صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۱۲۷۹۲
تاریخ انتشار : ۰۴ آبان ۱۴۰۴ - ۱۰:۳۱
گفتار‌هایی از نهج‌البلاغه/ ۳۶

امام علی(ع) در بخشی از خطبه ۱۶۵ نهج‌البلاغه به ذکر قسمتى از اوصاف بهشت مى‌پردازد؛ آنگونه که شنونده را مشتاق آن مى‌سازد؛ به این ترتیب، مبدأ و معاد را به‌هم پیوند مى‌دهد و مجموعه کاملى را در بحث عقاید بیان مى‌فرماید.

امام علی(ع) تنها فردی است كه از ميان همه گذشتگان كه سخنی از آنها به‌جا مانده، به آخرين مرحله فصاحت و بلاغت رسيده و گفتار او اقيانوس بيكرانه‌ای است كه سخن هيچ مبلغی به پای آن نخواهد رسيد.

سخنانی که در قالب خطبه‌ها، نامه‌ها و حکمت‌ها گردآوری شده و مفسران دینی تفسیرهایی در رابطه با آن‌ها داشته‌اند که هرکدام از یک دید و سلیقه به این موضوعات پرداخته‌اند، بر این منوال ما در ایکنا بر این شدیم که ابتدا تفسیری از خطبه‌ها و حکمت‌های امیرالمؤمنین(ع) در نهج‌البلاغه در اختیار مخاطبان قرار دهیم که برای رسیدن به این هدف از منابع مختلفی مانند  اصول کافی – جلد 8، مصادر نهج‌البلاغه و میزان الحکمه – جلد 6 استفاده می‌شود که در ادامه با موضوع «وصف بهشت» آن را می‌خوانید.

خطبه 165نهج‌البلاغه را مى‌توان به چهار بخش تقسيم كرد: در بخش اول، امیرالمؤمنین علی(ع) به سراغ عجايب كائنات و شگفتى‌هاى آفرينش، به‌ويژه پرندگان مى‌رود و از اين طريق بر وجود خداوند متعال و لزوم ايمان راسخ به او استدلال مى‌كند.

در بخش دوم، از ميان تمام پرندگان، انگشت روى آفرينش طاووس و شگفتى‌هاى خلقت او مى‌گذارد و به نكات بسيار زيبا و دقيقى در مورد اين پرنده عجيب اشاره مى‌فرمايد و در عين حال، بعضى از خرافات و توهمات بى اساس را كه در مورد آن در ميان مردم وجود دارد، رد مى‌كند و در پايان اين بخش به اين نكته اشاره مى‌كند: جايى‌كه عقل‌ها از وصف مخلوقات او ناتوان است، چگونه مى‌توان آن خالق بزرگ را وصف كرد؟

در بخش سوم از شگفتى‌هاى آفرينش جانداران بسيار كوچک مانند مورچه پرده بر مى‌دارد و عجايب خلقت آن‌ها را به صورت دليل ديگرى بر توحيد خداوند متعال بر مى‌شمرد.

در چهارمين و آخرين بخش، به ذكر قسمتى از اوصاف بهشت مى‌پردازد؛ آنگونه كه شنونده را مشتاق آن مى‌سازد؛ به اين ترتيب، مبدأ و معاد را به‌هم پيوند مى‌دهد و مجموعه كاملى را در بحث عقايد بيان مى‌فرمايد.

در بخش چهارم این خطبه می‌خوانیم: «مِنها في صفة الجنّة: فَلَوْ رَمَيْتَ بِبَصَرِ قَلْبِكَ نَحْوَ مَا يُوصَفُ لَكَ مِنْهَا لَعَزَفَتْ نَفْسُكَ عَنْ بَدَائِعِ مَا أُخْرِجَ إِلَى الدُّنْيَا مِنْ شَهَوَاتِهَا وَ لَذَّاتِهَا وَ زَخَارِفِ مَنَاظِرِهَا، وَ لَذَهِلَتْ بِالْفِكْرِ فِي [اصْطِفَافِ] اصْطِفَاقِ أَشْجَارٍ غُيِّبَتْ عُرُوقُهَا فِي كُثْبَانِ الْمِسْكِ عَلَى سَوَاحِلِ أَنْهَارِهَا وَ فِي تَعْلِيقِ كَبَائِسِ اللُّؤْلُؤِ الرَّطْبِ فِي عَسَالِيجِهَا وَ أَفْنَانِهَا وَ طُلُوعِ تِلْكَ الثِّمَارِ مُخْتَلِفَةً فِي غُلُفِ أَكْمَامِهَا تُجْنَى مِنْ غَيْرِ تَكَلُّفٍ، فَتَأْتِي عَلَى مُنْيَةِ مُجْتَنِيهَا وَ يُطَافُ عَلَى نُزَّالِهَا فِي أَفْنِيَةِ قُصُورِهَا بِالْأَعْسَالِ الْمُصَفَّقَةِ وَ الْخُمُورِ الْمُرَوَّقَةِ، قَوْمٌ لَمْ تَزَلِ الْكَرَامَةُ تَتَمَادَى بِهِمْ حَتَّى حَلُّوا دَارَ الْقَرَارِ وَ أَمِنُوا نُقْلَةَ الْأَسْفَارِ. فَلَوْ شَغَلْتَ قَلْبَكَ أَيُّهَا الْمُسْتَمِعُ بِالْوُصُولِ إِلَى مَا يَهْجُمُ عَلَيْكَ مِنْ تِلْكَ الْمَنَاظِرِ الْمُونِقَةِ، لَزَهِقَتْ نَفْسُكَ شَوْقاً إِلَيْهَا وَ لَتَحَمَّلْتَ مِنْ مَجْلِسِي هَذَا إِلَى مُجَاوَرَةِ أَهْلِ الْقُبُورِ اسْتِعْجَالًا بِهَا. جَعَلَنَا اللَّهُ وَ إِيَّاكُمْ مِمَّنْ يَسْعَى بِقَلْبِهِ إِلَى مَنَازِلِ الْأَبْرَارِ بِرَحْمَتِهِ. اگر به چشم دل خود، توصيفى را كه از بهشت براى تو مى‌شود بنگرى، از آنچه در دنياست، از خواهش‌ها و لذت‌ها و مناظر آراسته‌اش، دل برخواهى كند و انديشه‌ات حيران ماند. چون در آواز به هم خوردن برگ‌هاى درختانش بينديشى، درختانى كه بر كناره‌هاى رودهايش روييده‌اند و ريشه در تپه‌هاى مشك فرو برده‌اند، خوشه‌هاى مرواريدتر از شاخه‌هاى نازك و درشت آنها آويزان است. ميوه‌هاى گوناگون در غلاف گل‌ها جاى گرفته‌اند و بى هيچ رنجى آنها را توان چيد و همان‌گونه كه چيننده را آرزوست در دسترسش قرار مى‌گيرند. براى بهشتيان در پيرامون قصرهايشان عسل‌هاى پالوده و شراب‌هاى صافى در گردش آرند.

اينان مردمى بوده‌اند، كه در اين دنياى فانى، مشمول كرامت پروردگارشان بوده‌اند تا به سراى آخرت رسيدند و از رنج سفر برآسودند. اى شنونده، اگر براى رسيدن به آن مناظر زيبا دل مشغول دارى، هر آينه به شوق وصال آن، جان از تنت به پرواز آيد و براى رفتن و رسيدن چنان شتاب كنى كه از همين مجلس من رخت به كنار مردگان كشى. خداوند ما و شما را از روى رحمت و مهربانى خود از كسانى قرار دهد كه به دل مى‌كوشند تا به منازل نيكان رسند.»

اين بخش از خطبه، همان‌گونه که محتوايش نشان مى‌دهد و مرحوم سيدرضى نيز به آن اشاره کرده درباره اوصاف بهشت است که به يقين، در ميان آن و بخش‌هاى گذشته، مطالب ديگرى بوده و مرحوم سيدرضى طبق روش خود که از خطبه‌ها گلچين مى‌کند آن‌را نقل کرده است ولى به نظر مى‌رسد که امام علی(ع) که در بخش‌هاى گذشته از توحيد سخن گفته، در اين جا از معاد سخن مى‌گويد تا بحث مبدأ و معاد کامل شود يا به تعبير ديگر زيبايى‌هاى بهشت را بعد از زيبايى‌هاى اين جهان بر شمارد.

نخست مى‌فرمايد: «هرگاه با چشم دل به آن چه از بهشت براى تو وصف مى‌شود بنگرى، روحت از مواهبى که در اين دنيا پديدار گشته، از شهوات و لذاتش و زينت‌ها و زيورهاى خيره کننده‌اش صرف نظر خواهد کرد و فکرت در ميان درخت‌هايى که پيوسته شاخه‌هايش (با جنبش نسيم) به‌هم مى‌خورد و ريشه‌هايش در دل تپه‌هايى از مشک بر ساحل نهرهاى بهشتى فرو رفته، حيران و شگفت زده مى‌شود». (1)

سپس امام علی(ع) بعد از وصف درختان بهشتى، اوصاف ميوه‌هاى اين درختان را بيان مى‌کند و مى‌فرمايد: «(همچنين) اگر به خوشه‌هايى از لؤلؤتر، که به شاخه‌هاى کوچک و بزرگ محکمش آويخته، و پيدايش ميوه‌هاى گوناگون که از درون غلاف‌هاى خود سر برون کرده، همان ميوه‌هايى که به آسانى و مطابق دلخواه هر کس چيده مى‌شود، نگاه کنى واله و حيران مى‌شوى.»

يکى از مشکلات درختان ميوه در دنيا چيدن آن‌هاست که گاه با دردسرهاى فراوان روبه رو مى‌شود؛ حتى گاهى بعضى از افراد براى چيدن ميوه بالاى درختان رفته اند و جان خود را از دست داده اند. اين طبيعت دنياست که نوش‌ها و نيش‌ها به هم آميخته است؛ ولى در بهشت که نوش‌ها خالى از نيش‌ها است و همه چيز بر وفق مراد است، ميوه‌هاى درختانش در دسترس همگان مى‌باشد؛ در همه حال، در حال ايستادن و نشستن، حتى در بعضى از روايات آمده که بهشتيان هر زمان اراده چيدن ميوه‌اى کنند، شاخه درخت به سوى آن‌ها خم مى‌شود و در دسترس آن‌ها قرار مى‌گيرد. خداوند در آیه 23 سوره مبارکه حاقه مى‌فرمايد: «قُطُوفُهَا دَانِيَةٌ؛ چينش ميوه‌هاى آن نزديک است» همچنین در آیه 54 سوره مبارکه الرحمن می‌فرماید: «وَجَنَى الْجَنَّتَيْنِ دَان؛ و میوه‌های رسیده آن دو بهشت [به آسانی] در دسترس است.» (2)

سپس امام علی(ع) به ذکر چهارمين نعمت‌هاى بهشتى پرداخته، مى‌فرمايد: «ميزبانان بهشتى از آن ميهمانان در جلو قصرهاى بهشت با عسل‌هاى مصفا و شراب‌هاى صاف که مستى نمى‌آورد پذيرايى مى‌کنند» قرآن نيز بارها به شراب‌هاى طهور لذت بخش بهشتى که نه دردسر ايجاد مى‌کند و نه انسان را از عقل و هوش تهى مى‌سازد، اشاره مى‌کند؛ از جمله در آیات 5، 6، 17، 18 و 21 سوره مبارکه دهر چهار نوع از اين شراب‌هاى لذّت بخش در چهار صورت و طبيعت را بيان مى‌فرمايد: «إِنَّ الاَْبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِنْ کَأْس کَانَ مِزَاجُهَا کَافُوراً (5)* عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيراً ... (6)* وَيُسْقَوْنَ فِيهَا کَأْساً کَانَ مِزَاجُهَا زَنجَبِيلا (17)* عَيْناً فِيهَا تُسَمَّى سَلْسَبِيلا (18) .... وَ سَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَاباً طَهُوراً(21)؛ به يقين، نيکان از جامى مى‌نوشند که با کافور (نوعى از عطر و بوى خوش) آميخته است (5) چشمه‌اى که بندگان خاص خدا مى‌نوشند و از هر جا بخواهند آن را جارى مى‌سازند... (6) و در آن جا از جام‌هايى سيراب مى‌شوند که لبريز از شراب طهورى آميخته با زنجبيل است (17) از چشمه‌اى در بهشت که نامش سلسبيل است (18) ... و پروردگارشان شراب طهور به آنان مى‌نوشاند(21)». و در جاى ديگر در آیه 19 سوره مبارکه واقعه مى‌فرمايد:«لاَّ يُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلاَ يُنزِفُونَ؛ شرابى که درد سر و مستى نمى‌آورد.»

در خطبه از کسانى که تقوا و کرامت انسانى خود را تا پايان عمر و هنگام ورود به دارالقرار (سراى جاويدان) حفظ کرده و از ناراحتى‌هاى نقل و انتقال سفرهاى مرگ و برزخ ايمن بوده‌اند صحبت شده است که از اين تعبير استفاده مى‌شود که بهشتيان کسانى‌اند که تا پايان عمر، قداست و پاکى و تقوا را حفظ مى‌کنند و کرامت انسانى را که در آيه 70 سوره مبارکه اسراء «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِى آدَمَ...» بيان شده به چيزى نيالوده‌اند و خدا را در حالى ملاقات کرده‌اند که نور ايمان و اعمال صالح وجودشان را احاطه کرده بود. اين تعبير، تأکيدى است بر موضوع حسن عاقبت و اين که همه چيز در گرو پايان کار است.

سپس در بخش پايانى آتش شوق ديدار الطاف پروردگار و نعمت‌هاى بى‌شمار او را در آن سراى جاويدان در دل مخاطبان شعله‌ور مى‌سازد و مى‌فرمايد: «اى شنونده، اگر قلب خويش را براى رسيدن به آن مناظر زيبا که در آن جاست مشغول دارى، روحت با اشتياق به سوى آن پر مى‌کشد و از حضور من به همسايگى اهل قبور خواهى شتافت تا هر چه زودتر به آن نعمت‌ها دست يابى.»

امام علی(ع) با اين سخن مى‌خواهد بر اين حقيقت تأکيد کند که عظمت و زيبايى نعمت‌هاى بهشتى فراتر از آن است که در بيان بگنجد و اگر انسان، درست به آن بينديشد، چنان آتش شوق در دلش زبانه مى‌کشد که گويى مى‌خواهد بى‌اختيار به سوى آن پرواز کند. (3)

و سرانجام با يک دعاى پر معنا خطبه را پايان مى‌دهد: «خداوند ما و شما را به لطف و رحمتش از کسانى قرار دهد که با دل و جان براى رسيدن به منزلگاه‌هاى نيکان کوشش مى‌کنند» اشاره به اين است که تا رحمت الهى بدرقه راه نشود، کسى به جايى نمى‌رسد.

منابع:
1.    اصول کافی – جلد 8
2.    مصادر نهج‌البلاغه 
3.    میزان الحکمه – جلد 6

انتهای پیام
مطالب مرتبط