ثانیاً، این زوجیت و بنای ازدواج که اساس نهاد خانواده است، به عنایت حق، بر دو رکن اساسی مودت و مهر باشد، نه به قدرت و مهریه.
ثالثاً، آرامش خانه به بانوی آن فراهم شود، چنانکه مَسکن به همت مرد تأمین شود.
رابعاً، این سنجه خانه اهل ایمان و خردمندان است بنابراین فرمود: «إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ؛ قطعاً در اين امر براى مردمى كه مىانديشند، نشانههايى است.» (سوره مبارکه جاثیه/ آیه ۱۳) بنابراین زندگی انسانی و خانواده، بقا و سلامتش بر استوانههای مودت و مهر باشد که با آن آرامش تأمین شود و این به تدبیر زن برآید.
حضرت فاطمه(س)، اسوه کامل این سنجه قرآنی است، چنانکه حانیه نام گرفت. یعنی کسی که به همسر و فرزندانش بسیار مهربان است. او به حق «حانیه شایسته» علی بود چنانکه حبیبه دردانه محمد بود که او را مادر خطاب میکرد و گاه با کلام پیچیده در عطر مودت، «فداکِ ابوک» صدایش میزد.
حانیهای که به محبت و مهرش، کانون آرامش و سکینه شد و در نهایت بانویی به مهر علی، جان خویش فدا کرد که درسآموز مادری بود که همه ثروت انبوه و هستیاش را برای آرمان همسرش هزینه کرد. بانوی ثروتمند در نهایت عسرت و گرسنگی در محاصره دشمن جانش را تقدیم داشت و ذرهای از مهرش به محمد نکاست و همه حبش محمد بود و نام و مرامش در سویدای جانش، ژرف نشسته بود.
او که در دامن پرمهر امالمؤمنین خدیجه کبری(س) تربیت شده بود، کانون مهر و مودت خانه علی شد.
مرد نبرد سخت با دشمنان، همواره از مهر فاطمه بال پرواز میگرفت و در کنار رهبر بزرگ جامعه نوبنیاد نبوی عاشقانه ایستاد و پایههای آن را مستحکم کرد.
در هر نبردی درخشش شمشیرش لرزه بر دشمن میافکند و با جراحتها وارد خانه میشد تا با مهر فاطمه التیامش بخشد و دست محبتش مرهم زخمهایش شود. بانوی مهر قبل آنکه مرهمی بر زخمهایش بنهد، نگاه محبتش را نثارش میکرد که دوای التیام بخشش بود.
آوردهاند که وقتی علی(ع) از نبرد احد برگشت، در نهایت مهر به استقبالش شتافت تا به درمانش برآید، اما علی(ع) با محبت، شمشیر خونینش را تقدیم کرد تا به مهر بشوید و در معرکهای دیگر با درخشش ذوالفقار، محبت فاطمه(س) بر جانش بتابد و حمایتش را همراه بیند.
شمشیر قهرمان احد را بشست و بر شمشیر پیامبر(ص) که قبل علی(ع) به او سپرده بود، نهاد و پیامش را منتقل کرد که با هم بودن این دو شمشیر الهی، امنیت را تضمین و نصرت را بشارت میدهد.
حانیه علیرغم همه اندوه از فراق و نگرانی از کشتهشدنش در نبردها، هیچگاه غم این رنج فراق را آشکار نکرد تنها در هجرت غمین این ایام بود که بر جدایی و تنهایی علی(ع)، وجودش را اندوه فرا گرفته بود و حزنش آشکار شد.
در محبت به علی(ع) تا بدان جا بود که تلاش میکرد که حتی بیتابی بچهها از فقدان چند روز غذا در خانه را مدیریت کند تا بر رنجش نیفزاید. وقتی وارد خانه شد دید همسرش دستاس بیحبه میچرخاند، پرسید: فاطمه جان، چرا چنین؟ فرمود: چون چیزی برای خوردن نداریم و بچهها گرسنهاند، با این حرکت، با امید به تهیه غذا آرام میگیرند.
هیچگاه چیزی از متاع دنیا از او طلب نکرد تا در تنگنای مالی، شرمنده شود. آن امیر صبر و حلم در آستانه عروجش، کناری نشست تا با او سخن بگوید.
سؤال کرد: علی جان از من راضی هستی؟ اشک بر گونههایش غلتان شد، لختی سکوت کرد و بغضش را فرو خورد و فرمود: فاطمه! تو غضب مرا برانگیختی؟! تو کی با من مخالفت کردی؟ به خدا قسم، تو در هیچ امری با من مخالفت نکردی «انت ولی نعمتی مونس لیل وحدتی انت کروم نائل حول جناه نجتنی.»
چند خموش میکنم سوی سکوت میروم/ هوش مرا به رغم من ناطق راز میکنی
کام و جان فرزندانش را نیز به مهر و محبت علی(ع) سیراب کرد. چنانکه امام حسین(ع) فرمود: «اگر صد فرزند براى من متولد شود، دوست دارم نام هر یک از آنان را جز على نگذارم.»
مِهری در جان فرزندان نشاند که در اوج محاصره دشمن، خود را فرزند فاطمه(س) و علی(ع) خواند و به آن فخر کرد.
انتهای پیام