با توجه به فضایل اخلاقی و رفتاری حضرت زهرا(س)، ازجمله معنویت، صبر، مقاومت در برابر ظلم، دفاع از حق و ولایت و خدمت به مردم، میتوان ایشان را نمادی از عدالت، کرامت انسانی و اخلاق نیکو دانست. مطالعه سیره حضرت زهرا(س) و بهرهگیری از آموزههای تربیتی و خانوادگی ایشان، نه تنها میتواند وحدت مسلمانان را تقویت کند، بلکه الگویی جهانی برای گفتوگو میان ادیان، احترام به انسان، ترویج اخلاق و عدالت فراهم میآورد.
از این رو، خبرنگار ایکنا از قم، با طیبه ربانی، استاد جامعهالزهرا(س) به گفتوگوی تفضیلی نشست، تا با بررسی جایگاه حضرت زهرا(س) در منابع مشترک اسلامی و سیره اخلاقی، اجتماعی و خانوادگی ایشان، تلاش میکند نشان دهد چگونه شخصیت این بانوی بزرگ میتواند نقطه اتکایی برای تقریب مذاهب و ایجاد وحدت میان امت اسلامی باشد و به عنوان الگویی عملی و اخلاقی برای همگان معرفی گردد. در ادامه، بخش اول این گفتوگو را با هم میخوانیم:
جایگاه حضرت زهرا(س) جایگاهی ممتاز و بینظیر در منابع مشترک شیعه و اهلسنت است؛ جایگاهی که میتواند مبنایی برای وحدت امت اسلامی قرار بگیرد. پیامبر گرامی اسلام(ص) حدیث مشهوری دارند که در صحیح بخاری و صحیح مسلم نیز نقل شده است؛ آنجا که فرمودند: «فاطمه پارهای از وجود من است و هرکس او را بیازارد مرا آزرده است.» این روایت در منابع معتبر اهل تسنن آمده است؛ در صحیح بخاری، جلد چهار، صفحه ۲۱۰ و در صحیح مسلم، جلد هفت، صفحه ۱۴۱. این حدیث نشان میدهد که پیامبراکرم (ص) چه اندازه نسبت به حضرت زهرا(س) محبت داشتهاند و مقام بلند ایشان چگونه در گفتار آن حضرت جلوه یافته است.
همچنین در تفسیر آیه تطهیر، سوره احزاب آیه ۳۷، علمای اهل سنت همچون فخر رازی و سیوطی، حضرت زهرا(س) را از اهل بیت(ع) دانسته و بر طهارت و عصمت ایشان تأکید کردهاند. ابن حجر هیتمی نیز در کتاب «الصواعق المحرقة» درباره حضرت زهرا(س) چنین مینویسد: «فاطمه زهرا از برترین زنان جهان است و محبت او واجب شرعی است.» هنگامی که به منابع اهل سنت مراجعه میکنیم، میبینیم که توصیفهای بسیار زیبایی درباره حضرت زهرا(س) وجود دارد.
از همین روست که مقام معظم رهبری نیز در بیانات متعددی فرمودهاند: «حضرت زهرا(س) الگوی کامل زن مسلمان است. نه فقط زن شیعه، بلکه الگوی زن مسلمان. حضرت زهرا(س) الگوی همه انسانهاست؛ نمونهای از ایمان، جهاد و دفاع از ولایت.» این سخنان در دیدار با مداحان در سال ۹۴ ایراد شده است. رهبر انقلاب تأکید میکنند که محبت اهل بیت، بهویژه حضرت زهرا(س)، میتواند محور وحدت اسلامی باشد.
علمای بزرگ دیگر ما نیز در این زمینه سخن گفتهاند؛ مانند حضرت آیتالله مکارم شیرازی که اشاره کردهاند هیچکس در عظمت حضرت زهرا(س) تردید ندارد و حتی مخالفان اهل بیت(ع) نیز نتوانستهاند بر شخصیت ایشان خدشهای وارد کنند. بنابراین، اشتراک در احترام و محبت نسبت به حضرت زهرا(س) میتواند زمینهای بسیار مناسب برای گفتوگو، همدلی و رفع سوءتفاهمها باشد. همچنین بزرگداشت مقام ایشان در مناسبتهای مشترک، همچون میلاد یا ایام فاطمیه، زمینهساز همگرایی فرهنگی و دینی است؛ بهویژه آنکه شخصیت ایشان به عنوان مدافع حق و حریم ولایت، الگویی بارز برای مقاومت در برابر ظلم و تفرقه به شمار میرود.
نخستین ویژگی، معنویت است؛ معنویتی که گمشده بشر امروز و نیز گمشده جوامع اسلامی است. عبادت خالصانه حضرت زهرا(س) یکی از برجستهترین ظرفیتها برای همگرایی مسلمانان است؛ چراکه روحیه عبادی، زبانی مشترک میان همه مذاهب اسلامی است و میتواند زمینهساز وحدت باشد. نقل است که حضرت زهرا(س) شبها تا صبح برای دیگران دعا میکردند و در پایان برای خود دعا مینمودند و هنگامی که از او پرسیده میشود چرا چنین میکنند، فرمودند: «الجار ثم الدار.»
ویژگی دوم، صبر و مقاومت در برابر ظلم است. حضرت پس از رحلت پیامبر اکرم، با وجود ظلمهایی که بر ایشان رفت، با صبر و متانت از حق دفاع کردند و از درگیری و ایجاد تفرقه پرهیز نمودند. این رفتار میتواند الگویی مناسب برای حل اختلافات درونی جهان اسلام باشد زیرا در هر جایی که اختلاف اعتقادی وجود دارد، هیچ ضرورتی برای خشونت، افراطگری یا رفتارهای تند نیست. دفاع از حق باید با عقل، منطق و بیان صحیح انجام بگیرد.
اگر در برهههایی میبینیم که حضرت زهرا(س) سکوت کردند، پس از آن خطبه روشنگرانه فدکیه، این سکوت برای حفظ وحدت اسلامی بود زیرا حضرت میدیدند که جامعه نوپای اسلامی از هرسو در معرض خطر است؛ محاصره امپراتوری روم از یکسو، امپراتوری ایران از سوی دیگر، مدعیان دروغین نبوت در نقاط مختلف، تهدیدهای منافقان و مشکلات داخلی. در چنین شرایطی، ایشان گاه لازم میدیدند که برای مردم روشنگری کنند و گاه نیز هنگامی که میدیدند سخن گفتن اثر کافی ندارد، ادامه بحث را به مصلحت اسلام نمیدانستند، اگرچه با دلی سرشار از غم و اندوه از دنیا رفتند.
ویژگی دیگر، ولایتمداری و دفاع از حق است. حضرت با تمام وجود از ولایت امیرالمؤمنین امام علی(ع) دفاع کردند و این نیز ظرفیتی مهم برای همگرایی میان مسلمانان است زیرا حقیقتجویی، دفاع از عدالت و ایستادگی در برابر باطل، ارزشهایی مشترک برای همه مذاهب اسلامی است.
این نکته نشان میدهد که پایبندی به اصول، در عین حفظ وحدت، چه اندازه اهمیت دارد. آنگاه که از حضرت پرسیدند چرا امیرالمؤمنین(ع) خود برای حق خویش اقدام نکردند، حضرت فرمودند: «مثلُ الإمامِ مثلُ الکعبة؛ یُؤتى ولا یأتی؛ مثل امام، همچون کعبه است، مردم باید به سوی او روند، نه اینکه او به سوی مردم بیاید.»
یکی دیگر از نکاتی که میتواند مبنای همگرایی و وحدت مسلمانان باشد، مسئله خدمترسانی به مردم است. حضرت زهرا(س) بدون انتظار پاداش، به همه خدمت میکردند و این روحیه خدمترسانی الگویی روشن برای همدلی و اتحاد میان شیعه و اهلسنت است. خدمترسانی، در هر دو مکتب، ارزشی والا شمرده میشود و حضرت زهرا(س) خدمت در خانه و خدمت در جامعه را هر دو عبادت میدانستند. اینها برخی از نکاتی است که میتواند مبنایی برای همگرایی باشد.
حقیقت آن است که مرجعیت علمی اهل بیت(ع)، روحیه مبارزه با ظلم در وجود مقدس آنها، و عبادت و معنویت عمیق اهل بیت عصمت و طهارت، میتواند بسیار آسان زمینهساز گفتوگوهای میانمذهبی باشد و موجب شود که امت اسلامی روزبهروز به یکدیگر نزدیکتر شوند و به آن «امت واحده» نزدیک گردند.
حقیقت این است که دین یکی است و تنها شریعتها متفاوتاند، اگر ما از «ادیان توحیدی» سخن میگوییم، درواقع از باب مسامحه است وگرنه دین نزد خدا یکی است، چون خدا یکی است. مذاهب و شریعتها متفاوتاند، اما حقیقت دین یک حقیقت بیشتر نیست. همانگونه که قرآن میفرماید: «إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللَّهِ الإِسْلام.» اما مصادیق این دین، در دورههایی یهودیت بوده، در دورههایی مسیحیت، و در دوره نهایی، اسلام است.
به یاد دارم در یکی از مصاحبههایی که در دوران مسئولیت تبلیغ (از سال ۶۲ تا ۷۶) به عنوان نماینده امام و سپس نماینده مقام معظم رهبری در کشورهای آمریکای لاتین داشتم در گفتوگویی با یک صهیونیست هفتادساله بسیار متعصب و خشن، در مقدمه سخنم این نکته را بیان کردم. براساس گفتار استاد شهید مطهری در آثار جهانبینیشان، گفتم که دین یکی است و تنها مصادیق آن در زمانهای مختلف تفاوت میپذیرد. اسلام، دین کاملکننده ادیان پیشین است، مکمل یهودیت و مسیحیت، ما در عصر اسلام، باورهای بنیادین ادیان گذشته را نیز در خود داریم؛ و اسلام، مسیحیت کاملشده است، این سخن برای مخاطبان مسیحی بسیار جذاب بود.
از همین منظر، سیره معنوی و خانوادگی حضرت زهرا(س) با تأکید بر بندگی، صداقت، تربیت اخلاقی و مدیریت خانواده، الگویی جهانی برای گفتوگو میان ادیان توحیدی است زیرا این ویژگیها در آموزههای اسلام، مسیحیت و یهودیت مشترکاند و ظرفیت بالایی برای همفهمی و همگرایی دارند.
معنویت و آرامش، گمشده انسان معاصر است، این هر دو تنها در دل خانواده سالم و پاک شکل میگیرد. امروز میبینیم که در بسیاری از نقاط جهان حتی در جوامع دیندار مسیحی و یهودی، خانواده با چالشهای فراوان روبهرو شده است. غربیها خود کتابهایی با عنوان جنگ علیه خانواده نوشتهاند و اعتراف میکنند که بنیان خانواده را تضعیف کردهاند.
فطرت انسان، طالب خانوادهای سالم است اما آن را تبدیل کردهاند به الگوهای منحرف و ناسازگار با طبیعت انسانی تا جایی که انسان شرم میکند از اینکه برخی الگوهای دهههای اخیر را خانواده بنامد، خانوادههایی که گاهی کاملاً تکجنسیاند، پدر و مادر هر دو زناند.
در چنین شرایطی که خانواده در معرض خطر قرار گرفته، معرفی جایگاه خانواده در اسلام و معرفی خانواده نمونه حضرت زهرا و امیرالمؤمنین علی(ع)، با فرزندان پاک و الگو، میتواند موضوعی بسیار مهم برای گفتوگوهای مشترک میان پیروان ادیان باشد. ما حتی در ادیان دیگر نیز الگوهایی چون حضرت ساره، حضرت هاجر، آسیه و حضرت مریم را داریم که میتوانیم در کنار معرفی حضرت زهرا(ع)، آنها را نیز بهصورت تطبیقی مطرح کنیم. این کار در گفتوگوهای بینالادیانی بسیار جذاب و اثرگذار است.
بنده تجربههای فراوانی در این زمینه داشتهام. برای مثال، در کلمبیا، در جلسهای با بانوان فرهیخته که در وزارتخانههای مختلف مشغول به کار بودند، یک جلسه آموزشی داشتم، از خدا خواستم که چه چیزی برایشان بگویم؛ الهام الهی این بود که درباره حضرت مریم در قرآن سخن بگویم. حدود یک ساعت، شخصیت حضرت مریم را با آیات قرآن برای آنان تبیین کردم، بانوان مسن، دانشگاهی و فرهیخته در میان جمع بودند، دیدم که اشک از چشمانشان جاری شد.
وقتی سخنم پایان یافت، همه آن بانوان آمدند مرا در آغوش گرفتند و گفتند: «تا به حال هیچکس حضرت مریم را چنین زیبا برای ما توصیف نکرده بود نه کشیشان، نه کلیساها، هیچکس چنین سخنی به ما نگفته بود.» به آنان گفتم: «این معرفی را خدا در سوره نوزدهم قرآن آورده؛ سورهای که نامش نیز «مریم» است.» و جالب اینکه میدانیم بسیاری از القاب حضرت زهرا(س) و حضرت مریم شبیه یکدیگر است. مثلاً حضرت مریم مادر بود؛ مادر حضرت عیسی(ع). حضرت زهرا(س) نیز مادر بود، و چقدر زیبا شاعر نامدار، صامت بروجردی، میگوید: «فخر مریم بود به یک عیسی به افراد بشر/ یازده عیسی شد از زهرا به عالم جلوهگه» از دیگر القاب حضرت مریم، «صدیقه»، «عفیفه»، «مبارکه» و «حنّانه» است و تمامی این القاب و حتی برتر از آنها برای حضرت زهرا(س) نقل شده است.
درباره سیره خانوادگی اهل بیت(ع)، یکی از دوستان ما در آمریکا کنفرانسی برگزار کرده بود با عنوان «سیره خانوادگی پیامبر اسلام». این کنفرانس آنچنان مورداستقبال مردم آمریکا قرار گرفت که خود برگزارکنندگان نیز حیرت کرده بودند. مسئول کنفرانس، خانمی فعال در آن مرکز، از من پرسید: «بر روی بنر کنفرانس چه جملهای بگذارم؟» گفتم: «شما که درباره سیره خانوادگی پیامبر(ص) سخن میگویید، این حدیث نبوی را بنویسید: «جُلُوسُ المَرءِ عِندَ عِیالِهِ أحَبُّ إلَى اللّه مِنِ اعْتِکافٍ فی مَسجِدی هذا؛ نشستن مرد پیش زن و فرزندنش نزد خداوند محبوبتر است از اعتکاف در این مسجد من.» بعداً آن شخص به من گفت که این جمله فوقالعاده مورداستقبال قرار گرفته و برای همه بسیار شگفتانگیز بوده است.
از دیگر ویژگیها که میتواند بهعنوان مبنای وحدت مسلمانان باشد، عفت و پاکدامنی حضرت زهراست. همانگونه که قرآن درباره پاکدامنی حضرت مریم سخن میگوید، حضرت زهرا(س) نیز در اوج عفت قرار داشتند؛ تا جایی که حتی از حضور در برابر مرد نابینا نیز پرهیز میکردند. تمام این ویژگیها را میتوان در گفتوگوهای بینالادیانی مطرح کرد؛ و در کنار معرفی حضرت زهرا(س) به عنوان «سیده نساءالعالمین»، شخصیتهای زن مقدس در ادیان دیگر مانند حضرت ساره، حضرت هاجر، آسیه و حضرت مریم نیز معرفی شوند.
نکته اینجاست که آنچه ما در منابع اسلامی درباره این زنان بزرگوار داریم، بسیار بیشتر و عمیقتر از اطلاعات موجود در خود ادیان آنان است و به همین دلیل وقتی احادیث را نقل میکنیم، تعجب میکنند و میگویند: «ما این مطالب را در دین خود نشنیده بودیم.»، زیرا پیامبر اکرم و اهل بیت(ع) ناقلان این معارف الهیاند.
انتهای پیام