بازخوانی این حق، ما را به درکی تازه از رابطه میان خودشناسی، آزادی، مسئولیت و بندگی میرساند؛ رابطهای که از درون فرد آغاز میشود و تا اصلاح جامعه امتداد مییابد.
در آغاز رساله حقوق، امام سجاد(ع) میفرماید: «حق نفس تو بر تو آن است که آن را در طاعت خداوند بهکار گیری.» این جمله کوتاه همچون روزنهای به جهانی از معناست. در نگاه امام(ع)، «نفس» صرفاً تن و غریزه نیست، بلکه تمام حقیقت انسان است: عقل، وجدان و ارادهای که در میدان اختیار، میان طاعت و عصیان، راهی برمیگزیند.
در این دستگاه فکری، حق و تکلیف از هم جدا نیست. هر حقی، مسئولیتی در دل خود دارد. اگر انسان آزاد آفریده شده است، این آزادی در برابر خدا و وجدان معنا پیدا میکند؛ از این رو آزادیای که به خودکامگی بینجامد، از جنس بندگی نفس است، نه کرامت روح.
حقالنفس، بنیان اخلاق فردی در اندیشه امام سجاد(ع) محسوب میشود. اخلاق، نه مجموعهای از آداب اجتماعی، بلکه پاسداری از خویشتن است؛ عدالت درونیای که میان میل و وظیفه تعادل برقرار میکند. کسی که به خود ستم کند، نمیتواند در میان دیگران عادل باشد. عدالت اجتماعی از عدالت درون میجوشد.
رساله حقوق از خدا آغاز میشود و به جامعه میرسد؛ از حق خدا و نفس تا حق خانواده، همسایه، امت و حاکمیت. این سیر نشان میدهد که هیچ اصلاح اجتماعی بدون اصلاح فردی پایدار نمیماند.
امام سجاد(ع) به ما میآموزد که رابطه سالم با جهان، از صلح درونی آغاز میشود. انسانی که با خویشتن منصف است، در برابر دیگران نیز دادگر خواهد بود.
در این نگاه، مسئولیت اخلاقی یعنی یافتن توازن میان خواستههای شخصی و مصالح الهی. چنین انسانی آزاد است؛ زیرا دیگر بنده خشم و حرص نیست و چون آزاد است، میتواند خیرخواه جامعه باشد.
از این منظر، «حقالنفس» پلی میان اخلاق فردی و عدالت اجتماعی است. جامعهای که افرادش خود را امانتی الهی بدانند، دروغ و فساد در آن ریشه نمیگیرد.
در سطحی عمیقتر، حق انسان بر خود، راهی از شناخت نفس تا شهود خداست. شناخت خویشتن یعنی شناخت حدود و ضعفها، درک جایگاه انسان در هستی و فهم وابستگی او به خالق.
در این معنا، رعایت حق نفس فقط پرهیز از گناه نیست؛ بلکه تربیت روح، میانهروی در رفتار و هدایت نیروهای درونی به سوی رضای الهی است و آزادی حقیقی در همین بندگی معنا مییابد. انسان آزاد کسی است که از اسارت نفس رها شده و خویش را میشناسد و به حق خود وفادار است، درونش به آرامش و بیرونش به عدالت آراسته است.
در این افق، «حقالنفس» جلوهای از کرامت انسانی است؛ کرامتی که نه از مال و قدرت، بلکه از خودداری و معرفت سرچشمه میگیرد. انسان مؤمن، خویشتن را امانتی از سوی خدا میبیند و پاسداری از این امانت، معنای زندگی اوست.
اگر این آموزه را به زبان امروز برگردانیم، «حق انسان بر خود» یعنی دعوت به زیست آگاهانه. در جهانی که سرعت، مصرف و هیاهو انسان را از خویشتن دور کرده، این سخن امام سجاد(ع) یادآور این است که نخستین مسئولیت هرکس، مسئولیت در برابر خویش محسوب میشود.
انسانی که به حق خود وفادار است، دروغ نمیگوید، چون به خویشتن دروغ نمیگوید؛ خیانت نمیکند، چون حرمت درونی خود را پاس میدارد؛ بیعدالتی نمیورزد، چرا که عدالت را در جان خویش یافته است.
در دنیای رسانه و رقابت، رعایت حق نفس یعنی نگهبانی از ذهن در برابر خشونت تصویری، از احساس در برابر اضطراب جمعی و از بدن در برابر اسراف و زیادهروی. معنویت در این نگاه، محدود به عبادت نیست، بلکه به تمام لحظات زندگی گسترش مییابد.
در سطح اجتماعی، پاسداری از حق نفس میتواند الهامبخش اخلاق عمومی باشد. اگر هر فرد خود را امانت خدا بداند، اعتماد و صداقت در جامعه زنده میماند. چنین جامعهای صرفاً با قانون اداره نمیشود، بلکه با وجدانهای بیدار است که میبالد.
حق انسان بر خود، پیامی فراتر از زمان است؛ از خویشتن تا خدا، راهی است که با شناخت، مراقبه و بندگی پیموده میشود. این آموزه، نه صرفاً دستور اخلاقی، بلکه طرحی تمدنی است؛ طرحی برای ساختن انسانی آزاد، آگاه و مسئول.
در جهانی که انسان گاه در هیاهوی لذت و ترس گم میشود، یاد این سخن امام سجاد(ع) نوری در درون است: «نفس خویش را در طاعت خدا بهکار گیر.» زیرا هر که بر خویش عدالت ورزد، جهان پیرامونش نیز رنگ عدالت خواهد گرفت.
مریم فلاحتی
انتهای پیام