وی با اشاره به پیشینه تاریخی این موضوع اظهار کرد: بحث استحاله از قدیمالایام در کتب فقهی مطرح بوده است اما پیش از مرحوم علامه حلی، در فقه به عنوان یکی از مطهرات شناخته نمیشد. در آثار فقهای متأخر و معاصر، استحاله در کنار سایر مطهرات مورد توجه قرار گرفته است. تبیین دقیق «ماهیت و حقیقت استحاله» نیازمند بررسی علمی و کارشناسی است و فقهای بزرگ در طول تاریخ تعاریف متعددی از آن ارائه کردهاند.
نخلی در تبیین دیدگاه خود ادامه داد: یکی از پرسشهای اساسی در این زمینه آن است که آیا تجزیه شیمیایی اجزای نجس را میتوان نوعی استحاله دانست؟ یعنی اگر ماده نجس بر اثر واکنشهای شیمیایی تجزیه شود و عین آن از بین برود، آیا حکم نجاست نیز از آن رفع میشود؟ برای پاسخ به این پرسش باید میان تغییر فیزیکی و تغییر شیمیایی تفاوت قائل شد. گاهی مواد تنها از نظر ظاهری دگرگون میشوند، مانند تبدیل گندم به آرد، آرد به خمیر و سپس نان. در این موارد، ماهیت ماده تغییر نمیکند و تنها شکل فیزیکی آن دگرگون میشود. اما در تغییرات شیمیایی، ماهیت ماده به کلی عوض میشود و ترکیب جدیدی پدید میآید.
این استاد حوزه علمیه بیان کرد: گاهی جدایی اجزای یک ماده در حدی است که تنها با ابزارهای علمی مانند میکروسکوپ قابل مشاهده است. به عنوان مثال، اگر پارچه سفیدی با خون تماس پیدا کند و پس از شستوشو رنگ خون باقی بماند، فقها معتقدند تا زمانی که جرم خون از بین رفته باشد، پارچه پاک است؛ هرچند آثار رنگی آن باقی بماند.
وی ادامه داد: حتی اگر با میکروسکوپ مولکولهای خون یا نجاست دیده شوند، فقها از دید عرفی چنین چیزی را وجود عینی نجاست نمیدانند. درواقع، از نگاه فقهی، معیار طهارت و نجاست، برداشت عرفی است، نه صرف مشاهده علمی در سطح مولکولی.
استاد حوزه علمیه ادامه داد: اگر عین نجس دچار تغییر فیزیکی شود، مثلاً ذرات آن چنان ریز شود که با چشم عادی دیده نشود، اما ماهیت شیمیاییاش همان باشد، این تغییر موجب طهارت نیست اما اگر ترکیب شیمیایی آن تغییر کند، باید بررسی شود که آیا این دگرگونی موجب تغییر موضوع و در نتیجه، تغییر حکم شرعی میشود یا خیر. برای بررسی این مسئله، ترکیبهای شیمیایی را میتوان به دو دسته تقسیم کرد، تغییر در ساختار مولکولی بهگونهای که فرمول شیمیایی ماده عوض میشود و تغییر در سطح اجزا، بدون دگرگونی اساسی در ساختار درونی مولکولها.
در ادامه نشست، علی نجارزادگان، محقق و پژوهشگر دانشگاه اصفهان ضمن تبیین نتایج پژوهش خود درباره امکان اعمال فرآیندهای شیمیایی بر خون، تأکید کرد: هدف اصلی این تحقیق، کاهش دشواریهای آزمایشگاهی و تسهیل بررسیهای زیستی در حوزه فقه و علم بوده است.
نجارزادگان با اشاره به اهداف اصلی طرح پژوهشی خود گفت: پرسش محوری ما این بود که آیا میتوان فرآیندهای شیمیایی مشخصی را بر خون اعمال کرد تا تغییر ماهوی در آن ایجاد شود؟ هدف از این بررسی، دستیابی به روشی علمی بود که از طریق آن بتوان بخشی از مشکلات موجود در تحلیلهای زیستی را کاهش داد و مسیر مطالعات فقهی در حوزه استحاله مواد را شفافتر کرد.
وی در تشریح مفهوم علمی «خون» افزود: برای تعریف دقیق خون، باید به ویژگیهای اساسی آن توجه کنیم؛ از جمله قابلیت انتقال اکسیژن، رساندن مواد مغذی به سلولها، جابهجایی مواد دفعی و وجود گلبولهای قرمز و پلاسما. ترکیب اصلی خون از دو جزء مهم، یعنی گلبولهای قرمز و پلاسما تشکیل شده است که در شرایط خاص، امکان جداسازی و تغییر آنها وجود دارد.
نجارزادگان با اشاره به مطالعات تطبیقی در حوزه «استحاله» گفت: ما برای بررسی ماهیت استحاله، چند نمونه کلاسیک را مورد مطالعه قرار دادیم؛ ازجمله تبدیل شراب به سرکه که نمونهای روشن از تغییر شیمیایی و دگرگونی ماهوی ماده است. در این فرآیند، با ترکیب گلوکز و اکسیژن، واکنش شیمیایی صورت گرفته و مولکولهای جدیدی همچون آب و اسید استیک تولید میشوند. این امر نشان میدهد که ماهیت ماده تغییر یافته و صرفاً یک جابهجایی فیزیکی رخ نداده است.
وی افزود: نمونههای دیگری مانند تولید نمک از ترکیب چربیها با ترکیبات آمونی نیز نشان میدهد که در واکنشهای استحاله، یونها و ترکیبات جدیدی بهوجود میآیند. در مقابل، تغییرات فیزیکی مانند ذوب، انجماد یا تبخیر، تنها موجب تغییر حالت ماده میشوند و ماهیت آن را دگرگون نمیکنند.
در ادامه، حجتالاسلام والمسلمین پیمبرپور، معاون پژوهش مرکز موضوعشناسی احکام فقهی با اشاره به اهمیت تمایز میان ترکیبات شیمیایی و فیزیکی در بررسی احکام فقهی گفت: موضوع استحالهای که ارائه شد، بسیار جالب و علمی است زیرا تلاش شده از سطح صرف موضوعشناسی فراتر رفته و نقش تجزیه شیمیایی اجسام نجس بررسی شود.
پیمبرپور ادامه داد: تمرکز من بر دو محور اصلی است، ترکیبات شیمیایی و ترکیبات فیزیکی. به عنوان مثال، وقتی نخود و لوبیا را با هم ترکیب میکنیم، حاصل یک ترکیب فیزیکی است؛ اجزاء با هم متحد شدهاند اما اتحاد آنها اتحاد انضمامی است اما وقتی اسید کلریدریک با سدیم واکنش میدهد، ترکیب شیمیایی جدیدی به نام نمک بهوجود میآید و هیدروژن آزاد میشود.
معاون پژوهش مرکز موضوعشناسی احکام فقهی ادامه داد: در ترکیبات شیمیایی، مسائل پیچیدهای مانند یونیزاسیون، پیوندهای کووالانسی و انواع پیوندها مطرح میشود. حتی در هیدروکربنها و سلولهای خونی، مانند هموگلوبین و گلبولهای قرمز، وقتی سوخت و ساز یا تجزیه شیمیایی انجام میشود، پیوندهای مولکولی شکسته میشوند.
وی افزود: وقتی پلاسما از خون جدا میشود، ترکیب حاصل یک ترکیب فیزیکی است و ماهیت شیمیایی ندارد. حتی اگر اجزای آن به سطح اتمی تجزیه شود، تازه حالت شیمیایی پیدا میکند. خون به عنوان یک مرکب فیزیکی، از چند عنصر تشکیل شده که جدا کردن آنها ترکیب را تغییر نمیدهد.
پیمبرپور همچنین به جنبه فقهی موضوع اشاره و بیان کرد: استحاله صرفاً تغییر نجس به پاک یا بالعکس نیست. بسیاری از احکام وضعی با تغییر ماهیت یا صورت نوعیه تغییر میکنند. به عنوان مثال، ممکن است مادهای همان آثار یک شیء را داشته باشد، اما صورت نوعیه آن متفاوت باشد و حکم آن نیز تغییر کند.
وی با بیان نمونهای از خون حیوانات افزود: هنگامی که خون حیوانی بررسی میشود، باید دید ترکیبات آن مشابه خون انسان است یا خیر. ملاک احکام نجاست، بررسی مرکب بهعنوان کل و تعامل اجزای آن است، نه صرفاً وجود یا عدم وجود برخی عناصر.
حجت الاسلام و المسلمین پیمبرپور اظهار کرد: تجزیه علمی خون و بررسی ترکیبات آن، از نظر فقهی و پزشکی اهمیت زیادی دارد. حتی اگر پلاکت خون فردی کم باشد، خون میتواند عملکرد خود را در بدن انجام دهد اما جدا کردن اجزای خون و بررسی آثار آنها، در تعیین حکم شرعی نقش کلیدی دارد.
در پایان حجتالاسلام والمسلمین بیات، رئیس مرکز موضوع شناسی احکام فقهی ضمن تشکر از برگزاری این نشست آن را نمونهای از بهره گیری فقه از سایر علوم در شناخت موضوعات دانست و با توجه به تحولاتی که در سبک زندگی و موضوعات رخ داده است موضوع تغییر و تبدل پذیری موضوعات را فراتر از بحث نجاسات دانست و نسبت به برگزاری چنین نشستهایی مبتنی بر تعیین تکلیف پیش نیازهای بهره برداری فقه از سایر دانشها تأکید کرد.
انتهای پیام