غمانگیز است وقتی شاهد آنیم که یکی از فاخرترین محصولات فرهنگی، حالا به شئ تزئینی بدل شده است که شما میتوانید به عنوان یک پُز به نمایش بگذارید و خودتان را علاقهمند به کتاب یا بهتر است بگویم یک فرد فرهیخته، نشان دهید. اینجاست که تناقض عمیقی به چشم میآید: مردمان گریزان از خرید و مطالعه کتاب، حالا همان را به عنوان یک محصول فرهنگی ارزشمند در دکوراسیون خانهها جای دادهاند.
مردمانی که شاید آخرین کتابی که خواندهاند همان کتابهای درسی اجباری باشد. علاقهمندان پوشالی که فرم و صورت را به جای دانایی و محتوا مینشانند. کتابهای «تو خالی» با جلدهایی چرمین و جذاب که در قفسهها مینشینند تا بیننده را فریب فرهیختگی دهد و اندوخته فرهنگی! ( که نیست) را به نمایش گذارد.
با یک پرسه زدن در شبکههای اجتماعی و با تماشای تصاویر «پینتِرِستی» در اینستاگرام یا هر جای دیگر میبینید که کتابهای دکوری با نوشتار لاتین و طرحهای زیبا یا زیر گلدانی شده یا با یک عدد آباژور روی کنسول خانه، «سِت» شده است. گویی فراموش کردهایم خانه، قرارگاه روح است نه صحنه نمایش. جایی که وقتی خسته از جهان بیرون میآیی میتوانی دوباره خودت را در آن پیدا کنی و کتاب، دریچهای هزار توست به جهانی که گاه دست نیافتنی است.
کتاب واقعی، جان دارد و تا ورق نخورد کتاب نیست. جلدهایی تا خورده، خش افتاده، رنگ و رو رفته و خط و خطوط یادداشتهای حاشیه که با ورق زدنهای مکرر، چروک و فربه شده حکایت از کتابیست که بر عکس هم نوعان دکوراتیوش، نفس دارد، زنده است و سکوت نمیکند. کتابخانه واقعی، پذیرای کتابهاییست با رنگهای متنوع و قطعهای کوچک و بزرگ که به دنبال هارمونی با سایر متعلقات خانه نیست.
سخن آخر اینکه اگر کتاب را محصول فاخری میدانی به دنبال کتاب واقعی باش و نه پالتهای رنگارنگ و فرمالیته که این روزها «اِلِمانِ زیبایی» شده و اینستاگرام، بلاگرها و طراحان داخلی آن را بیش از پیش باب کردهاند. اگر هم دوستدار این گونه دکورها و چیدمان هستی لااقل اسمش را کتاب نگذار، به دنبال اسمی دیگر باش برای این شئ تزئینی «تُهی».
انتهای پیام