وقتی درباره بحران آب حرف میزنیم، خیلیها فکر میکنند فقط مسئله نبود آب آشامیدنی مطرح است، در حالی که کمبود آب زنجیرهای کامل از بحرانها را فعال میکند. آلودگی هوا، کاهش بارندگی، ریزگردها و بیماریهای قلبی، پوستی و تنفسی همگی بهطور مستقیم با خشکسالی مرتبط هستند. من این سه محور را انتخاب کردم، چون در سیستانوبلوچستان کاملاً مشهود بودند و میتوانستند هشدار جدی برای سایر استانها باشند. اینها فقط علائم نیستند؛ هشدارهای آیندهاند.
واقعیت این است که الگوی خشکسالی در ایران منطقهای نیست؛ گسترده و پیوسته است. زمانی که تالاب هامون خشک شد، ریزگردها افزایش یافت، کشاورزی از بین رفت و مهاجرت رشد کرد. همان الگوی خطرناک با کمی فاصله، در اصفهان نیز قابل مشاهده بود: کاهش آب زایندهرود، فرونشست زمین و افت کیفیت هوا. در زمان ساخت مستند، این شباهتها را دیدم و هشدار دادم که اگر اقدامی اساسی انجام نشود، اصفهان نیز چند سال دیگر همان تجربه سیستانوبلوچستان را تکرار میکند؛ امروز هم متأسفانه شاهد تحقق بخشی از آن هستیم.
ما ابتدا قصد داشتیم روایت را فقط بر بحران و مشکلات متمرکز کنیم؛ اما وقتی دیدم یک شرکت اصفهانی بهصورت داوطلبانه وارد منطقه شده است و پنل خورشیدی نصب میکند، فهمیدم این بخش باید در دل روایت باشد. این کار نهتنها درآمد پایدار برای مردم ایجاد کرد، بلکه امید را به منطقه برگرداند. برای من مهم بود که بگوییم بحران فقط تیرگی نیست؛ راهحل هم وجود دارد، به شرطی که اراده وجود داشته باشد.
واقعاً سخت بود. گرمای منطقه خارج از تصور است؛ دوربینها داغ میکنند، باتریها دوام نمیآورند، خودروها بهسختی حرکت میکنند؛ اما نیروهای شرکت و جوانان محلی واقعاً ایستادگی کردند. ما کنار آنها بودیم و همین همراهی مشترک، بخشی از روح مستند را شکل داد. اینکه در آن شرایط سخت، جوانان سیستانی کار یاد میگرفتند و کمک میکردند، برای من بسیار ارزشمند بود.
وقتی پروژه خورشیدی آغاز شد، بچههای منطقه ابتدا فقط تماشا میکردند؛ اما کمکم وارد کار شدند، آموزش دیدند و ادامه دادند. همین مشارکت چندماهه، هم انگیزه اجتماعی ایجاد کرد و هم اعتماد بهنفس. ما این تغییر را در چهره و رفتار مردم میدیدیم. برای همین تصمیم گرفتم این بخش را با جزئیات بیشتری در فیلم بیاورم.
فیلم نباید فقط روایتی زیبا باشد که در جشنوارهها دیده و بعد هم فراموش شود. ما گرفتار بحران هستیم و به اقدام فوری نیاز داریم. مخاطب اصلی این مستند، علاوه بر مردم، مدیران و تصمیمگیران هستند.
پیام فیلم این است که اگر هشدارها شنیده نشود، بحران تکرار میشود. همان الگوی سیستانوبلوچستان، امروز در اصفهان دیده میشود. ما هنوز فرصت داریم؛ اما این فرصت محدود است. راهحلها از مدیریت منابع گرفته تا انرژیهای تجدیدپذیر و اصلاح الگوهای مصرف وجود دارد.
«داستان سنجاقک» اکنون در مرحله تدوین است. هدف اصلی من جلب توجه دوباره به سیستانوبلوچستان و همزمان یادآوری وضعیت اصفهان است.
این فیلم فقط روایت خشکسالی نیست؛ هشداری است برای فردایی که هنوز میتوان نجاتش داد.
انتهای پیام