صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۲۱۸۹۹
تاریخ انتشار : ۱۸ آذر ۱۴۰۴ - ۱۷:۱۴
یادداشت

قاضی نورالله شوشتری، ملقب به «شهید ثالث» از علمای برجسته دوره صفوی بود که در گستره‌ای وسیع از دانش‌های زمان خود تبحر داشت و آثاری ماندگار به جای نهاد.

سیدنورالله حسینی مرعشی شوشتری که به «قاضی نورالله شوشتری» شهرت دارد و در میان اندیشمندان با لقب «شهید ثالث» شناخته می‌شود، از علمای جامع‌الشرایط و برجسته‌ دوره‌ صفوی محسوب می‌شود. وی در گستره‌ای وسیع از دانش‌های زمان خود، شامل فقه، اصول، کلام، حدیث، رجال، شعر و ادبیات تبحر داشت و آثاری ماندگار از خود به جای نهاد. 

قاضی نورالله شوشتری در سال ۹۵۶ هجری قمری در شهر شوشتر، در خاندانی اصیل و اهل دانش متولد شد. پدر بزرگوارش، سید شریف یا سیدشرف‌الدین شوشتری، خود از مجتهدان سرآمد و مورد احترام منطقه بود. نسب قاضی نورالله با ۲۱ واسطه به سیدعلی مرعشی و با ۲۶ واسطه به امام چهارم شیعیان، حضرت زین‌العابدین(ع) می‌رسد. 

وی دوران فراگیری علوم را در زادگاه خود و زیر نظر مستقیم پدر آغاز و بنیان علمی خویش را در علوم مقدماتی، نقلی و عقلی استوار کرد. در این مسیر، از محضر استادانی چون میرصفی‌الدین محمد و میرجلال‌الدین محمد صدر نیز بهره برد. شوق تحصیل و تهذیب نفس، او را در ۲۳ سالگی (سال ۹۷۹ هجری قمری) به سوی مشهدالرضا(ع) کشاند. در مشهد، حلقه‌ دانش و معرفت خود را با حضور در محضر بزرگان علم تکمیل کرد. یکی از برجسته‌ترین استادان وی در این شهر، عبدالواحد بن علی بود که استاد سلطان حیدر میرزا نیز شناخته می‌شد. 

قاضی نورالله شوشتری، دانشمندی چندبعدی و صاحب‌قلم در رشته‌های متنوع بود. وی در علم حدیث و علوم معقول و منقول به مقام استادی رسید. افزون بر این، در حیطه‌هایی چون ریاضیات، ادبیات عرب، علوم بلاغی (معانی و بیان) و نیز عروض و قافیه، تألیفات ارزشمندی دارد که گویای گستردگی دایره‌ دانش و نبوغ علمی اوست. این جامعیت، او را در مقام یکی از چهره‌های شاخص و اثرگذار در تاریخ علمی و فرهنگی عهد صفوی تثبیت کرده است. 

هجرت به هندوستان 

قاضی نورالله شوشتری افزون بر مقامات عالی علمی، شاعری توانا بود و دیوان اشعاری از خود به یادگار گذاشته است. وی در اوایل ماه شوال سال ۹۹۹ هجری قمری، مشهد را به مقصد هندوستان ترک گفت. گزارش‌ها علت اصلی این هجرت را مصائب پی‌درپی و فجایع و شورش‌های مکرر در منطقه‌ مشهد ذکر کرده‌اند. سفر وی به هند، مقارن با حکومت اکبرشاه گورکانی بود. او بلافاصله پس از ورود، به «دیوان اکبر» (دربار پادشاه) راه یافت. در آنجا فتح‌الله شیرازی و حکیم ابوالفتح گیلانی حضور داشتند که قاضی نورالله را به اکبرشاه معرفی کردند. دو سال پس از این ملاقات، به دستور شخص اکبرشاه، وی به منصب قضاوت شهر لاهور منصوب شد. مأموریت‌های او عموماً تحقیق و رسیدگی به منازعات پیچیده را شامل می‌شد. از جمله این مأموریت‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: 

در سال ۱۰۰۰ هجری قمری، مأمور تهیه‌ گزارشی از وضعیت ایالت کشمیر به‌دلیل سوء‌مدیریت و پیامدهای حمله‌ مغولان به آن منطقه شد. 

در سال ۱۰۰۵ هجری قمری، برای بررسی امور مذهبی و خیریه به ایالت آگره اعزام شد. 

در سال ۱۰۰۸ هجری قمری، از سوی اکبرشاه به سمت قاضی ارتش منصوب شد. 

قاضی نورالله در محیطی عمدتاً سنی‌مذهب، تقیه نمی‌کرد و آشکارا به مذهب شیعه عمل می‌کرد. با این حال، اکبرشاه به‌دلیل توانایی‌ها، شایستگی‌ها و کاردانی او، با وجود تشیعش، مسئولیت‌های مهمی به وی می‌سپرد. 

انزوایی که به شهادتی دلخراش منجر شد 

پس از درگذشت برخی از دوستان وفادار شاه و حامیان شخصی قاضی نورالله، وی تصمیم به بازگشت به ایران گرفت؛ اما تلاش‌هایش به نتیجه نرسید. به‌تدریج از حمایت اکبرشاه و اطرافیانش محروم شد و تنها حامی باقی‌مانده‌ او، حکیم علی گیلانی بود که او نیز در سال‌های پایانی حکومت اکبرشاه درگذشت. در نتیجه، قاضی نورالله به انزوا و تنهایی کشیده شد. 

این انزوا و فشارها به‌ویژه پس از درگذشت اکبرشاه و با به قدرت رسیدن سلطان سلیم (جهانگیر) شدت یافت. رهبران متعصب سنی فشار زیادی بر او وارد کردند و زندگی برایش روزبه‌روز سخت‌تر و دشوارتر شد. نهایتاً تألیف کتاب‌ها و رسالات متعدد، به‌ویژه نگارش کتاب «احقاق‌الحق» که در آن به نقد سه خلیفه‌ اول پرداخته بود، خشم و کینه‌ رهبران اهل تسنن را برانگیخت و او تاوان عشق به مولای متقیان را داد. مخالفت‌هایی که در سال ۱۰۱۹ هجری قمری به اوج خود رسید، سبب شد تا دشمنان به طرز فجیعی به قاضی نورالله حمله کنند. آنان آن‌قدر با شاخه‌های خاردار وی را زدند که قاضی نورالله در صحنه‌ای جان‌گداز به شهادت رسید. 

آثار علمی 

آثار قاضی نورالله شوشتری را می‌توان به دو دسته قبل و بعد از هجرت به هند تقسیم کرد. او پیش از هجرت، آثاری به رشته تحریر درآورد؛ اما بخش عمده و تأثیرگذار تألیفات وی در دوران اقامت در سرزمین هند به نگارش درآمد. به گفته برخی از مورخان، این آثار نقش بسزایی در بیداری شیعیان هند ایفا و به آنان کمک کرد تا جایگاه ممتاز خود را در اسلام به‌وضوح بیان کنند.

از مهم‌ترین آثار قاضی نورالله می‌توان به این موارد اشاره کرد: «مصائب النواصب»، «صوارم المهرقه» (به زبان عربی، از آثار شاخص)، «مجالس المؤمنین» (به زبان فارسی، از آثار بسیار شاخص)، «احقاق الحق و ازهاق الباطل»، «امر العصمة»، «دافعة الشقاق»، «سحاب المطر»، «سبعة سیاره»، «الانفعالیه»، «البحر الغزیر فی تقدیر الماء الکبیر.»

وی علاوه بر این کتب، در زمینه‌های زیر نیز آثاری ارزشمند از خود به جای نهاده است؛ در تفسیر و علوم قرآن، «تفسیر آیه تطهیر»، «کشف العوارفی»، «تفسیر آیه الغار»، «تفسیر آیه‌ای درباره رؤیت خدا» در کلام و عقاید، ۱۵ اثر در علم کلام و ابطال عقاید مکتب تسنن، در حاشیه‌نویسی دو حاشیه بر «انوار التنزیل و اسرار التأویل»‌ (تفسیر بیضاوی)، در ریاضیات شرحی بر «تحریر اقلیدس» و در اصول فقه، دو اثر مهم. در مجموع براساس فهرست‌های موجود، مجموع آثار به‌جامانده از وی، اعم از کتاب، رساله و حاشیه، به‌طور تقریبی به ۸۰ عنوان می‌رسد. 

مبانی فکری و دیدگاه‌های کلامی 

موضع در قبال تقیه: وی اصل تقیه را به‌مثابه یک حکم شرعی معتبر می‌پذیرفت؛ اما بر این باور بود که کاربست آن مشروط به وجود ضرورت و شرایط اضطرار است و نباید به عاملی برای سکوت همیشگی در بیان حقایق تبدیل شود. 

تعریف و شناخت صحابه: از منظر وی، عنوان «صحابی» فقط از طریق مصاحبت ظاهری با پیامبر اکرم(ص) حاصل نمی‌شود، بلکه مستلزم دارابودن دو وصف «ایمان راسخ» و «عدالت» است؛ بنابراین در نگاه او، همه کسانی که پیامبر(ص) را دیده‌اند، لزوماً مصداق صحابه واقعی به‌شمار نمی‌روند. 

تحلیل اختلافات درون‌مذهبی شیعه: قاضی نورالله ریشه بسیاری از انشقاق‌ها و آشفتگی‌های فکری در تاریخ تشیع را نه در اصول مکتب، بلکه در احادیث ساختگی و جعلی می‌دانست که از سوی دو گروه «خوارج» و «غلات» ساخته و در منابع روایی نفوذ داده شده بود. 

نگاه واقع‌بینانه به تصوف: وی نسبت به جریان کلی تصوف دیدگاهی غیرقطعی و منتقدانه داشت و تمامی صوفیان را یکسان نمی‌انگاشت. قاضی نورالله صوفیان پاک‌نهاد و راستین را که به اصول شریعت پایبند بودند، در مقام حافظان معتقدات شیعی در میان توده‌های مسلمان ارج می‌نهاد؛ اما در برابر انحرافات عقیدتی و رفتاری برخی دیگر از صوفیان موضعی نقادانه اتخاذ می‌کرد. 

انتهای پیام