صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۱۳۱۶۳
تاریخ انتشار : ۰۵ آبان ۱۴۰۴ - ۱۵:۲۴
یادداشت

خطبه حضرت زینب(س) در شام برای همه کسانی که در مرز انتخاب میان مسیر حسینی و یزیدی در تردید به سر می‌برند، هشدار محسوب می‌شود؛ چراکه هر یک از ما انسان‌ها هم قابلیت حسینی‌شدن را داریم و هم استعداد یزیدی‌شدن.

خطابه حضرت زینب(س) در دربار یزید را باید بیانیه هوشمندانه‌ای دانست که ابعادی چندگانه داشت و فقط از عهده بانوی دانشمند و سخنوری از خاندان ولایت برمی‌آمد. این رویداد تاریخی در شرایطی روی داد که کاروان اسرای کربلا پس از تحمل رنج‌های طاقت‌سوز در کوفه، با مشقتی بی‌سابقه به پایتخت حکومت امویان منتقل شده بود. شهر شام که در طول نیم‌قرن تحت تأثیر تعلیمات انحرافی معاویه قرار گرفته بود، با مکتب اهل‌ بیت(ع) کاملاً بیگانه بود و یزید را پیروز ظاهری این میدان می‌پنداشت. در چنین فضای مسمومی، یزید با ترتیب‌دادن محفلی با حضور نخبگان شهر، به اسیران و حتی سر مطهر امام حسین(ع) اهانت کرد. در این لحظه سرنوشت‌ساز، حضرت زینب(س) به پا خاست و خطابه‌ای ایراد فرمود که نه‌تنها تالار کاخ یزید، که اوراق تاریخ را دگرگون کرد. 

ساختار هنری و بلاغی خطابه 

این بیانات، مجموعه‌ای استادانه از آرایه‌های ادبی و صنایع بدیعی بود که با نظمی هنرمندانه، معانی ژرف را در قالب‌ بیانی متقن ارائه می‌داد. محتوای آن کاملاً با آموزه‌های قرآنی همسو بود و بانوی بزرگوار در حقیقت، تفسیر قرآن می‌کرد. ایشان که میراث‌دار فصاحت و بلاغت امیرالمؤمنین(ع) بود، ژرف‌ترین معارف را در قالب نافذترین عبارات بیان فرمود. 

مردم شام، برخلاف اهل کوفه، نه‌تنها آشنایی صحیحی با خاندان رسالت نداشتند، بلکه تحت تأثیر تبلیغات سوء معاویه، دشمنی با آنان را بخشی از اعتقادات دینی خود می‌شمردند. آنان در طول چهار دهه، فقط به سبّ امام علی(ع) عادت داده شده بودند و لعن آن حضرت را از فرائض دینی می‌دانستند. به آنان القا شده بود که اسیران دشت کربلا، یاغیانی علیه خلیفه مسلمانان هستند و باید با آنان همچون طغیانگر رفتار شود. در چنین فضای آلوده‌ای، مأموریت حضرت زینب(س) بسیار دشوار بود؛ خنثی‌کردن نیم‌قرن شست‌وشوی فکری و تبدیل کینه و عداوت به محبت. خطابه ایشان در این مجلس، چنین بود و آتش عداوت را به باغستان معرفت تبدیل کرد. 

هرچند این بیانات با توجه به مخاطبان حاضر در مجلس ایراد شد، اما به آن برهه تاریخی محدود نماند. حضرت زینب(س) به همه انسان‌ها در همه اعصار می‌اندیشید. این خطابه برای همه کسانی که در مرز انتخاب میان مسیر حسینی و یزیدی در تردید به سر می‌برند، هشدار محسوب می‌شود؛ چراکه هر یک از ما انسان‌ها هم قابلیت حسینی‌شدن را داریم و هم استعداد یزیدی‌شدن. این پیام برای همیشه تاریخ، تازه، مؤثر و کارآمد است. 

ساختار محتوایی خطابه 

خطابه حضرت زینب(س) در دربار یزید، نمونه‌ای بی‌نظیر از سازماندهی منطقی و مهندسی‌شده کلام به‌شمار می‌رود. این بیانات با رعایت اصول دقیق بلاغی و با درنظرگیری شرایط زمانی و مکانی، در قالبی سامان‌یافته ارائه شد. 

ایشان سخن خویش را نه با نام خدا که با حمد و ستایش پروردگار و درود بر پیامبر(ص) و خاندان وی آغاز کرد. این شیوه‌ آغاز، خود نشان از آگاهی عمیق از اصول سخنوری در آن کارزار داشت. حضرت بلافاصله با استناد به آیات قرآن، یزید را با سنت الهی درباره مهلت‌دادن به ستمگران مواجه کرد. ایشان این ظلم‌ها و تحقیرها را بازتاب کینه‌توزی تاریخی بنی‌امیه نسبت به بنی‌هاشم، به‌ویژه پس از شکست در جنگ بدر معرفی کرد. 

افشای پیشینه‌ ننگین بنی‌امیه: عقیله بنی‌هاشم، این اسوه شجاعت و صلابت علوی در گام بعدی، به بیان پیشینه‌ سیاه خاندان اموی پرداخت و با اشاره به جنایت هند، مادربزرگ یزید در مثله‌کردن پیکر حضرت حمزه، آنان را با عباراتی تحقیرآمیز مورد خطاب قرار داد. حضرت در تقابلی روشن، خود و خاندان خویش را حزب الله و یزید و همراهانش را حزب شیطان خواند و با بیانی شیوا، نجابت و شرافت خاندان بنی‌هاشم را در برابر رذالت و پستی بنی‌امیه قرار داد. حضرت زینب(س) به یزید هشدار داد که از این پیروزی ظاهری شادمان نباشد؛ چرا که به‌زودی به عذاب الهی دچار خواهد شد. ایشان مسئله‌ انتقام را مطرح کرد؛ اما نه انتقامی دنیایی، بلکه واگذاری داوری به دادگاه الهی.

تأکید بر غصب خلافت: بانوی شجاع اسلام فقط به رسوایی یزید بسنده نکرد، بلکه به غصب خلافت از سوی معاویه اشاره کرد و عاقبت شوم تمامی ظالمان را یادآور شد. ایشان در ادامه، در فرازی تأمل‌برانگیز و شگرف فرمود: «بلایای روزگار مرا به سخن‌گفتن با تو واداشت؛ اما بدان که تو را خوار می‌شمارم و سرزنشت را بزرگ» و در انتها با اشاره به توکل کامل به خداوند، تأکید کرد که هیچ قدرتی نمی‌تواند نور این خاندان را خاموش کند. خطابه با حمد و ستایش پروردگار و درخواست شهادت و رحمانیت به پایان رسید. این ساختار منسجم و محتوای عمیق، خطابه‌ حضرت زینب(س) را به یکی از ماندگارترین بیانات تاریخ تبدیل کرده است.

طراحی استراتژیک بیانیه‌ای تاریخی در قلب دربار اموی 

در بررسی فضای فرهنگی و اعتقادی شام در آن مقطع تاریخی، با جامعه‌ای روبه‌رو می‌شویم که تحت تأثیر آموزه‌های امویان، تصویری تحریف‌شده از اسلام را پذیرفته بود. این جامعه با وجود پایبندی ظاهری به قرآن و پیامبر(ص)، فرهنگی نژادپرستانه و عرب‌محور نیز داشت که برای شعر، ادبیات و فنون بیانی، ارزش بسیاری قائل می‌شد. در چنین بستری، حضرت زینب(س) می‌بایست در کوتاه‌ترین زمان، بیانیه‌ای طراحی می‌کرد که با تمامی مختصات فرهنگی و اعتقادی آن جامعه همسو باشد تا دارای تأثیر بیشتری شود.

مهندسی خطابه ایشان مجموعه‌ای استادانه از مؤلفه‌های استنادات قرآنی محکم، فنون بیانی پیشرفته، صنایع ادبی بدیع، احادیث نبوی، فصاحت کلام عربی و روایات تاریخی بود. شیوه‌ای که بانوی بزرگوار برگزید، به‌گونه‌ای بود که هیچ‌یک از حاضران با هر گرایش فکری نمی‌توانست با آن مخالفت کند. هر مخاطبی با هر سلیقه‌ای که به این خطابه رجوع می‌کرد، با حقیقتی روشن، صادق و زیبا روبه‌رو می‌شد. علاوه بر این، حضرت زینب(س) با توجه به تعصبات نژادی عرب‌، با چنان فصاحت و بلاغتی کم‌نظیر سخن گفت که گویی امیرالمؤمنین(ع) بر منبر مسجد کوفه ایستاده‌ است.

ایشان با وجود تمام مصائب و دردها، با تسلط کامل بر اصول بلاغت، سجع و قافیه را در کلام خود رعایت می‌فرمود. این شیوه بیان چنان تأثیری داشت که حاضران در شگفت می‌ماندند که چگونه یک اسیر می‌تواند با چنین تسلط علمی به زبان عربی سخن بگوید. سخنان ایشان که از قرآن و بینش اسلامی سرچشمه می‌گرفت، مردم خواب‌زده را بیدار کرد و به آنان جرئت حرکت و مطالبه بخشید. 

حضرت زینب(س) از کودکی شاهد خطبه‌های پدر و شنونده هوشیار سخنان مادر بود. این تربیت خاص، توانایی بی‌نظیری در ایشان ایجاد کرده بود که به‌خوبی در آن مجلس تاریخی نمود یافت. روایات تاریخی گواهی می‌دهد که یزید و حاضران پس از این خطابه، چنان شرمسار شدند و سر به زیر انداختند که گویی پرنده‌ای بر سرشان نشسته است. این صحنه، گویای عمق تأثیر این بیانات هوشمندانه بر مخاطبان بود.

الهه‌سادات بدیع‌زادگان

انتهای پیام