لحظه موعود، همان دمِ رستگاری فرارسید. چشمانتظاری به پایان رسید و کاروان دانشجویان، در آستانه خانه پیامبر(ص) ایستادند. با اولین قدمی که به درون حرم گذاشتند، زمان ایستاد و نفسها در سینه حبس شد. هنوز بار شوقِ دیدار را بر دوش میکشیدند و از فرط هیجان، در انتخاب میان تماشای گنبد سبز یا نگاه به رگبار اشکهای رهاییبخش، درمانده بودند.
پیش از حرکت، روحانی کاروان، با روضهخوانیِ چند دقیقهای، دلها را برای این ملاقات آسمانی آماده کرد و بر عمق اشتیاقشان افزود. آنگاه همگان، رهسپار کوچهای شدند که به «بینالحرمین» ختم میشد؛ گویی بر خطی از نور قدم میگذاشتند که از یک سو به مزار مظلومانه ائمه بقیع(ع) و از سوی دیگر به گنبد خضرای پدر امت، حضرت محمد مصطفی(ص) متصل میشد.
در آن فضا، عطری پیچیده بود که غربت اهل بقیع(ع)، آن را تلخ و حضور رسول الله(ص)، شیرینش کرده بود. اینجا دیگر فقط یک مسجد نبود؛ اینجا خانه محبوب بود. جایی که سلامها را میشنوند، دلها را سبک میکنند و همه چیز در نورِ دیگری غرق میشود: نور سفید ستونها، بوی عود، پاکیزگی فرشها و زمزمههای عاشقانه زائران، با هم لحظهای را ساختند که گویی از دل ابدیت رخ مینماید.
اما اوج این سفر، رسیدن به «روضه رضوان» بود؛ همان قطعه بهشتی میان منبر و حجره پیامبر(ص). دانشجویان، این مسیر آخر را با دلهایی بیقرار و گامهایی آهسته و بیاختیار میپیمودند، همچون عاشقی که به ملاقات یار میشتابد. نگاهها به فرش سبز دوخته شده بود و قلبها، بیتاب.
آنان که از قبل نوبت زیارت گرفته بودند، با شوقی وصفنشدنی به سوی روضه حرکت کردند. لحظهای که پا بر فرش سبز گذاشته شد، دنیا از حرکت ایستاد. زمان کش آمد، نفسها نرم شد و دل، حالتی را تجربه کرد که آمیزهای از گریه و لبخند بود. روضه، سرشار از نوری نامرئی بود؛ نوری که همچون نسیمی از روزگار پیامبر(ص)، بوی حضور او را با خود داشت.
هرکس در این خلوتِ پرازدحام، با خدای خود راز میگفت. برخی با زمزمه «السلام علیک یا رسولالله» اشک میریختند، برخی در سجده شکر فرو رفته بودند و برخی دیگر فقط میایستادند تا طعم این ثانیههای ناب را برای همیشه در جانشان حک کنند. برای این دانشجویان، روضه رضوان یک مکان نبود؛ نقطه آغاز یک تحول بود.
در میان این همه نور، سایه غربت بقیع نیز بر دلها سنگینی میکرد. دختران، از پشت نردهها، با چشمانی اشکبار و دلی پرحسرت، به آن سوی دیوار سلام میفرستادند. پسران نیز که توفیق نزدیکشدن را مییافتند، با هر قدم بر خاک بقیع، سنگینی غربت آفتابسوخته اهلبیت(ع) را بر جان حس میکردند.
اما همه آنها، در ژرفای وجود میدانستند که این سفر، خاطرههایی را در خود دارد که تا همیشه در قلبشان خواهد ماند. سرآغاز همه آن خاطرات، همان شوق نخستین دیدار با مسجدالنبی و روضه رضوان بود؛ لحظهای که گویی دل، دوباره متولد میشود
یادآور میشود، در بیست و یکمین دوره عمره دانشگاهیان ۱۲۲ هزار نفر ثبتنامکردند که ۸ هزار نفر اعزام میشوند. سفر عمره از ۲۵ آبان آغاز شده و تا ۲۷ آذر ادامه دارد. نخستین کاروان بیست و یکمین دوره عمره دانشگاهیان، ۲۵ آبانماه از ساری و تهران راهی سرزمین وحی شدند.
انتهای پیام