ابوطالبی بیان کرد: در مورد بلندگو نیز از آیتالله بروجردی استفتا گرفته شده است که حکم استفاده از آن چیست و ایشان فرمودند استفاده از بلندگو مشکلی ندارد و بستگی دارد چه صوت یا آهنگی قرار است از آن پخش شود. همچنین از مرحوم آیتالله حکیم سؤال شد که یک روحانی و واعظ از زمانی که بلندگو وارد شد، پشت آن نمیرود و میگوید حرام است. ایشان در پاسخ فرمودند: «هیچ ایرادی ندارد.»
وی افزود: بنابراین، این ادعاها دروغ است؛ البته ممکن است برخی خشکهمقدسهایی که خود را به روحانیت میچسبانند، چنین عقایدی داشته باشند، اما علما و مرجعیت دینی چنین نگرشی نداشتند.
عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی(ره) با بیان اینکه اصل تشیع که عنصر محوری آن ولایت اهل بیت(ع) است، به عنصری محوری در فرهنگ شیعه و ایرانیان تبدیل شده است، افزود: علما در دوره غیبت بر اساس این تفکر در حکم نایبان عام امام زمان(عج) محسوب میشوند.
وی ادامه داد: هنگامی که میرزای شیرازی حکم تحریم تنباکو را صادر کرد، در نامه شاه به ایشان نیز از تعبیر «نایب امام زمان(عج)» استفاده شد و حتی این ماجرا به جایی رسید که در دربار، قلیانها شکسته شدند.
رئیس انجمن علمی تاریخ معاصر و انقلاب اسلامی حوزه علمیه قم افزود: این مسئله نشان میدهد که علما در نزد مردم محبوبیت زیادی داشتند، اما چه شد که در دوره مشروطه عالم بزرگی چون شیخ فضلالله نوری به دار آویخته شد؟ وی توضیح داد: این امر ناشی از تبلیغات منفی گسترده بود که علیه ایشان راه انداخته شد.
وی با اشاره به گفتههای کسروی ادامه داد: ستارخان و باقرخان به اعتبار فتاوای علمای نجف وارد عرصه مشروطه شدند و حکم جهاد آخوند خراسانی نیز به این مسئله دامن زد؛ یعنی اساساً مشروطه توسط علما ایجاد شد، اما تبلیغات به جایی رسید که اعدام شیخ فضلالله نوری حساسیت چندانی در جامعه ایجاد نکرد.
حرمت تنباکو و مواجهه مردم با آنوی افزود: در گزارشهای تاریخی آمده است که برخی افراد شراب مینوشیدند اما قلیان نمیکشیدند. وقتی علت این تفاوت پرسیده میشد، گفته میشد که شراب را به امید شفاعت امام زمان(عج) مینوشیم و انشاءالله خدا از این خطای ما میگذرد، اما تنباکو از نظر میرزا، محاربه با امام زمان(عج) است و من یزید نشدهام که با امام زمان در بیفتم و محاربه کنم.
وی افزود: حتی زن ناصرالدین شاه نیز به میرزا گفت: همان کسی که من را به تو حلال کرده است، تنباکو را حرام کرده است.
ابوطالبی با بیان اینکه در مقطعی شرایط به جایی رسید که شیخ فضلالله نوری به دار آویخته شد، گفت: شیخ فضلالله مقلدان زیادی داشت، اما پیش از دار زدن، شخصیت او ترور شده بود.
وی افزود: نمیتوان نقش مطبوعات دوره مشروطه و فعالیت روشنفکران غربزده را در این مسائل نادیده گرفت. در آن زمان حدود ۸۰ روزنامه عمدتاً در تهران چاپ میشدند. وقتی سید عبدالله بهبهانی از شیخ فضلالله پرسید چرا تحصن کردهاید، ایشان پاسخ داد: توهینها را در مقالات بخوانید». این موضوع باعث شد که سید عبدالله بهبهانی از شدت این اهانتها گریه کند.
استاد حوزه علمیه اظهار کرد: شیخ فضلالله نوری مخالف مماشات با جریان غربگرا بود، اما بهبهانی و دیگران طرفدار مماشات بودند تا مشروطه تثبیت شود و سپس راه خود را از روشنفکران جدا کنند. شیخ فضلالله هشدار میداد که اگر این جریان تثبیت شود، چادر از سر زنان و دختران برداشته خواهد شد و همانطور هم شد؛ رضاخان در سالهای بعد این اقدام را عملی کرد.
وی افزود: فضای مطبوعات علیه روحانیت آنقدر تند بود که دهخدا، سیدمحمد طباطبایی را تکفیر کرد. البته برخی مانند سنگلجی فضای بازی داشتند.
رئیس انجمن علمی تاریخ معاصر و انقلاب اسلامی حوزه علمیه قم با بیان اینکه از ۳۰ سال پیش از سال ۱۳۱۵ هجری، هجمه جدی علیه دین و روحانیت آغاز شده بود، افزود: «روحانیون را مانند افراد خرافاتی و فالگیر معرفی میکردند و هر مخالفت آنها با قراردادهای ظالمانه را ناشی از عقبماندگیشان جلوه میدادند. تبلیغات گستردهای علیه روحانیت شکل گرفت و به همین دلیل، دار زدن شیخ فضلالله واکنش جدی در پی نداشت.
مواجهه آیتالله حائری با رضاشاهوی با اشاره به وضعیت دوره آیتالله حائری بیان کرد: تحلیل آیتالله حائری یزدی درباره برخورد با حکومت شاه این بود که مردم وارد صحنه نخواهند شد، تحلیلی که آیتالله بروجردی نیز با آن همنظر بودند، اما نظر امام متفاوت بود.
ابوطالبی افزود: آمدن آیتالله حائری به ایران و قم برای تشکیل حکومت دینی مبتنی بر ولایت فقیه نبود، اما ایشان بر این باور بودند که تلاشهایی برای دینزدایی در ایران در جریان است و بنابراین باید پایههای حوزه مستحکم شود.
ایشان معتقد بودند برای تقویت دین، حوزه نیز باید تقویت گردد. پس از دوره مشروطه، به بهانههایی از جمله تضاد با علم یا رواج خرافات، مخالفتهایی با دین شکل گرفت. همچنین، ابوطالبی نقل کرد که آیتالله حائری در مورد انگلیس نیز تعابیری داشتند و با بغض گفته بودند که «انگلیس گلوی ما را فشار میدهد».
وی افزود: مرحوم آیتالله حائری برخورد مستقیم نکرد، زیرا هدف ایشان حفظ حوزه بود و شاگردان ایشان نیز بر این مسئله تاکید دارند. اما اینکه از حوزه، حکومتی دینی مبتنی بر ولایت فقیه بیرون بیاید، معلوم نیست که در ذهن ایشان وجود داشته باشد.
ابوطالبی اظهار کرد: آیتالله شاهآبادی از جمله علمایی بود که با رضاشاه مستقیم درافتاد و امام نیز از ایشان تأثیر پذیرفته بود، اما مرحوم آیتالله حائری تعابیری مشابه ایشان نداشت. در دوره مشروطه و پهلوی، علما مشاهده کردند که یکی از محلهای اصلی تضعیف دین، مدارس هستند؛ بنابراین اقدام به تأسیس مدارس دینی کردند. البته رضاشاه مجال چنین اقداماتی نمیداد و به محض سقوط او، علما حتی تأکید کردند که مطبوعات نیازمند نظارت شرعی هستند، مدارس مختلط باید تعطیل شوند و بیحجابی در مدارس نباشد.
رئیس انجمن تاریخ حوزه علمیه قم با بیان اینکه آیتالله حائری تلاش کرد تا حوزه باشد و نیرو برای نظام آموزشی و قضایی کشور تربیت کند، گفت: اینکه ایشان بگوید ما باید نظام آموزشی اسلامی و نظام قضایی اسلامی طراحی کنیم با تفصیل وجود نداشت.
چرا زبان انگلیسی در حوزه آیتالله حائری آموزش داده نشدوی در پاسخ به پرسشی درباره خاطرات برخی علما مانند مرحوم فلسفی که نشان میدهد برخی با استفاده از بلندگو مخالفت کردهاند، گفت: من نیز خاطرات ایشان را دیدهام. در دوره آیتالله حائری، ایشان قصد داشت زبان انگلیسی در حوزه آموزش داده شود، اما بازاریانی که وجوهات پرداخت میکردند، مخالفت کردند و ایشان هم آن برنامه را متوقف کرد. خاطرات مرحوم فلسفی بیشتر مربوط به اطرافیان است و نه خود علما؛ مثلاً بحثهایی مانند اینکه آیا آب دوش حکم کر را دارد یا فلان فرد در سفر به دلیل وسواس با خود آفتابه میبرد؛ یعنی این مباحث معمولاً جزئی و خاص هستند.
وی افزود: امروز نیز برخی از مراجع فتوا دادهاند که استفاده از ماهواره به دلیل مفسدهای که ممکن است داشته باشد، اشکال دارد. این حرمت مربوط به مفسده است، نه تکنولوژی ماهواره، و چه بسا افرادی ماهواره دارند و از برنامههای بدون مفسده آن استفاده میکنند.