بعد از رسول خدا(ص)...
ديدم جز خاندانم...
ياری برايم نمانده!
دريغم آمد...
که آنان را به دست مرگ بسپارم!
پس چشم بر خاشاک فرو بستم و...
و بر روی استخوان گلوگیر...
زهر جفا نوشیدم!
صبر کردم و حوادث تلختر را...
تحمل نمودم!
خطبه شقشقیه
ناگفتهها...
نشستن، پایِ درددلهای امیرالمؤمنین(ع)