صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۱۴۱۷۱
تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱۴۰۴ - ۱۰:۲۰
یادداشت

امارات متحده عربی در راستای پیگیری منافع سیاسی و اقتصادی خود، به ایفای نقش فعال در سودان پرداخته و با حمایت از نیروهای پشتیبانی سریع که از طرف‌های اصلی درگیری و متهم به اقدامات خشونت‌آمیز علیه ساکنان دارفور هستند، بر شدت بحران سودان و پیچیدگی آن افزوده است.

جنگ داخلی سودان که از آوریل 2023 آغاز شده است، به بحرانی بزرگ و پیچیده تبدیل شده که افزون بر بعد داخلی، ابعاد منطقه‌ای و بین‌المللی نیز دارد. درگیری‌ها میان نیروهای مسلح سودان به رهبری ژنرال عبدالفتاح البرهان و نیروهای پشتیبانی سریع (RSF) به فرماندهی محمد حمدان دقلو (حمیدتی) در مناطق گوناگون سودان، به‌ویژه منطقه دارفور، باعث کشته‌شدن هزاران نفر و آواره‌شدن میلیون‌ها نفر از مردم بی‌گناه این کشور شده است. در روزهای اخیر، درگیری‌ها در سودان شدت زیادی پیدا کرده و بحران وارد مرحله تازه‌ای از خشونت، آوارگی و قتل‌عام سیستماتیک در شهر الفاشر دارفور شده و توجهات جهانی را به خود جلب کرده است.

مسئله‌ای که در شدت‌یافتن این بحران حائز اهمیت به نظر می‌رسد، نقش بازیگران خارجی، به‌ویژه امارات متحده عربی در حمایت از نیروهای پشتیبانی سریع است که متهم به اقدامات خشونت‌آمیز علیه مردم دارفور هستند. براساس گزارش‌های منتشر‌شده از منابع غربی، امارات تسلیحات زیادی، شامل پهپادهای پیشرفته ساخت چین، سلاح‌های سبک، مسلسل‌های سنگین، خودروهای نظامی، خمپاره‌انداز و سایر مهمات را در اختیار نیروهای پشتیبانی سریع قرار داده است. در یادداشت پیش رو، به سه انگیزه اصلی امارات در حمایت از این گروه شبه‌نظامی پرداخته می‌شود.

دست‌اندازی به طلای سودان

طلا محرک اصلی امارات برای حمایت از نیروهای پشتیبانی سریع محسوب می‌شود. از آنجا که این گروه در تجارت طلا دخیل است و محمد حمدان دقلو کنترل معادن طلا در دارفور، به‌ویژه معدن سودآور جبل عامر را در دست دارد، این امر باعث نزدیک‌شدن هر چه بیشتر امارات به نیروهای تحت فرمان حمیدتی و تجارت طلا با آن‌ها شده است. 

در حال حاضر، امارات از این تجارت سود سرشاری می‌برد، به‌طوری که در سال 2022، 39 تن طلا به ارزش بیش از دو میلیارد دلار از سودان وارد کرد و ارسال طلا به امارات همچنان ادامه دارد؛ همچنین گفته می‌شود، طلای سودان از طریق کشورهای همسایه، یعنی چاد، مصر، اتیوپی و سودان جنوبی به سمت امارات قاچاق می‌شود. امارات، مرکزی مهم برای طلا و بزرگترین مقصد طلای قاچاق‌شده از آفریقاست. کارشناسان صنعت طلا معتقدند، حجم زیادی از طلایی که قاچاق‌بودن آن در کشورهای مبدأ اعلام نمی‌شود، به‌طور ناگهانی و زمانی‌ که به امارات منتقل می‌شود، حالت قانونی به خود می‌گیرد؛ اقدامی که نقش اصلی این کشور را در طلاشویی اثبات می‌کند.

اگرچه گفته می‌شود، بازار شمش لندن و گروه اقدام ویژه مالی (FATF)، ابوظبی را تحت فشار جدی قرار داده‌اند تا به طلاشویی و پول‌شویی رسیدگی کند، اما به نظر نمی‌رسد امارات اقدامات درخور توجهی در این زمینه انجام داده باشد و همچنان به مسیر خود ادامه می‌دهد؛ بنابراین حمایت ابوظبی از نیروهای پشتیبانی در برابر عبدالفتاح البرهان به‌دلیل دست‌اندازی هر چه بیشتر به طلای سودان است. 

تثبیت موقعیت اقتصادی و راهبردی امارات در شاخ آفریقا

امارات تلاش ‌می‌کند تا از طریق نفوذ در کشورهای قاره آفریقا، به‌ویژه سودان موقعیت راهبردی خود را در شاخ آفریقا و دریای سرخ تقویت کند. این کشور در سال‌های اخیر تلاش کرده است تا ضمن کاهش وابستگی خود به نفت، با سرمایه‌گذاری‌های میلیارد دلاری در حوزه‌های فناوری، کشاورزی، املاک و... در شمال آفریقا، جای پای خود را در این منطقه مستحکم کند؛ در این میان حمایت از افراد و گروه‌های سیاسی نظامی نزدیک به خود در شمال آفریقا، به‌ویژه سودان، بخش مهمی از سیاست‌های امارات برای تأمین منافع اقتصادی و راهبردی‌اش محسوب می‌شود؛ بنابراین حمایت از نیروهای حمیدتی، بخشی از سیاست‌های امارات برای حفظ و گسترش نفوذ منطقه‌ای خود است.

مقابله با جریان‌های سیاسی اسلام‌گرا

یکی دیگر از انگیزه‌های مهم امارات در حمایت از نیروهای پشتیبانی سریع، مقابله با گروه‌های سیاسی اسلام‌گرا در سودان است. امارات به‌طور سنتی رابطه خوبی با جریان‌های اسلام‌گرا ندارد، به‌طوری که حمایت این کشور از شورای رهبری ریاست‌جمهوری یمن در برابر دولت نجات ملی برخاسته از حوثی‌ها، مخالفت با اخوان‌المسلمین و جریان‌های وابسته به آن از جمله حماس و استقبال از خلع سلاح حزب‌الله در عین نزدیکی به تل‌آویو، این گزاره را به‌خوبی تقویت می‌کند و به نظر می‌رسد، همین الگوی رفتاری را در شمال آفریقا نیز دارد. 

در دوران زمامداری عمر البشیر در سودان، اسلام‌گرایان قدرت فراوانی در حکومت وی به‌ویژه ارتش داشتند؛ اگرچه با سقوط البشیر از نفوذ آن‌ها تا حدود زیادی کاسته شد، با این حال گفته می‌شود از زمان شروع جنگ داخلی، نیروهای اسلام‌گرا در ارتش این کشور دوباره قدرت پیدا کرده‌اند؛ همین امر باعث نگرانی ابوظبی شده و تلاش کرده تا به تقویت جریان‌های غیراسلامی مانند نیروهای پشتیبانی سریع بپردازد تا بتواند نفوذ و اقتدار‌ بازیگران حامی اسلام‌گرایان مانند ترکیه، ایران و قطر را در منطقه به چالش بکشد و به تثبیت قدرت خود بپردازد؛ بنابراین ایفای نقش فعال در تحولات سیاسی سودان و حمایت از اقدامات خشونت‌آمیز نیروهای حمیدتی که به شعله‌ورشدن هر چه بیشتر آتش درگیری‌ها در سودان منجر شده، به‌منزله جاه‌طلبی‌های سیاسی و ایدئولوژیک امارات در این کشور است.

روی هم رفته، امارات متحده عربی در راستای پیگیری منافع سیاسی و اقتصادی خود، به ایفای نقش فعال در سودان پرداخته و با حمایت از نیروهای پشتیبانی سریع به فرماندهی حمیدتی که از طرف‌های اصلی درگیری و متهم به اقدامات خشونت‌آمیز علیه ساکنان دارفور هستند، بر شدت بحران و پیچیدگی آن افزوده است.

پگاه‌سادات طباطبایی

انتهای پیام