فقیری که آخرت را به دنیا نمیفروشد، و جاهلی که از فراگیری علم تکبّر نمیورزد. اما آنگاه که عالِم، علمش را پنهان کند، ثروتمند بخل ورزد، فقیر دینش را بفروشد، و جاهل از جستوجوی علم روی برگرداند، جامعه سقوط میکند؛ و هرکس نتیجهی اعمال خویش را خواهد دید و با همان کسی محشور میشود که او را دوست دارد؛ و در این حال، منتظر فرج الهی باشید.»(الخصال، شیخ صدوق، ج۱، ص۱۹۷).
در این بیان نورانی، امام(ع) چهار ستون قوام دین را برمیشمارد: عالمی که علمش را کتمان نکند و با عمل به علمش آن علم نافع به جامعه باشد؛ ثروتمندی که بخل نورزد؛ فقیری که آخرتش را به دنیا نفروشد؛ و جاهلی که از طلب علم تکبر نکند؛ و هشدار میدهند که هرگاه این چهار رکن فرسوده شوند، دین و اخلاق اجتماعی فرو میریزند، هرچند ظواهر دینی حفظ شود.
بیان امیر مؤمنان، ترسیم دقیق وضعیت آخرالزّمان است؛ روزگاری که ظواهر دینداری بسیار است، اما باطن آن کمفروغ. در چنین زمانی، تکلیف منتظران حقیقی، زنده نگاه داشتن دو ستون اصلی دین است: علم و عمل.
وقتی عالم، مسئولیت روشنگری را رها کند و خود نیز به علمش عمل نکند، جهل جای هدایت را میگیرد؛ و هرگاه ثروتمند، مال را ابزار برتری بداند، فقر و حسرت در جامعه گسترش مییابد؛ و زمانی که فقیر، آخرت را به بهای اندک دنیا بفروشد، دینفروشی و فرصتطلبی جای صبر و عزت را میگیرد؛ و وقتی جاهل، از طلب علم روی برگرداند، جامعه از درون میمیرد، هرچند ظواهر عبادت برپاست.
در چنین فضایی، سقوط اخلاقی، آرام و بیصدا رخ میدهد؛ ریا جای اخلاص را میگیرد و ظواهر دینی، بیروح و بیثمر میشود.
این دستور، نقشه راه منتظران در دوران بحران اخلاقی است: ارتباط اجتماعی بدون همرنگی اخلاقی. معاشرت بدون مسامحه در اصول. صمیمیت همراه با مراقبت دل.
منتظر مهدی(عج) باید در طلب علم دین، همت والا داشته باشد و در عمل به دانستهها استقامت ورزد؛ علم بیعمل، نفاق میآفریند و عمل بیمعرفت، انحراف میآورد یعنی با مردم زمانه معاشرت کنید، اما با انجام تکالیف و وظایف اخلاقی خود. در چنین زمانهای، تکلیف منتظران، پاسداری از اخلاق و ایمان در جامعه است: در میان مردم باشد، اما دل در کنار امام عصر خود داشته باشد.
از اینرو، عالمان و آگاهان در دوران پیشزمینهی ظهور، نقش محوری در حفظ سلامت اخلاقی جامعه دارند. اگر زبانشان در تبیین حقایق خاموش شود، یا عملشان از گفتارشان جدا گردد، چراغ هدایت کمنور میشود و مردم در فتنههای فکری سرگردان میمانند.
عالم ناطق عامل، نشانهی حیات جامعهی دینی است؛ او باید در میان غفلتها، یاد امام زمان(عج) را زنده کند و با تبیین عقلانی و اخلاقی، زمینه آمادگی دلها برای ظهور را فراهم آورد.
پس منتظران راستین، در عصر فریب و سطحیگرایی، باید چراغ معرفت را زنده نگه دارند. هرکس عالم است، باید آگاهانه و صادقانه تبیین کند و خود عامل به علم خویش باشد؛ و هرکس نادان است، باید با تواضع در پی شناخت برود. این، جهاد اخلاقی منتظران در آخرالزّمان است: فراگیری علم ناب، روشنگری همراه با عمل، و پایداری بر مسیر حق تا طلوع فرج.
انتهای پیام