ولایتمداری، از شاخصههای بارز زندگی حضرت زهرا(س) است که نه تنها در تاریخ اسلام بلکه در تربیت نسلهای امروز نیز الگو قرار گرفته است. سیره آن حضرت تلفیقی از عقلانیت و عاطفه است و رفتار ایشان در مواجهه با مشکلات و چالشها نشان میدهد که ایمان و تصمیم درست، همواره بر احساسات شخصی ارجحیت دارد. در آثار هنری معاصر، بازنمایی این ویژگی نیازمند دقت در شناخت روح و معناست تا مخاطب امروز بتواند با عمق آن ارتباط برقرار کند.
رسانههای نو و تولیدات کوتاه، ظرفیت بینظیری برای انتقال این مفاهیم دارند. ریلزها، موشنگرافیکها و ویدئوهای کوتاه میتوانند خرد جمعی مخاطبان جوان را به تفکر و تامل درباره ارزشهای فاطمی و الگویی از زن و مادر متعالی ترغیب کنند. ایکنا پیرامون این موضوع با حجتالاسلام سیدمحمدرضا نواب، مشاور ستاد ملی روایت پیشرفت و مدرس دانشگاه ادیان گفتوگویی انجام داده که در ادامه با آن همراه میشویم.
ایکنا – چگونه میتوان مفهوم ولایتمداری را با توجه به سیره حضرت زهرا(س) در قالب تصویر و هنر معاصر ترجمه کرد تا برای مخاطب امروز قابل درک و الهامبخش باشد؟
در سیره حضرت زهرا(س) تعامل میان عقلانیت و عاطفه، جوهره اصلی رفتار ایشان است. چه در دوران حیات پیامبر(ص) و چه پس از رحلت ایشان، حضرت زهرا(س) در موقعیتهای دشوار، میان احساس انسانی و مسئولیت الهی توازن برقرار کردند. برای نمونه، زمانی که امیرالمؤمنین علی(ع) از ظلم روا شده بر حضرت متأثر شدند، ایشان آن حضرت را به صبر و حفظ اصل اسلام دعوت کردند تا ندای اذان از منارهها خاموش نشود. این لحظه، یکی از عمیقترین صحنههای دراماتیک تاریخ بشر است؛ جایی که عقل بر خشم پیروز میشود و ایمان بر احساس غلبه میکند. در این تصویر، حضرت فاطمه(س) قهرمان عقل و ایمان است که دین را بر حق شخصی مقدم میدارد. اگر هنرمند بتواند این انتخاب الهی را به تصویر بکشد، در حقیقت، ولایتمداری را از سطح شعار به عمق معنا رسانده است.
ایکنا – در سیر روایت زندگی حضرت زهرا(س)، برخی لحظات تاریخی ظرفیت بالایی برای تصویرسازی دارند. از نگاه شما، آیا بهتر است از بازنمایی مستقیم چهره و حضور آن حضرت پرهیز کرد و به سوی زبان استعاره و نماد رفت، یا میتوان در قالبهای جدید، جلوهای از حضور ایشان را در آثار هنری بازتاب داد؟
در تصویرسازی اهلبیت(ع)، دو حوزه متمایز وجود دارد؛ یکی فقهی و دیگری زیباییشناختی. از منظر فقهی، بازنمایی مستقیم معصومین نیازمند احتیاط و ضوابطی خاص است، اما از نظر زیباییشناختی، میتوان با زبان نور، معنا و تجلی روح، حضور آن حضرت را القا کرد. در حقیقت باید از مسیر معنا به چهره برسیم، نه از چهره به معنا. یعنی نور و حقیقت فاطمی در اثر جاری باشد، بیآنکه چهرهای زمینی ارائه شود. در هنر معاصر جهان، روح معناست که شخصیت را میسازد، نه ظاهر فیزیکی او. ما نیز باید در آثار خود، مفهوم مادری، رحمت و نورانیت حضرت زهرا(س) را بهگونهای عرضه کنیم که مخاطب، بدون دیدن چهره، حضور ایشان را احساس کند. درست همانگونه که غرب در بازنمایی حضرت مریم(س) موفق بود، ما نیز باید مادر بشریت را در سیمای حضرت زهرا(س) به تصویر بکشیم و این مأموریت دینی هنر اسلامی است.
ایکنا – با توجه به این نگرش، به نظر شما چه مؤلفههایی باید در بازنمایی ولایتمداری حضرت زهرا(س) برجسته شود تا هم جنبههای تاریخی و هم رفتار روزمره ایشان برای مخاطب معاصر قابل فهم و الگوگیری باشد؟
ولایتمداری در سیره حضرت زهرا(س) فقط در میدان تاریخ خلاصه نمیشود، بلکه در خانه، خانواده، تربیت فرزندان و رفتار اجتماعی ایشان نیز حضور دارد. ایشان در تعامل با امیرالمؤمنین(ع) و فرزندان خود، الگویی از عقلانیت، محبت و مسئولیت را ارائه کردند که جامعه امروز بیش از هر زمان به آن نیاز دارد. در کنار آن، ولایتمداری بهمعنای شناخت محور حق و دفاع از آن در هر زمان است.
در سیره حضرت زهرا(س) تعامل میان عقلانیت و عاطفه، جوهره اصلی رفتار ایشان است. چه در دوران حیات پیامبر(ص) و چه پس از رحلت ایشان، حضرت زهرا(س) در موقعیتهای دشوار، میان احساس انسانی و مسئولیت الهی توازن برقرار کردند
حضرت زهرا(س) با وجود قداست و جایگاه الهیشان، الگویی انسانی، زنده و قابل درک هستند. اگر تصویر هنری از ایشان تنها در قید تاریخ بماند، از تأثیرگذاری میافتد. باید ایشان را همچون زنی مؤمن، اندیشمند، صبور و مسئول نشان داد که میان خانه و اجتماع، میان عشق و تکلیف، توازن برقرار کرد. در چنین بازنماییای، ولایتمداری مفهومی جاری و زنده میشود.
ایکنا – شما به ضرورت ارائه الگوی انسانی از حضرت زهرا(س) اشاره کردید. در این مسیر، رسانه و هنر چگونه میتوانند از خطر اسطورهسازی افراطی یا تقدسگرایی دور شوند تا حضرت زهرا به الگویی قابل لمس برای جوانان تبدیل شود؟
یکی از آسیبهای روایت دینی، تبدیل الگوهای الهی به اسطورههای دور از دسترس است. وقتی ما فقط به قداست بپردازیم و از انسانیت فاصله بگیریم، الگوها در ذهن مخاطب جوان خاموش میشوند. هنر باید فاصله میان الگو و انسان را کم کند؛ باید نشان دهد که حضرت زهرا(س) در عین عصمت، در میدان زندگی، تصمیم گرفت، صبر کرد و عقل را بر احساس مقدم داشت. این نگاه، الگو را از آسمان به زمین میآورد، بیآنکه قداستش را بکاهد. حضرت زهرا(س) هم مادر بود، هم همسر، هم کنشگر اجتماعی، هم آموزگار ایمان. اگر این وجوه در آثار هنری برجسته شود، جوان امروز درمییابد که الگو شدن به معنای دوری از واقعیت نیست، بلکه یعنی زیستن در اوج عقل، ایمان و احساس در کنار یکدیگر است.
ایکنا – در تولیدات هنری، بهویژه آثار تصویری، چگونه میتوان میان بعد قدسی و بعد دراماتیک در نمایش زندگی حضرت زهرا(س) تعادل برقرار کرد تا نه قداست آسیب ببیند و نه درام از بین برود؟
هنرمند باید بداند که میان درام و قدس، تضاد وجود ندارد، بلکه توازن است. هرجا درام انسانی به اوج خود میرسد، اگر نیت الهی در آن حضور داشته باشد، خود به قدس نزدیک میشود. در روایت فاطمی، بهجای آنکه از ترس قداست از درام فرار کنیم، باید درام را ابزاری برای فهم قداست بدانیم. تصمیم حضرت در صبر، سکوت یا دفاع، خود عالیترین صحنههای درام بشری است.
اما نباید فراموش کرد که بازنمایی چنین لحظاتی، نیازمند پژوهش میانرشتهای است؛ ترکیب الهیات، فقه، زیباییشناسی و درامنویسی. فیلمنامهای که از این شناخت زاده شود، هم شور دارد و هم شعور؛ هم عاطفه میآفریند و هم معنا منتقل میکند. در این صورت، اثر هنری از سطح روایت صرف فراتر رفته و تبدیل به تذکر بصری میشود.
ایکنا – آیا میتوان از زبان استعاره و نماد برای بازآفرینی تجربههای فاطمی در زندگی انسان معاصر بهره گرفت؟ چگونه میشود این تجربهها را با روایتهای امروزی پیوند زد؟
بله، استعاره یکی از دقیقترین ابزارهای بیان در هنر دینی است. تجربه فاطمی، تجربهای جاودانه است؛ ایستادن بر مدار حق، در اوج مظلومیت و عشق. این تجربه را میتوان در قالب مادران شهدا، زنان مؤمن در جوامع اسلامی و حتی زنان مقاوم در جهان معاصر بازآفرینی کرد. در این حالت، نور فاطمی از درون شخصیتهای معاصر میتابد. چنین بازآفرینی باعث میشود مخاطب امروز، بدون دیدن چهره تاریخی حضرت، روح و رفتار فاطمی را درک کند و دریابد که ولایتمداری، صبر، عقلانیت و ایثار، مفاهیمی محدود به تاریخ نیستند، بلکه در هر موقعیت انسانی قابل تحققاند. این، هنر استعاره است؛ رساندن معنا بدون گفتن نام.
ایکنا – برای دستیابی به چنین نگاهی، چه میزان از شناخت معرفتی و پژوهش دینی برای هنرمند لازم است تا از سطح روایت صرف به عمق معنا برسد؟
هنرمند دینی بدون پژوهش معرفتی، در سطح باقی میماند. بازنمایی حضرت زهرا(س) نیازمند شناخت دقیق از قرآن، روایات و تاریخ اسلام است. هر واژه و هر حرکت در آثار فاطمی، معنا و فلسفهای دارد که باید فهم شود تا بهدرستی ترجمه شود. پژوهش میانرشتهای میان دینپژوهان و هنرمندان، ضرورتی اجتنابناپذیر است. در کنار آن، هنرمند باید خود اهل سلوک و تفکر باشد؛ زیرا معنا، تنها از مطالعه حاصل نمیشود، بلکه از تامل و تجربه روحی زاده میشود. وقتی هنرمند در جان خود با فاطمه(س) انس بگیرد، اثرش زنده میشود. اینجاست که هنر، از روایت تاریخی به تجربه معنوی تبدیل میشود.
ایکنا – به نظر شما در فضای رسانههای نو، از جمله شبکههای اجتماعی و تولیدات کوتاه، چه ظرفیتهایی برای بازنمایی سیره حضرت زهرا(س) وجود دارد و چگونه باید از آن استفاده کرد؟
رسانههای نو فرصت تازهای برای انتقال مفاهیم فاطمی فراهم کردهاند. در قالبهایی چون ریلز، پادکست، ویدئوهای کوتاه و موشنگرافیک میتوان مفاهیم ولایت، عقلانیت و محبت فاطمی را به زبان امروز عرضه کرد. خوشبختانه در سالهای اخیر نمونههای خوبی دیده میشود که سیره حضرت را با روایت ازدواج، تربیت یا صبر ایشان بازنمایی کردهاند. اما این کافی نیست. باید از سطح بیان احساسی عبور کرد و به عمق مفهومی رفت. رسانه باید در کنار احساس، فکر بیافریند و مخاطب را به تامل برانگیزد. سیره فاطمی اگر با زبان هنری امروز روایت شود، میتواند جانها را بیدار کند؛ بهویژه در نسل جوان که با تصویر بیش از کلمه ارتباط برقرار میکند.
ایکنا – یکی از جنبههای مهم سیره فاطمی، نقش ایشان در تربیت نسل مؤمن است. چگونه میتوان این بُعد را در آثار نمایشی و تصویری بهگونهای نشان داد که آموزنده و در عین حال طبیعی باشد؟
تربیت در مکتب فاطمی براساس محبت، عقلانیت و مسئولیت بنا شده است. حضرت زهرا(س) در خانهای ساده، فرزندانی پرورش دادند که ستونهای ایمان و عدالت شدند. اگر هنرمند بتواند این محیط کوچک ولی نورانی را تصویر کند، در حقیقت مکتب تربیتی اسلام را معرفی کرده است. در اینجا مادری فاطمی، درسِ تربیت جهانی است. نمایش تربیت فاطمی نباید شعاری باشد. باید نشان دهد که محبت، صبر، گفتوگو و همراهی چگونه فرزندان را به ایمان میرساند. چنین الگویی برای خانواده امروز ضروری است. هنر اگر بتواند گرمای خانه زهرا(س) را به تصویر بکشد، به اندازه هزار خطبه اثرگذار خواهد بود.
ایکنا – اگر بخواهیم از منظر دراماتیک به مقاومت حضرت زهرا(س) نگاه کنیم، چگونه باید از زبان تصویر برای نشان دادن این استقامت استفاده کرد تا اثر هم هنری و هم معرفتی باشد؟
در بازنمایی مقاومت فاطمی، دو رویکرد وجود دارد: یکی نمایش مستقیم از واقعه و دیگری خلق موقعیتهایی با بنمایه مقاومت حضرت. رویکرد دوم، کارآمدتر و هنرمندانهتر است، زیرا بهجای چهره، روح را بازتاب میدهد. میتوان داستانهای امروز را نوشت که در آن زنان و مادرانی با روح فاطمی در برابر ظلم ایستادگی میکنند. اما باید مراقب بود که قداست از میان نرود و تخیل بر معرفت غلبه نکند.
یکی از آسیبهای روایت دینی، تبدیل الگوهای الهی به اسطورههای دور از دسترس است. وقتی ما فقط به قداست بپردازیم و از انسانیت فاصله بگیریم، الگوها در ذهن مخاطب جوان خاموش میشوند
لازم است پژوهشهای عمیق تصویری بر پایه بینش فاطمی انجام شود تا فیلمنامههایی تولید شود که هم زیبا باشند و هم دقیق. تجربه فاطمی باید به مخاطب منتقل شود، نه صرفاً روایت آن. آنگاه هر انسان آزاده، با دیدن این آثار، در دل خود یاد فاطمه(س) را زنده خواهد یافت.
ایکنا - چگونه میتوان در تصویرسازی از سیره حضرت زهرا(س) میان عقلانیت و عاطفه توازن برقرار کرد تا شور غالب شود و نه سردی عقلانیت احساس را خاموش کند؟
در سیره حضرت زهرا(س) عقل و عاطفه در نقطهای تلاقی میکنند که هر دو در خدمت ایمان هستند. ایشان در عین اندوه، آگاهانه تصمیم میگیرد؛ در عین خشم، به مصلحت امت میاندیشد. در سینما باید این دوگانگی زیبا را به شکل موقعیتهای انسانی بازنمایی کرد؛ موقعیتهایی که در آن احساس، زمینهساز عقلانیت میشود. کارگردان مؤمن میتواند از تقابلهای دراماتیک برای نمایش این هماهنگی بهره گیرد. وقتی فاطمهوار صبر میشود، تماشاگر همزمان عقل و عشق را حس میکند. در این معنا، عقلانیت فاطمی خشک نیست، بلکه زلال است؛ زلالی که عاطفه را در خود حل کرده و به روشنی معرفت تبدیل میکند.
ایکنا - آیا فناوریهای نوین مانند هوش مصنوعی، واقعیت مجازی یا بازیهای تعاملی میتوانند ابزاری مؤثر برای انتقال مفاهیم فاطمی باشند؟
زبان هر عصر ابزار تبلیغ حقایق آن عصر است. اگر دین با زبان روز سخن نگوید، معنا در گذشته میماند. هوش مصنوعی، واقعیت مجازی یا بازیهای تعاملی میتوانند پلی باشند میان معنا و تجربه؛ بیآنکه قداست را خدشهدار کنند. با این ابزارها میتوان تجربه حضور فاطمی را در موقعیتهای انسانی بازسازی کرد. البته باید مراقب بود که فناوری جای معنا را نگیرد. در روایت فاطمی، تصویر باید خادم معنا باشد نه صاحب آن. استفاده هوشمندانه از این ابزارها میتواند نسل جوان را به فهمی شهودی از کرامت زن و عقلانیت ایمانی برساند؛ بیآنکه به ظاهر شخصیت مقدس دست برده شود.
ایکنا - به عنوان جمعبندی، مهمترین چالش در تصویرسازی از حضرت زهرا(س) برای مخاطب امروز چیست و چه راهی برای عبور از آن پیشنهاد میکنید؟
بزرگترین چالش، گرفتار نشدن در دو قطب افراط و تفریط است. یا معصوم را چنان دور و قدسی نشان میدهیم که قابل درک نمیماند، یا آنقدر ساده میکنیم که عمق معنوی از میان میرود. میان این دو باید راهی یافت که مخاطب، فاطمه(س) را هم الگوی آسمانی بداند و هم همراه زمینی خود. راه حل، روایت صادقانه و هنرمندانه است. باید چهرهای انسانی از فاطمه نشان داد که در عین اتصال به آسمان، با رنج و عشق انسان معاصر پیوند دارد. اگر این تعادل حفظ شود، هنر میتواند پلی شود میان ایمان و احساس و حضرت زهرا (س) نه تنها در قاب تصویر، بلکه در جان مخاطب جلوهگر شود.
انتهای پیام