به گزارش ایکنا از قم،
حجتالاسلام حسنضیاء توحیدی، استاد حوزه علمیه قم در برنامه دویستوپنجاه و نهمین نشست از سلسله نشستهای
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزههای علمیه با عنوان «بهرهگیری از علم غیب در سیره پیامبر اکرم(ص)» در پاسخ به اینکه چرا پیامبر(ص) از وقوع ظلم به اهل بیت(ع) جلوگیری نکردند، اظهار کرد:
پیامبران الهی نه برای اجبار، بلکه برای هدایت فرستاده شدهاند و وظیفه آنان بیان پیام خدا به صورت واضح است، نه اعمال زور برای تغییر رفتار انسانها.
وی افزود: خداوند، با وجود علم و قدرت کامل، اجازه داده است تا اتفاقاتی مانند شهادت امام حسین(ع) رخ دهد زیرا هدف؛ نه اجبار به اطاعت بلکه ایجاد نظامی عادلانه و آزمایش انسانها است و اگر خداوند تمامی افراد را مجبور کند، معنای آزمایش از بین میرود. پیامبر(ص) نسبت به آینده، راهنماییهای شفافی ارائه داده است که حدیث ثقلین نمونه بارز آن است.
توحیدی تصریح کرد: این حدیث، راه هدایت پس از رحلت پیامبر(ص) را مشخص میکند، «من در میان شما دو امانت نفیس و گرانبها میگذارم یکی کتاب خدا قرآن و دیگری عترتم را. تا وقتی که از این دو تمسک جویید، هرگز گمراه نخواهید شد و این دو یادگار من هیچگاه از هم جدا نمیشوند. تا کنار چشمه کوثر بر من وارد شوند..»، همچنین حدیث سفینه که بنابر نقل ابوذر غفاری از پیامبر(ص) است «إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوحٍ، مَنْ دَخَلَهَا نَجَی، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ؛ جز این نیست که مَثَل اهل بیت(ع) من در میان شما مثل کشتی نوح است، هر کس به این کشتی داخل شود نجات مییابد، و هر کس جا بماند، غرق میشود.»
وی ادامه داد: این تمثیل، براساس داستان حضرت نوح(ع) است که فقط کسانی نجات یافتند که در کشتی بودند، حتی فرزند نوح(ع) که از سوار شدن سر باز زد، غرق شد، درواقع پیامبر(ص) با این تشبیه، تأکید کرد که جریان اهل بیت(ع)، کشتی نجات امت است و برای روشنتر کردن مفهوم «اهل بیت»، پیامبر(ص) اهلبیت خود را اهل کساء دانستند، حضرت علی(ع)، فاطمه(س)، حسن(ع) و حسین(ع) را زیر عبای مبارک خود جای دادند و این عمل، شامل همسران پیامبر و دیگران نمیشد؛ امالسلمه، از همسران شایسته پیامبر(ص) پرسید: «آیا من هم از اهل بیت هستم؟» پیامبر(ص) فرمودند: «تو از اهل بیت من هستی، اما منظور من از اهل بیت، همان کسانی هستند که تحت عبای من قرار گرفتند.»
هدایت بهمعنای اجبار نیست
توحیدی با بیان اینکه هدایت به معنای اجبار نیست و پیامبر(ص) راه را کاملا شفاف کردند، گفت: خداوند راه را نشان داده است، اما انتخاب حرکت در آن راه بر عهده انسان است. قرآن میفرماید: «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا؛ما راه را به او نشان دادیم یا سپاس گزار خواهد بود یا ناسپاس» اگر فقط یک راه وجود داشته باشد، معنای امتحان از بین میرود.
وی در پاسخ به اینکه چرا حضرت علی(ع) از حق خود دفاع نکردند، بیان کرد: این پرسش بر این فرض استوار است که ایشان دفاع نکردند، در حالیکه ایشان به بهترین شکل ممکن دفاع کردند، نه به شکل مسلحانه، بلکه به شکل هوشمندانه و استراتژیک؛ حضرت علی(ع) از لحاظ عملی تا شش ماه پس از رحلت پیامبر(ص)، از بیعت خودداری کردند که این عمل، اعتراض صریحی به وضعیت حاکم بود.
توحیدی افزود: از لحاظ کلامی؛ در متون شیعه و سنی (از جمله صحیح بخاری) آمده است که ایشان شکایت و انتقاد کردند، در خطبه شقشقیه، فرمودند:«فَرَاَیتُ اَنَّ الصَّبْرَ عَلی هاتا اَحْجی، فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَینِ قَذًی، وَ فِی الْحَلْقِ شَجاً!؛ دیدم خویشتنداری در این امر عاقلانهتر است، پس صبر کردم در حالیکه گویی در دیدهام خاشاک بود، و غصه راه گلویم را بسته بود» همچنین از لحاظ منطقی؛ در نهجالبلاغه، ایشان میفرمایند:«از زمانی که خدا پیامبرش را از این دنیا برد، همیشه مرا از حق خودم دور نگه داشتند.» بنابراین، ایشان نه تنها سکوت نکردند، بلکه با عمل، سخن و اعتراض، حق خود را مطرح کردند.
وی ادامه داد: امیرالمومنین(ع) به دلیل حفاظت از اسلام؛ اقدام مسلحانه انجام ندادند زیرا هدفشان کسب قدرت نبود و در نهجالبلاغه، حضرت علی(ع) فرمودند: «حکومت بر شما برای من هیچ ارزشی ندارد، مگر اینکه بتوانم به کمک آن، حق را برقرار کنم و باطل را از بین ببرم.» حضرت علی(ع) میدانستند که در آن شرایط، اقدام مسلحانه به معنای وقوع فتنه و جنگ داخلی است.
توحیدی گفت: در مدینه، منافقین، یهود و مدعیان نبوت وجود داشتند و از سوی دیگر، ابرقدرتهای زمان ایران و روم قصد حمله به کشور اسلامی را داشتند و اگر این فتنه رخ میداد، دشمنان از فرصت استفاده میکردند و ممکن بود اسلام از ریشه نابود شود، حضرت در نامهای به مردم مصر (خطبه شقشقیه)، نوشتند: «من چندى از بيعت دست باز داشتم، تا آنكه ديدم گروهى از مردم از اسلام بر مىگردند و مى خواهند دين محمد (ص) را از بن بر افكنند. ترسيدم كه اگر اسلام و مسلمانان را يارى ندهم در دين رخنهاى يا ويراني خواهم ديد كه براى من مصيبت بارتر از فوت شدن حكومت كردن بر شما بود. آن هم حكومتى كه اندك روزهايى بيش نپايد و چون سراب زايل گردد، يا همانند ابرهايى كه هنوز به هم نپيوسته پراكنده شوند. در گير و دار آن حوادث از جاى برخاستم تا باطل نيست و نابود شد و دين بر جاى خود آرام گرفت و استوارى يافت.»
وی تصریح کرد: در دوران خلافت ایشان، زمانی دو زن بر سر یک کودک اختلاف داشتند. حضرت علی(ع) فرمودند: «بچه را ببرید و نصفش کنید.» یکی از زنان فریاد زد: «نکشید! و بچه را به دیگری بدهید»، در آن لحظه، حضرت علی(ع) تشخیص دادند که مادر واقعی کسی است که حاضر نیست فرزندش آسیب ببیند، حتی اگر در دست دیگری باشد، درواقع این حکم، نمادی از عدالت و هوشمندی ایشان است.
توحیدی یادآور شد: حضرت علی(ع) تمام عمرشان را برای اسلام زحمت کشیدند، شمشیر زدند و شمشیر خوردند، اما حاضر نبودند که اسلام را به خطر بیندازند و اگر اقدام مسلحانه نکردند، به خاطر این بود که حفظ اسلام مهمتر از رسیدن به حق خود بود، ایشان به بهترین شکل ممکن از حق خود و از اسلام دفاع کردند.
انتهای پیام