مؤسسه خانواده اسلامی و تربیت معنوی «خاتم» در همکاری با خبرگزاری ایکنا با باور به اینکه خانواده اسلامی، سنگ بنای تمدن نوین اسلامی است، مجموعهای ارزشمند از درس گفتارهای تخصصی را با عنوان «خانواده؛ محور زندگی و آگاهی» تولید کرده است.
در این سلسله گفتارهای آموزشی، اساتید و صاحبنظران برجسته به بررسی ژرفترین مباحث در حوزههای سلامت روان، تربیت نوجوان، تحکیم بنیان خانواده و سواد رسانهای و ... خواهند پرداخت. با ما در این سفر معرفتی همراه شوید تا بیاموزیم چگونه میتوان خانواده را به کانونی امن، پرنشاط و پایدار برای پرورش نسل فردا تبدیل کرد.
غلامعلی افروز، استاد دانشگاه تهران در بیست و سومین قسمت از مجموعه آموزشی «خانواده؛ محور زندگی و آگاهی» به تبیین موضوع «خانواده؛ محبوبترین بنای هستی» پرداخته است که در ادامه با هم میبینیم و میخوانیم.
خانواده، محبوبترین بنای هستی است. هنگامی که پیامبر خدا(ص) از مکه به یثرب هجرت فرمودند، به محض ورود، نام آن شهر را مدینةالنبی نهادند و نخستین اقدام ایشان، ساخت مسجدی زیبا بود که بعدها به مسجدالنبی شهرت یافت. پیامبر بزرگوار خود در ساخت آن مسجد شرکت کردند و انصار و مهاجران نیز با اشتیاق در این کار مشارکت داشتند. پس از ساخت مسجد، نماز جماعت در آن برگزار میشد و مردم فراوانی در آن حضور مییافتند.
در همان مسجد که خانه خداست، پیامبر خدا(ص) فرمودند: «محبوبترین بنای هستی، خانواده است.» نفرمودند مسجد یا کعبه، بلکه تأکید کردند که خانواده محبوبترین بنای هستی است و این سخن ژرفی است؛ چراکه خانواده کانون محبوبان، بوستان همسران دلآرام و زیارتگاه همسران عاشق و محبوب است.
اگر مردان و زنان، ورود به خانه را با نیت زیارت همسر خویش انجام دهند، وقتی وجود زن و شوهر زیارتکردنی شد، دیگر همسرگریزی، همسرستیزی و طلاق، معنا و جایگاهی نخواهد داشت
خانواده زیارتگاهی است که در آن، زیارت همسر با نیتی خالصانه، پاداشی همانند زیارت خانه خدا یا زیارت پیامبر(ص) و امامان(ع) دارد. خانواده، زیارتگاه همسران دلآرام است. نقل شده است که امیرالمؤمنین علی(ع) هرگاه قصد رفتن به منزل را داشتند، میفرمودند: «میروم همسرم، زهرای اطهر را زیارت کنم» و حضرت زهرا(س) نیز آماده استقبال از همسرشان بودند تا او را زیارت کنند. چه زیباست این رفتار دو انسان عاشق و الهی.
اگر مردان و زنان، ورود به خانه را با نیت زیارت همسر خویش انجام دهند، وقتی وجود زن و شوهر زیارتکردنی شد، دیگر همسرگریزی، همسرستیزی و طلاق، معنا و جایگاهی نخواهد داشت. روابط عاشقانه و احترامآمیز، خانواده را به باغی سرسبز تبدیل میکند؛ باغی که در آن، مادران و همسران باغبانان مهرباناند و پدران، سنگربانان و حامیان این باغ پرشکوه هستند.
فرزندان در این باغ، گلها و میوههای شکوفا هستند. پیامبر خدا(ص) فرمودند: «اگر وظیفه تربیت را به ۱۰ بخش تقسیم کنیم، ۹ بخش آن سهم مادر است» و این مادران هستند که تسهیلگران مسیر فلاح و سعادت فرزندان هستند و رسالت پدر این است که سنگربان، حامی و هدایتگر باغبان زندگی باشد. از دوران بارداری و تولد تا شیرخوارگی، کودکی، نوجوانی و جوانی، نقش مادر در تربیت فرزند اساسی است. پدر نیز مسئولیت بزرگ حمایت و پشتیبانی از مادر و خانواده را بر دوش دارد تا این باغ نور و مهر شکوفا بماند و این بسیار مهم است که به آن بیندیشیم.
پس خانواده، محبوبترین بنای هستی است؛ زیارتگاهی برای دلهای عاشق و مأمن آرامش انسانها.
خانواده را اینگونه تعریف میکنم؛ خانواده تنها نهاد فطری، طبیعی، بیبدیل و جاودانه انسان است. هیچ سازمان، وزارتخانه یا نهادی در عالم، همانند خانواده ریشه در فطرت و طبیعت انسان ندارد. بنابراین، اینکه در برخی کتابها یا گفتارها میگویند؛ خانواده «یکی از نهادهای مهم اجتماعی» است، در ظاهر درست به نظر میرسد، اما در حقیقت جفایی به شأن و جایگاه خانواده است.
هر جا که حیاتی جریان دارد، زوجیت در آن نمایان است. در فرآیند پیدایش انسان نیز، از لحظه انعقاد نطفه، نظام زوجیت در کار است
خانواده همعرض هیچ نهاد دیگری نیست. نه مسجد، نه مدرسه، نه کعبه، نه مجلس، نه ریاست جهوری و نه هیچ نهاد یا ارگان دیگری در مرتبه و جایگاه خانواده قرار ندارد. خانواده، محبوبترین بنای هستی است؛ خانواده تنها نهاد فطری، طبیعی و بیبدیل است.
چرا چنین است؟ زیرا خداوند علیم و حکیم، احد و صمد، لم یلد و لم یولد، همکفوی ندارد و کفوآفرین است و کفو به معنی زوج است. یعنی خداوند همه هستی را زوج آفریده است. قرآن آمده است که خداوند از هر چیزی جفت آفرید. حتی اگر سنگی را بشکافیم، اجزای آن در تعادل و توازن خلق شدهاند.
در جهان جانوران و گیاهان نیز این قانون برقرار است؛ هر جا که حیاتی جریان دارد، زوجیت در آن نمایان است. در فرآیند پیدایش انسان نیز، از لحظه انعقاد نطفه، نظام زوجیت در کار است. دختر و پسر، زن و مرد، هر دو نمود همین اراده الهی هستند.
بشر میتواند پس از شکلگیری نطفه، جنسیت جنین را تشخیص دهد، اما هرگز قادر نیست، جنسیت را در فرآیند طبیعی انعقاد نطفه، خود تعیین کند. این امر از قدرت انسان بیرون است و فقط در حیطه اراده و مشیت الهی قرار دارد. اگر قرار باشد بشر این مسئله را تعیین کند، به ویرانی خانواده و جامعه میانجامد. چنانکه پروردگار در سوره «شوری» میفرماید: «یا پسران و دختران را با هم به آنان میدهد و هر که را بخواهد نازا میکند.»
هیچکس نمیتواند در فرایند طبیعی انعقاد نطفه، جنسیت را تعیین کند.
سالها پیش بررسیهایی انجام شد که نشان میداد کمبود حدود ۱۲۰ میلیون دختر در چین وجود دارد. علت این مسئله، سیاست «تکفرزندی» در آن دوران بود. در نتیجه، به دلیل رواج نگرش پسرطلبی، بسیاری از جنینهای دختر سقط میشدند و جمعیتی به اندازه یکونیم برابر جمعیت کشور ما، از میان رفته بود. این فاجعه انسانی نتیجه مستقیم نگاه نادرست و تبعیضآمیز نسبت به دختران بود؛ نگرشی که نهتنها مخرب و غیرانسانی است، بلکه ریشه در جهل و ناآگاهی دارد.
در آن دوران، برخی از دختران از مناطقی مانند تبت یا هنگکنگ برای ازدواج به چین میرفتند، زیرا توازن جمعیت به شدت بر هم خورده بود. چند سال پیش، به دعوت سازمان یونسکو مأمور شدم وضعیت فرهنگی چین و تایلند را مقایسه و تحلیل کنم. این بررسیها نشان داد که فشارهای اجتماعی، ملی و بینالمللی موجب شد دولت چین سیاست جمعیتی خود را تغییر دهد و خانوادهها اجازه یافتند دو فرزند داشته باشند. در میان خانوادههایی که از توان مالی بالاتری برخوردار بودند، حتی فرزند سوم نیز مجاز شد تا از میزان سقط جنینهای تبعیضآمیز کاسته شود.
آنچه باید از خداوند خواست و دعا کرد، فرزندی سالم، توانمند، هوشمند و صالح است. همانگونه که داشتن پسر نعمتی بزرگ است، داشتن دختر نیز جلوهای از لطف خداوند است
این پدیده نشان میدهد که انسان با وجود دستیابی به فناوریهای پیشرفته، هنوز در دام جهل گرفتار است. انسانِ امروز علم و دانش دارد، اما در بسیاری از موارد از عقلانیت بیبهره است. ممکن است فردی پزشک، مهندس یا تاجر باسواد باشد، اما اگر عقل و بصیرت در بهکارگیری دانش نداشته باشد، همچنان جاهل است. فرد باید عالم عامل باشد. جهل در برابر عقلانیت قرار دارد و انسان عاقل از علم در مسیر خیر و سعادت استفاده میکند، اما کسی که تنها به ظاهر علم رسیده، ولی عامل به آن نیست، دچار نقصان عقل و جهل است.
از همین منظر است که میگوییم خانواده تنها نهاد فطری، طبیعی، بیبدیل و جاودانه انسان در گستره آفرینش است. خداوند متعال، آفریننده زوجیت است؛ او تمام نطفهها را همزمان بهصورت «عروس و داماد» یا زن و مرد میآفریند. اصل زوجیت در سراسر جهان جاری است و نشانهای از نظم و حکمت الهی است.
در بررسیهای انجامشده در کشورهای اروپایی مانند هلند، سوئد و دانمارک طی بیست سال اخیر، آمار تولد پسران و دختران تقریباً برابر بوده است. در برخی سالها، نسبت تولد دختران ۴۹.۹ و پسران ۵۰.۱ درصد بوده یا برعکس. این برابری پایدار نشان میدهد که طبیعت، بر اساس قاعده الهی «تعادل» عمل میکند و بیهیچ افراط یا تفریطی، توازن میان جنسیتها را حفظ میکند.
آنچه باید از خداوند خواست و دعا کرد، فرزندی سالم، توانمند، هوشمند و صالح است. دختران، نشانه رحمت الهی هستند و همانگونه که داشتن پسر نعمتی بزرگ است، داشتن دختر نیز جلوهای از لطف خداوند است. چه بسیار خانوادههایی که پسر دارند، اما گرفتار مشکلات هستند.
بانوان گرامی، آقایان عزیز و زوجهای جوانی که در اندیشه فرزندآوری هستید، بدانید که قرآن کریم در هنگام دعا برای فرزند چنین میفرماید: «رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ» (سوره فرقان، آیه ۷۴)، «پروردگارا، از ذریه ما فرزندی عنایت کن که چشم و چراغ آینده و ترسیمگر اوج کمال ما باشد».
در این آیه شریفه، قرآن انسان را به دعا برای داشتن فرزندی سالم، صالح و نور چشم فرا میخواند. ممکن است خداوند دختری همچون حضرت مریم(س) را عطا کند یا کوثری همانند حضرت فاطمه زهرا(س) را که سرچشمه ولایت است و با حضرت علی(ع)، پیوند نورانی دارد. از اینرو، بهترین دعا آن است که از خدا بخواهیم فرزندی سالم، پویا، خلاق، توانمند و مؤمن نصیبمان کند.
ازدواج فقط برای رفع تنهایی، ارضای نیازهای نفسانی در چارچوب مشروع یا تشکیل خانواده نیست؛ اینها نتیجه قهری ازدواجاند، نه هدف اصلی آن
خداوند، آفریننده زوجیت است؛ او زن و مرد را زوج آفرید تا یکدیگر را کامل کنند. قرآن میفرماید که زن و شوهر باید با هم به سوی بهشت روند، زیرا مسیر بهشت از دل زندگی مشترک میگذرد. سرنوشت هر انسان، در پیوندی عمیق با همسر او رقم میخورد؛ بخش عظیمی از سرنوشت مرد در گرو همسر اوست و سرنوشت زن نیز با مردش گره خورده است. بنابراین، زن و شوهر در سعادت و کمال یکدیگر تأثیر مستقیم دارند.
غایت و هدف نهایی ازدواج، رسیدن به آرامش است. ازدواج فقط برای رفع تنهایی، ارضای نیازهای نفسانی در چارچوب مشروع یا تشکیل خانواده نیست؛ اینها نتیجه قهری ازدواجاند، نه هدف اصلی آن. حقیقت غایی ازدواج در آرامش نهفته است.
انسانی که عمداً از ازدواج رویگردان میشود، با تجارب ناخوشایند اضطراب، آشفتگی عاطفی، بدبینی یا وسواس مواجه میشود، زیرا طبیعت انسان بر مبنای زوجیت آفریده شده است. هر فرزندی که پا به جهان میگذارد، در ذات خویش قابلیت همسری و پیوند دارد.
بهترین روش یادگیری در جهان، یادگیری مشاهدهای و غیرمستقیم است. کودکان از زمانی که در رحم مادر هستند، از حدود شانزده هفتگی قادر به شنیدن صداها میشوند. صدای پدر و مادر باید خوشایند، آرامشبخش، نوازشگرانه و حمایتکننده باشد. وقتی کودک به دنیا میآید، در دوران شیرخوارگی بهتر درک میکند و سلولهای مغز او رشد بهتری خواهند داشت.
کودکان زمانی که میبینند و میشنوند، هنگامی که پدر به خانه میآید، مادر با عشق و اشتیاق از او استقبال میکند: «تفضل، یا حبیبی، علی؛ عشقم، علی جان، خوش آمدی». در روایتی آمده است که وقتی مولا علی متقیان(ع) قصد ورود به منزل را داشتند، امام حسن مجتبی(ع) نقل میکنند که مادرشان فاطمه زهرا(س) در حال آرد کردن گندم بودند. ایشان برخاستند تا در را باز کنند، اما دیدند که مادرشان ابتدا به سوی آیینه رفته و آثار آرد را از خود پاک میکنند. سپس مادر به امام حسن نگاهی کردند که مفهومش این بود: «فرزندم، بنشین، پس از خدا، نزدیکترین فرد به من، همسر من است و سپس پدر تو». پس از آن، در را گشودند و با گفتن «علی جان، خوش آمدی» از ایشان استقبال کردند. سپس حضرت علی(ع) وارد شدند و دست، پیشانی و شانههای حضرت زهرا(س) را میبوسیدند. این بوسهها و ابراز محبت، حتی در حضور دیگران نیز قطع نمیشد و در تمام مدت زندگی مشترکشان تداوم داشت.
صدای پدر و مادر باید خوشایند، آرامشبخش، نوازشگرانه و حمایتکننده باشد. وقتی کودک به دنیا میآید، در دوران شیرخوارگی بهتر درک میکند و سلولهای مغز او رشد بهتری خواهند داشت
این رفتار بسیار زیباست. بنابراین، هدف نهایی از همسری، ایجاد آرامش است. ما باید فرزندان خود را به گونهای تربیت کنیم که همسرانی آرامشبخش، دامادهایی آرامشآفرین و عروسهایی آرامشگر باشند، آنها این رفتارها را از ما میآموزند. اگر پدر و مادر خود اطمینان داشته باشند که باید آرامشبخش باشند و هرگز خدا نکند مخرب نباشند، رفتار تهاجمی، آمرانه، ناظمانه یا خشن نداشته باشند، بلکه رفتاری آرام، شفیقانه، مشاورانه، مشفقانه و عاشقانه از خود نشان دهند، کودکان نیز این روش را میآموزند. اگر من با دخترم چنان رفتار کنم که عروسی دلآرام پرورش یابد و شما پسر کوچولوی خود را دامادی آرامشبخش تربیت کنید، یقیناً این دو هنگام ازدواج، هرگز از یکدیگر جدا نخواهند شد.
متأسفانه آمار طلاق در کشور در دو تا سه سال گذشته به حدود پنجاه درصد رسیده است. بهعبارت دیگر، از هر صد ازدواجی که در سال انجام شده است، نزدیک به نیمی از آنها به جدایی انجامیده است. این جداییها، برخلاف تصور عمومی، عمدتاً ریشه در مشکلات مالی یا سیاسی ندارند؛ بلکه دلیل اصلی آن، نبود آرامش میان همسران است.
زن و شوهرهایی که در شرایط مالی دشوار نیز زندگی میکنند، اما روحیه آرامشگر و نوازشگر دارند، در سختترین لحظات هم پشتیبان یکدیگرند. آنها به جای تهدید و تخریب، با آرامش و همدلی، مبنای زیست خود را بر محبت استوار میکنند. زندگی با محبت و مودت، به معنی زندگی با گذشت، ایثار، صداقت، شجاعت، عدالت، صبوری و احسان است. اگر پیوند زناشویی بر پایه این ارزشها و با تکیه بر توکل بنا شود، مفهوم جدایی از میان خواهد رفت.
لباس، به تن نزدیکترین پوشش است؛ هم پوشاننده عیوب است، هم گرمابخش، هم نماد صمیمیت و وقار. همسر نیز باید چنین باشد
اما آنچه امروز ازدواجها را تهدید میکند، «خودخواهی، خودشیفتگی، خودپرستی، تنوعطلبی جنسی و اعتیاد به فضاهای آلوده مجازی» است. شبکههایی مانند اینستاگرام، میدان تأثیرگذاریهای مخرب بسیاری شدهاند؛ افرادی که در ظاهر سرگرمی میآفرینند، در حقیقت جوانان را به تباهی میکشانند. آنها با ترویج مصرف مواد مخدر مانند حشیش، ماریجوانا، گل یا حتی تریاک، وعده لذت یا انرژی میدهند، اما در مدت کوتاهی انسان را به دام اعتیاد و فروپاشی خانوادگی میاندازند. این روند، خواسته یا ناخواسته، در راستای اهداف دشمنان انسانیت است که میکوشند بنیان خانوادهها را سست کنند.
این در حالی است که ما در فرهنگ اسلامی خویش، برترین الگوی زوجیت را داریم؛ الگوی جاودانهای که در پیوند آسمانی حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) متجلی شده است. آنها سرمشق کامل آرامش، صمیمیت و احترام متقابل هستند. پس چرا باید جامعهای با چنین الگوهای والا، اینچنین گرفتار موج طلاق شود؟ پاسخ روشن است: زیرا آرامشگری، نوازشگری و مهربانی را، که جوهر زندگی مشترکاند، از یاد بردهایم.
پس از خداوند، نزدیکترین انسان به هر فرد باید همسر او باشد؛ چراکه همسر، رازدار حقیقی زندگی است. خداوند مهربان در قرآن کریم میفرماید: «هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ و أَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ»؛ یعنی «آنها برای شما لباسیاند و شما نیز برای آنها لباسی هستید». لباس، به تن نزدیکترین پوشش است؛ هم پوشاننده عیوب است، هم گرمابخش، هم نماد صمیمیت و وقار. همسر نیز باید چنین باشد؛ پناهگاه دل، پوشاننده کاستیها و مایه عزت و غرور یکدیگر.
زندگی مشترک زمانی پایدار میماند که زن و شوهر نه تنها عیبهای یکدیگر را آشکار نکنند، بلکه با مهربانی آنها را بپوشانند. بیان گلایهها و ضعفها نزد نزدیکان، نهتنها مشکلی را حل نمیکند، بلکه اعتماد و حرمت میان همسران را از میان میبرد.
انتهای پیام