صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۱۴۵۹۱
تاریخ انتشار : ۱۳ آبان ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۲

در ایالات متحده آمریکا، مبارزه برای عدالت هرگز از بین نمی‌رود. ممکن است دفن شود، محو شود یا به حاشیه رانده شود، اما همیشه در قالب‌های جدید، چهره‌های جدید و صداهای جدید دوباره برمی‌خیزد.

به گزارش ایکنا، میدل ایست آی در گزارشی در خصوص نامزد شدن یک مسلمان شیعه به نام «زهران ممدانی» در انتخابات شهرداری نیویورک نوشت: 
 
در ایالات متحده آمریکا، مبارزه برای عدالت هرگز از بین نمی‌رود. ممکن است دفن شود، محو شود یا به حاشیه رانده شود، اما همیشه در قالب‌های جدید، چهره‌های جدید و صداهای جدید دوباره برمی‌خیزد.
 
دو مرد که نسل‌ها از هم فاصله دارند اما بر پایه اخلاقی مشترک ایستادگی کرده‌اند، یکی نماد جنبش حقوق مدنی و دیگری سیاستمداری نوظهور در نیویورک.
 
شش دهه پس از ترور مالکوم ایکس، زهران ممدانی، کاندیدای پست شهرداری نیویورک، همچنان مظهر آن باور عمیق و تزلزل‌ناپذیر به برابری، عدالت و آزادی است.
 
مالکوم ایکس، مانند ممدانی، مسلمانی بود که به هویت خود احترام می‌گذاشت. نگاه اولیه او به جهان، با تبعیض نژادی و ملی‌گرایی سیاه‌پوستان که توسط جنبش امت اسلام بنا نهاده شده بود، شکل گرفت. جنبشی که مفاهیم برتری نژاد سفید را تغییر داد اما همزمان جهان را به سفید و سیاه، ستمگر و ستمدیده تقسیم کرد.
 
برای مردی که فقط وحشیگری قوانین جیم کرو و سیستم جداسازی نژادی که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در جنوب ایالات متحده اعمال شد، را می‌شناخت، این واقعیت مانند سرنوشتی تغییرناپذیر به نظر می‌رسید.
 
او سپس به مکه سفر کرد و آنچه در طول مناسک حج شاهد بود، آن دوگانگی را در هم شکست: «شاید از این سخنان من تعجب کنید، اما آنچه در این سفر دیدم و تجربه کردم، مرا مجبور کرد تا بسیاری از الگوهای فکری قبلی‌ام را مرور کنم و برخی از نتیجه‌گیری‌های گذشته‌ام را کنار بگذارم.»
 
در آن سرزمین مقدس، مالکوم ایکس چیزی را دید که ایالات متحده آن را غیرممکن تصویر کرده بود: مردمی از هر رنگ و زبان ـ بور و چشم آبی در کنار آفریقایی‌های سیاه‌پوست ـ که با اعمال عبادی، کرامت انسانی و هدفی مشترک متحد شده بودند.
 
او در توصیف این صحنه گفت: «من هرگز شاهد چنین سخاوت خالصانه و چنین روحیه‌ برادری حقیقی نبوده‌ام، همه ما یک مراسم را به جا می‌آوردیم و روحیه‌ وحدت و برادری را به نمایش می‌گذاشتیم اما بر اساس تجربیاتم در آمریکا، نمی‌توانستم تصور کنم که این روحیه بین سفیدپوستان و غیرسفیدپوستان وجود داشته باشد.»
 

ظلم و ستم برنامه‌ریزی شده

 
این سفر زیارتی نه تنها دیدگاه سیاسی او را تغییر داد، بلکه وجود او را نیز دگرگون کرد. مالکوم ایکس در حالی به ایالات متحده بازگشت که انسانی دیگر شده بود و دیدگاهی داشت که محدود به آزادی سیاه‌پوستان نبود، بلکه کرامت انسانی را در مقیاس وسیع‌تری در بر می‌گرفت. او می‌گفت: «آمریکا نیاز دارد که اسلام را درک کند، زیرا اسلام تنها دینی است که مشکل نژادپرستی را در جامعه آمریکا از بین می‌برد.»
 
مالکوم ایکس دیگر به نژادپرستی صرفاً به عنوان یک اشتباه داخلی در آمریکا نمی‌نگریست، بلکه آن را یک سیستم جهانی می‌دانست؛ یک شبکه استعماری که مبارزه آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار را به مبارزات الجزایری‌ها، غنایی‌ها، ویتنامی‌ها و فلسطینی‌ها پیوند می‌داد.
 
او در مقاله خود با عنوان «منطق صهیونیسم»، نژادپرستی را «شکل جدیدی از استعمار» توصیف کرده است؛ پروژه‌ای که سلب مالکیت دیگران از سرزمین‌های خود را پشت گفت‌وگو‌های بشردوستانه پنهان می‌کند. او در این مقاله واقعیتی را توصیف کرد که رهبران آمریکایی عمداً نادیده گرفته‌اند: ظلم و ستم محلی نیست، بلکه ساختاری و جهانی است.
 
شش دهه بعد، یک سیاستمدار جوان در مسجدی در نیویورک ایستاده و به شیوه‌ای صحبت می‌کند که مالکوم ایکس به خوبی می‌دانست. او می‌گوید: «من خودم را تغییر نخواهم داد. من شیوه غذا خوردنم را تغییر نخواهم داد. من دینی که به آن افتخار می‌کنم را تغییر نخواهم داد. اما یک چیز وجود دارد که آن را تغییر خواهم داد: از این پس، دیگر در سایه‌ها به دنبال خودم نخواهم گشت.»
 
وقتی «زهران ممدانی» برای اولین بار وارد دنیای سیاست شد، از او خواسته شد هویت مذهبی خود را پنهان کند تا جامعه آمریکا او را به عنوان یک «مسلمان متعصب» نشناسد. اینها درس‌هایی هستند که بسیاری از مسلمانان در غرب آموخته‌اند: کمتر بخواهید، کمتر انتظار داشته باشید و از همه سپاسگزار باشید.
 
اما ممدانی مانند مالکوم ایکس، به حاشیه رانده شدن را رد کرد. او هویت مذهبی خود را نه به عنوان بار، بلکه به عنوان منبع قدرت می‌دید.
 
وی در ویدئویی که اخیراً در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده، گفته است: «رؤیای هر مسلمان این است که مانند هر نیویورکی دیگر با او رفتار شود. مدت‌هاست که از ما خواسته می‌شود به کمتر از این راضی باشیم، و هرچیزی را که سر راهمان ریخته می‌شود بپذیریم، اما دیگر تمام شده است.»
 

تهدید وجودی برای اسرائیل

 
زهران ممدانی، سوسیالیست دموکرات ۳۴ ساله، مدت‌هاست که به عنوان فردی شجاع و در عین حال جنجال‌برانگیز شناخته می‌شود. او از دوران تحصیلات خود در دانشگاه، مدافع سرسخت حقوق فلسطینیان بوده و از کمپین‌های بایکوت، عدم سرمایه‌گذاری و تحریم اسرائیل حمایت کرده است، موضعی که همچنان در دیدگاه سیاسی او محوریت دارد.
 
ممدانی علناً همدستی آمریکا در جنایات اسرائیل را محکوم و اعلام کرد که اگر به عنوان شهردار انتخاب شود، در صورت ورود بنیامین نتانیاهو به شهر نیویورک، او را دستگیر خواهد کرد؛ موضعی نمادین که هواداران او را به وجد آورد و مخالفانش را خشمگین کرد.
 
واکنش‌ها به این موضعگیری شدید بود. در مرحله نهایی رقابت‌های انتخاباتی، شرکت‌های بزرگ و بنگاه‌های املاک و مستغلات، مبالغ هنگفتی بالغ بر ۲۲ میلیون دلار را در تلاشی ناامیدانه از سوی ثروتمندان شهر برای متوقف کردن کمپینی که آن را تهدیدی وجودی برای نفوذ خود می‌دانستند، پرداخت کردند.
 
آنچه ممدانی از خود نشان می‌دهد، صرفاً به چالش کشیدن چهره اسرائیل یا برهم زدن منطقه امنی که جریان دموکرات به آن عادت کرده، نیست. او مظهر تغییر در دیدگاه نسل جدید نسبت به اسرائیل است، که آن را نه به عنوان یک هم‌پیمان محاصره شده، بلکه به عنوان یک دولت سرکش می‌بیند و فلسطینی‌ها را به عنوان طرف مظلوم در یک مبارزه بی‌رحمانه می‌نگرد. ائتلاف او علی‌رغم کمپینی که میلیاردرها و لابی‌گران املاک و مستغلات علیه او به راه انداخته‌اند، نه تنها کوچک نشده، بلکه رشد کرده است.
 
تصویری از مالکوم ایکس در یک نقاشی دیواری در شهر نیویورک؛ ۱۸ نوامبر ۲۰۲۱
 
مالکوم ایکس مظهر یک جهت‌گیری سیاسی بود که حاکمیت آمریکا نمی‌توانست آن را تحمل کند: ترکیبی از اسلام و یک دیدگاه رادیکال، ضداستعماری و جهانی. وی در این باره می‌گفت: «هیچ نظام سرمایه‌داری نمی‌تواند بدون نژادپرستی وجود داشته باشد.»
 
ترور مالکوم ایکس در سال ۱۹۶۵ صرفاً حمله‌ به شخص او نبود، بلکه تلاش برای از بین بردن جنبشی بود که برتری سفیدپوستان، امپریالیسم و هژمونی سرمایه‌داری را از ریشه به چالش می‌کشید.
 
امروز، ممدانی با شکل متفاوتی از هدف قرار گرفتن، یعنی ترور شخصیت، مواجه است. کمپین بی‌رحمانه‌‌ای برای بدنام‌سازی او به راه افتاده است و تلاش می‌شود او را یک افراط‌گرا معرفی کنند، همبستگی او با فلسطین را به یک مسئولیت و اعتقاداتش را به سلاحی علیه او تبدیل کنند.
 
قدرت‌هایی که از مالکوم ایکس وحشت داشتند، اکنون از نسخه جدید او می‌ترسند؛ مسلمانی که به دینش افتخار می‌کند، یک انترناسیونالیست سرسخت که به عدالت اعتقاد دارد و از رویارویی با امپراتوری نمی‌هراسد.
 

شکافی گسترده بین جامعه یهودیان آمریکا

 
خطرات فراتر از شهر نیویورک است. این شهر که محل بزرگترین جامعه یهودی خارج از اسرائیل است، به عرصه‌ای برای زیر سؤال بردن بیشتر گرایش‌های موجود در عقاید یهودیان آمریکایی نیز تبدیل شده است.
 
یک نظرسنجی جدید نشان داد که ۴۳ درصد از رأی‌دهندگان یهودی در نیویورک به ممدانی رأی خواهند داد، از جمله ۶۷ درصد از افراد ۱۸ تا ۴۴ ساله؛ این یک تغییر در نگرش یک نسل کامل است که چند سال پیش تصور آن دشوار بود.
 
در ایالات متحده آمریکا، نظرسنجی‌ها شکاف گسترده‌ای را نشان می‌دهند: اکثر یهودیان آمریکایی اکنون معتقدند که اسرائیل در غزه مرتکب جنایات جنگی شده است، و تعداد زیادی از آنها این درگیری‌ها را از منظر حقوقی می‌بینند، نه از منظر قومی و نژادی.
 
رسانه‌های اسرائیلی از نزدیک اوضاع را دنبال می‌کنند. در یکی از مقالات تحلیلی آمده است که این انتخابات ـ گذشته از هرگونه تغییر در چهره شهر ـ ممکن است فاش کند که «آیا حمایت از اسرائیل در ایالات متحده یک نقطه ضعف است یا یک مزیت، و اینکه آیا انتخاب ممدانی نمایانگر مسیری خواهد بود که رهبران دموکرات در آینده در رابطه با روابط آمریکا و اسرائیل در پیش خواهند گرفت یا خیر». حتی نبودِ یک موضعگیری واحد و علنی از سوی رهبران یهودی علیه ممدانی، تغییر قابل توجهی نسبت به سنت‌های گذشته تلقی می‌شود.
 
وقتی رسانه‌ها بارها ممدانی را تحت فشار قرار دادند تا موضع خود را در مورد حق موجودیت اسرائیل به عنوان یک کشور یهودی اعلام کند، او به روشنی پاسخ داد: «من از هیچ کشوری که بر پایه یک زنجیره هرمی شهروندی بر اساس مذهب یا هر معیار دیگری استوار باشد، حمایت نمی‌کنم. من معتقدم که برابری، همانطور که در این کشور تضمین شده است، باید در همه کشورهای جهان رعایت شود. این اعتقاد من است.»
 

نبض شورش و رهایی

 
مالکوم ایکس یکی از اولین رهبران برجسته سیاه‌پوست بود که با شجاعت تمام درباره فلسطین صحبت کرد. در سال ۱۹۶۴، او از غزه بازدید کرد، با رهبران فلسطینی ملاقات کرد و مقاله معروف خود با عنوان «منطق صهیونیسم» را نوشت. او در مبارزه فلسطینیان همان چیزی را دید که در آلاباما دیده بود: اشغال، خشونت و محو بشریت. وی نوشت: «اشغال کنونی فلسطین عربی هیچ مبنای تاریخی یا قانونی ندارد.»
 
ممدانی نیز به نوبه خود، در بیان موضعی که دیگران از آن طفره می‌رفتند، صریح بود و گفت: «غزه روز به روز به مکانی تبدیل می‌شود که دیگر ابراز غم و اندوه فایده‌ای ندارد» و جنگ و نسل‌کشی اسرائیل علیه فلسطینیان را محکوم کرد.
 
در حالی که سیاستمداران از موضع‌گیری در این زمینه خودداری می‌کنند و به طفره رفتن متوسل می‌شوند، ممدانی بر اصول اخلاقی روشنی ایستاده است و با صراحت خود، شجاعت مالکوم ایکس را به یادها می‌آورد.
 
برای مالکوم ایکس و ممدانی، آفریقا فقط سرزمین اجدادی نبود، بلکه یک جهان‌بینی بود. دیدگاه مالکوم ایکس در مورد وحدت آفریقا، اساس جهان‌بینی او را تشکیل می‌داد و سفرهای او به غنا، مصر و نیجریه، درک او از استعمار به عنوان یک نظام جهانی را عمیق‌تر کرد.
 
چه کسی تصور می‌کرد که در صدمین سالگرد تولد مالکوم ایکس و شصتمین سالگرد ترور او، شهر نیویورک در آستانه انتخاب اولین شهردار مسلمان خود باشد؟
 
مالکوم ایکس یکبار گفته بود: «اگر آماده‌ مردن برای آزادی نیستید، پس کلمه‌ «آزادی» را از دایره‌ لغات خود حذف کنید.» و ممدانی می‌گوید: «من خودم را در روشنایی خواهم یافت.»
 
دو مرد، دو دوره، و یک جریان که آنها را متحد می‌کند: نبض آزادی.
 
این یک زندگی جدید نیست که در جنبش گذشته متولد می‌شود. این خودِ جنبش است؛ نه کامل شده و نه شکسته شده، بلکه به جلو حرکت می‌کند.
 
ترجمه از: فرشته صدیقی 

 

انتهای پیام