وی گفت: خوزستان خطه جهاد و ایثار و خون و مقاومت است. رایحه دل انگیز جهاد و شهادت هنوز به مشام میرسد. در شهری سخن میگویم که استان اخوت و غیرت و شهر جهاد و علم است؛ شهری که محل ورود تشیع به ایران است؛ حدوثا و جلوه گاه تشیع است بقاءً. شهری با تاریخی بزرگ و مردمانی ست سترگ که همیشه در تاریخ درخشیده اند.
آیتالله ملک حسینی با اشاره به اینکه این خطه همواره مشحون از علما بوده و محدثان و فقها در این بین برجستگی ویژه داشتهاند، اظهار کرد: در دوره تأسیس، شخصیتهای بزرگ و خاندانهای بزرگی در این خطه نقش ایفا کردند؛ خاندان حسین بن سعید، خاندان مهزیار و ابناء مهزیار که شخصیتهای بزرگی بودهاند. وقتی عبور میکنیم، دوران طولانی تحکیم و تثبیت را میبینیم، در آغاز خاندان نجاشی میدرخشند که باز اهل این خطه بودند. در انتهای این دوران، شخصیتی بزرگ را میبینیم که انقلابگر علم اصول است؛ یعنی شیخ اعظم شیخ مرتضی انصاری. وقتی میگذریم در مرحله دیگری، شاگردان و شاگردان شاگردان این شخصیت بزرگ از این منطقه میدرخشند که برشمردن آنان دشوار است.
نماینده ولی فقیه در کهگیلویه و بویر احمد ادامه داد: ما پیرو مکتبی هستیم که مکتب علم و دانش است؛ مکتب علم و حلم است؛ مکتبی که در آن به ما آموختند: «هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ» (زمر، 9) وقتی میخواستند حضرت آدم را به ما معرفی کنند، فرمودند: «وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ» (بقره، 31) آنگاه که می خواستند مبلغان توحید را یاد کنند فرمودند: «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُوا الْعِلْمِ» (آل عمران، 18) عالمان شاهد توحیدند و این افتخار در طول تاریخ برای عالمان بس که شاهدان توحیدند.
وی ادامه داد: این آیات، نشان از منزلت مکتب علم دارد؛ اما این مکتب، مکتب حلم است؛ مکتب علمی برای حلم. این مکتب، مکتب علم مجرد نیست؛ علم و دانشی همراه با حلم و ازرشهای دانش. این مکتب ما است. اگر برای ما علم را توصیف کردهاند؛ علمی که نافع و الهی است؛ نشانگر این است که شخصیت عالم، شخصیتی است که باید در حوزه اخلاق و رفتار بدرخشد.
آیتالله ملک حسینی توضیح داد: انسان دارای عقل و اختیار است و به این ویژگی از سایر حیوانات جدا میشوند؛ اما انسانها به علم از همدیگر جدا میشوند و در میان علما، به حلم و اخلاق برخاسته از علم از هم جدا میشوند. علم، چراغ عقل و حلم بصیرتی فراروی اختیار انسان است. علم و فقه و فهم و فکر، رهاورد عقل انسانی است، اما حلم است که میتواند با مدیریت اختیار استان، او را مهار کنند. علمای شیعه در علم و فقه و فهم و فکر در طول تاریخ درخشیدند، اما وقتی نوبت به عمل رسید، عفت و حلم و زهد و آراستگی به اخلاق الهی را به بشر نشان دادند. باید قدرشناس مکتبی بود که نه علم مجرد بود و نه حلم مجرد بود و اینها را بهم درآمیخت.
نماینده ولی فقیه در کهگیلویه و بویر احمد با اشاره به جایگاه و ارزش حِلم در روایات بیان کرد: حلم به معنای بردباری به تنهایی نیست، اینها جلوههایی از حلم هستند. شاید بتوان گفت حلم همه ارزش هایی است که باید در کنار علم باشد. در ادامه میخواهم از شخصیت این عالم بزرگ یعنی آیت الله العظمی بهبهانی در زیر سایه یک حدیث نبوی سخن بگویم.
وی گفت: وجود قدسی پیامبر(ص) فرمودند: «مَنْ طَلَبَ اَلْعِلْمَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يُصِبْ مِنْهُ بَاباً إِلاَّ اِزْدَادَ فِي نَفْسِهِ ذُلاًّ وَ لِلنَّاسِ تَوَاضُعاً وَ لِلَّهِ خَوْفاً وَ فِي اَلدِّينِ اِجْتِهَاداً فَذَلِكَ اَلَّذِي يَنْتَفِعُ بِالْعِلْمِ فَلْيَتَعَلَّمْهُ» اما کسی که علم را برای دنیا بیاموزد: «وَ مَنْ طَلَبَ اَلْعِلْمَ لِلدُّنْيَا وَ اَلْمَنْزِلَةِ عِنْدَ اَلنَّاسِ وَ اَلْحُظْوَةِ عِنْدَ اَلسُّلْطَانِ لَمْ يُصِبْ مِنْهُ بَاباً إِلاَّ اِزْدَادَ فِي نَفْسِهِ عَظَمَةً وَ عَلَى اَلنَّاسِ اِسْتِطَالَةً وَ بِاللَّهِ اِغْتِرَاراً وَ فِي اَلدِّينِ جَفَاءً فَذَلِكَ اَلَّذِي لاَ يَنْتَفِعُ بِالْعِلْمِ فَلْيَكُفَّ وَ لْيُمْسِكْ عَنِ اَلْحُجَّةِ عَلَى نَفْسِهِ وَ اَلنَّدَامَةِ وَ اَلْخِزْيِ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ» طبق این حدیث اگر کسی برای خدا آموخت، در درون خود، یک خضوع به دست می آورد؛ خود را کوچک میبیند، فقر وجودیاش را احساس میکند که باید به یک غنی تکیه کند. ضعف خود را احساس میکند، لذا باید به یک قوی تکیه کند.
وی ادامه داد: اگر ثروت و قدرت و وجاهت رمز تلاش انسان برای به دست آوردن علم باشد چنین علمی برای خدا نیست، این فقدان حلم همراه با علم است، اما اگر انسان برای خدا آموخت تمامی آن آثار محقق میشود. هدف چنین علمی، خدا است. اگر بخواهیم شخصیت مرحوم آیت الله العظمی بهبهانی را ذیل «فی نَفسِه ذُلا» معنا کنیم، یعنی او دچار خودشگفتی نیست، هر روز تلاش بیشتری برای تحصیل میکند. او خود را ویژه نمیداند، ویژه خواری نمیکند. ساده زیستی ناشی از همین معنا است که در درون خود یک خضوعی احساس میکند. انسانی که خود را کوچک ببیند، خداوند او را بزرگ میکند.
آیتالله ملک حسینی ادامه داد: انسانی که معرفت به خدای متعال پیدا کرد، خود را برابر حقیقت بی پایان الهی خرد میبیند و اتفاقات مبارکی در وجود او از ساده زیستی و زهد میافتد. اگر این شخصیت را فردی ساده زیست میبینید، نشان خضوع درون اوست.
وی گفت: ادامه حدیث میفرماید: «و فی النّاسِ تواضُعاً» چنین علمایی در میان مردم متواضع هستند. آیتالله مرحوم سید علی بهبهانی در حوزه علمیه نجف با حوصله در میان شاگردان میایستاد و پاسخ همه را میداد. هر چه تلاش کردند از این شیوه دست بکشد، دست برنداشت. این برخاسته از روح متواضعانه او در میان انسانها است. بیشتر خواهی ناشی از برتر دانی خود است. او حیاتش را در تواضع سپری کرد. در حیات سیاسی این مردم بزرگ میشنویم که امام را احترام کرد ـ امامی که سنش کمتر بود ـ او انسانی است، مُلا، حرکتی را شروع کرده که باید از این انسان در برابر حکومت طاغوت دفاع کند. این روحی است که هرگز تکبر در او نیست و درود خدا بر او باد. ما اینها را در حیات علمای خود داشتیم.
وی با اشاره به اقامت سی ساله آیت الله بهبهانی در رامهرمز، گفت: حیرت انگیزترین بخش حیات این مرد بزرگ، همین دوره است. سی سال در میان مردم ایستادن و و تبلیغ کردن. او میتوانست در نجف بماند. او از مراجع بزرگ بود. او میتوانست همان گونه که امام از ایشان خواست در قم بماند و بدرخشد، اما گویا احساس میکند تبلیغ دین هر جا که باشد وظیفه است باید انجام بشود. چنین انسانهایی بزرگ هستند. حیات مرحوم سید علی بزرگ از این مسائل فراوان دارد.
نماینده ولی فقیه در کهگیلویه و بویر احمد افزود: ادامه حدیث میفرماید: «و بالله خوفا» کسانی که برای خدا میآموزند، از خدا خائف هستند. معرفت، خوف و خشیت از خدا به انسان میدهد. اما این خشیت، رمزش این است که هر کس از خدا ترسید، از غیر خدای متعال نخواهد ترسید. از این رو، در تاریخ حیات سیاسی علامه، دفاعهای ایشان را از مرحوم امام و انقلاب میبنیم.
آیتالله ملک حسینی ادامه داد: خوف از خدا، زهد هم میآورد. اگر کسی خدا در نگاهش بزرگ باشد، غیر خدا در نگاهش خُرد است. چنین کسی عمر خود را ذلیل احترام این و آن و رسیدن به پست و منصب نمیکند. امام به او فرمود: «آقا در قم بمانید.» چون امام میدانست او شیخ الفقها است. سید العلما است. بد نبود اگر میماند. او میتوانست بماند، اما گذشتن برای او ساده است. اینها عظمت خالق در نگاه او و خُردی چیزهای دیگر در نگاه اوست. او به زهدش در نگاهها بزرگ شد. او تبلیغ را میشناسد، ترویج را میشناسد؛ هرجا که باشد. این بزرگی شخصیت او است.
وی گفت: در ادامه حدیث فرمود کسی که برای خدا بیاموزد: «و فی الدین اجتهادا» در دین اهل اجتهاد است. انسانی که علم را برای خدا آموخته باشد میداند که دین الهی به هدف الهی نیازمند است. نیاز به تلاش در حوز معرفت دین، اعتلای سیاسی دین، اعتلای اجتماعی دین وجود دارد و مرحوم آیت الله بهبهانی در تمامی زاویهها اهل اجتهاد بود در تحصیل و تدریس و تبلیغ و تألیف. در حوزه تألیف، کتابهایی نوشت که به لحاظ عدد کم است، اما در حوزه ادب، «اساس النحو» را نوشت که وقتی علمای مدینه آن را باز کردند، بعد از چند روز گفتند باور نمیکردیم پس از ابن مالک و ابن هشام، شخصیتی بیاید که این چنین به مسائل و دقایق ادبی نگاه کند، این اجتهاد او بود برای اینکه دین را بفهمد. اینها برای او اصالت نداشت، آنچه برای او مهم بود، فهم کتاب و سنت بود. باید خاضعانه در برابر این ادیب ایستاد.
نماینده ولی فقیه در کهگیلویه و بویر احمد در پایان گفت: این را در کتاب «مصباح الهدایه» هم به شکل شگفت انگیزی میبینید؛ هم ادبیت را میبینید و هم تفسیر و هم درایه الحدیث و هم فقه و هم برجستگیهای ذهن اصولی اور. باید در برابر این مرد بزرگ متواضعانه نشست و آموخت. این مرد مشهور، اما ناشناخته بود. درود بر کسان که تلاش میکنند چنین علمایی را به جامعه معرفی کنند.
انتهای پیام