در ابتدای این مراسم، ندا یاوری، معاون دانشجویی فرهنگی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان اظهار کرد: یکی از شاخههای علمی که امروزه توجهات را به خود جلب کرده، علوم انسانی سلامت است، بهطوری که بسیاری از کشورهای جهان در طول دهههای اخیر بر شاخههای گوناگون این رشته متمرکز شدهاند، همچون جامعهشناسی سلامت، روانشناسی سلامت، حقوق پزشکی و... که وجوه انسانی طبابت را برای عموم مردم جامعه ملموس و قابل فهم میکنند.
وی افزود: یکی از شاخههای علمی که با رویکرد میانرشتهای مورد اقبال جهانیان قرار گرفته، هنر و پزشکی است. اگر قرار باشد در عرصه پزشکی، فضایی همدلانه ایجاد کنیم، بیماران را فراتر از فضای بالینی، در وضعیتی رنجور و ضعیف مورد توجه قرار دهیم و درد و رنج آنها را با همه وجود خود درک کنیم و بهترین خدمات پزشکی را به بیماران ارائه دهیم، هنر عرصهای بسیار فراخ و گسترده برای این مقصود است.
دکترای تخصصی اخلاق پزشکی تصریح کرد: هنر میتواند در اشکال گوناگون خود مانند ادبیات، هنرهای نمایشی و تجسمی، عکس، نقاشی و... زمینهای فراهم کند تا رشته پزشکی فراتر از فنون زیستی، به نظاره انسانی بنشیند که واحدی منحصر بهفرد است. در اولین گام این عرصه، خود ما باید در جایگاه حرفهمندان عرصه پزشکی، این وضعیت را درک کنیم و سپس آن را به اشتراک بگذاریم.
وی ادامه داد: شکلگیری انجمن مدآرت نقطه عطفی زیبا و دوستداشتنی در راستای ایجاد پیوند میان پزشکی و هنر در محیط دانشگاهی است. امیدوارم این پیوند تداوم داشته باشد و در دانشگاههای دیگر نیز از ابزار هنر برای انجام رسالتهای انسانی استفاده شود
یاوری بیان کرد: نخستین جشنواره علمی، هنری علوم پزشکی اصفهان با یاد «فاطمه صدیقیصابر»، شهید جنگ 12 روزه همزمان شده است؛ او دانشجوی نخبه رشته پزشکی بود که جایش اکنون در میان ما خالی است؛ ولی اطمینان داریم که روح او غرق در آرامش و در حال نظارت این رویداد در حال اجراست.
سپس پیمان شفیعی، متخصص بیماریهای کودکان در خصوص ارتباط پزشکی و هنر اظهار کرد: تلاش علم پزشکی برای تشخیص و درمان بیماری مراجع با توجه به علائم و نمادهای موجود در بیمار، بیشباهت به هنر نیست. پزشکی هنر برقراری ارتباط با بیمار یا جراحی اوست؛ برای نمونه کتابهای آناتومی بدن که لئوناردو داوینچی با الگوگیری از کالبدشکافی اجساد طراحی کرد، استفاده از هنر در راستای آموزش پزشکی است.
وی افزود: فرانک نتر در قرن بیستم، اطلس آناتومی نتر را با ادغام علم پزشکی و هنر در اختیار انسانها قرار داد؛ بنابراین هنر میتواند ابزاری برای تداوم آموزش پزشکی نیز تلقی شود. مقالهای در سازمان جهانی بهداشت به ارتباط این دو عرصه پرداخته و بیان کرده که هنر حتی میتواند بازوی علم پزشکی برای کنترل احساسات انسان در بحرانهای انسانی، مانند بحران کرونا باشد.
این متخصص بیماریهای کودکان اضافه کرد: صداوسیما با همکاری پلیس راهنمایی و رانندگی در سالهای گذشته، کلیپهای انیمیشنی تهیه کرد که روایتگر ماجراهای «داداش سیا» بود؛ شخصیتی که تخلفهای فراوان رانندگی داشت و به این ترتیب، فرهنگسازی گستردهای در جامعه صورت گرفت که به رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی بسیار کمک کرد. این نمونهای از بهکارگیری هنر برای ارتقای سلامت جامعه است.
وی ادامه داد: بسیاری از فعالان عرصه پزشکی هنرمند نیز هستند که انجمن مدآرت باید به آنان کمک کند تا مسیر خود را ادامه و ارتقا دهند. در نهایت میتوان گفت که میان پزشکی و هنر سه رویکرد وجود دارد؛ به این ترتیب که هنر میتواند تحولی در روش آموزش علم پزشکی ایجاد کند یا ارتقادهنده سطح سلامت جامعه باشد، بهطوری که جهانیان در حال حرکت به این سمتوسو هستند. کارکرد دیگر تلفیق هنر و پزشکی، ایجاد زمینهای برای هنرمندان عرصه پزشکی است تا بتوانند در جامعه خدمت کنند.
شفیعی درباره الزام امیدواری در میان دانشجویان پزشکی گفت: دانشجویان نوورود به عرصه پزشکی تصور میکنند که از سال دوم دانشگاه میتوانند بعضی بیماریها را درمان کنند؛ ولی بعد از پایان دوران دانشجویی، در حالی که حتی یک سرماخوردگی ساده را هم نمیتوانند درمان کنند، ناامید و سرخورده میشوند. بعد از ورود به عرصه اجتماعی و مشاهده انبوهی از پزشکان حاذق، به موفقشدن خود در جامعه شک میکنند و باز هم ناامید میشوند.
وی تأکید کرد: اما دانشجوی پزشکی باید بداند که هر چند شرایط در زندگی انسان بسیار تأثیرگذار است؛ ولی همهچیز به تلاش خود فرد بستگی دارد. قویترین انسانها، افرادی نیستند که پیروز میشوند؛ بلکه انسانهای امیدوار، قویترینها هستند. با تلاش بیشتر میتوان به موفقیت رسید و با هنر میتوان امید را در جامعه جاری کرد.
مهدی تمیزی، هنرمند رشتههای عکاسی، گرافیک، کاریکاتور و روزنامهنگاری نیز در خصوص موضوع سوگ اظهار کرد: سوگ تجربه زیستن با نبودن است، بهطوری که فرد بازمانده سردرگمی بین گذشته و آینده خود را تجربه میکند. ایرانیان و مردمان مشرقزمین برخلاف بسیاری از مردم غرب کره زمین، سوگ را بهمثابه فضای بازماندگان و نه صرفاً کسی که رفته است، تجربه میکنند.
وی ادامه داد: گورستان یکی از نمادهای زندگی در ایران و کشورهای مشرق، مانند امپراتوری عثمانی، هندوستان، ژاپن، چین و... بود. تخت فولاد و آرامستان ارامنه، دو گورستان تاریخی بسیار ارزشمند در اصفهان هستند که انسان با دیدن آثار روی سنگ قبرهای آنها درمییابد که این فضا متعلق به جهان مردگان نیست و مفاهیم سوگ، اندوه و غم را بیان نمیکند.
مدیر سابق موزه هنرهای معاصر اصفهان با نمایش چند قطعه عکس از سنگ قبرهای گورستانهای تاریخی اصفهان بیان کرد: تصویر اول، تنها سنگ آرامگاه یک زن در تخت فولاد است که شیری روی آن قرار دارد. شیر در وضعیت استراحت است و اصلاً قصد شکارکردن ندارد. هر کسی با کمی تأمل بر نقوش سنگ قبرها، به مفاهیم و مقصود آنان پی میبرد؛ زیرا هر یک از این مفاهیم در زندگی روزمره ما کاربرد دارد.
وی افزود: ماهی، یکی از نقوش متداول روی سنگ قبرها، نماد زندگی و حیات است، در حالی که روی سنگ قبرهای کشورهای اروپایی بسیار محدود است. شیر روی سنگ آرامگاه کشورهای غربی، حالت درندگی دارد؛ ولی در ایران به حالت نشسته و آرام است و گویا قرار نیست شکاری صورت گیرد. این تصاویر نشاندهنده شکلگیری فضایی بهشتی است؛ چرا که معمولاً شکار شیر نیز در کنار او آرام است و میان این دو ستیزی نیست.
تمیزی تأکید کرد: مشاغل از جمله دیگر نقوش روی سنگ قبرها هستند که میتوان بهوفور در گورستانهای اصفهان و شیراز آنها را مشاهده کرد. مقصود از حکاکی شغل فرد از دنیا رفته، نمایش رفتار زندگی او برای بازماندگان بوده است. در بسیاری از گورستانهای تاریخی جهان، از جمله نووودویچی در روسیه و پرلاشز در پاریس، مجسمههای برجسته روی سنگ قرار میگیرند که لحظه مرگ را نشان میدهند؛ ولی در ایران، بهویژه اصفهان و شیراز، اصلاً تصویری از لحظه مرگ وجود ندارد، بلکه همگی در لحظه کار و فعالیتهای مرتبط با زندگی هستند.
وی تصریح کرد: از جمله دیگر نقوش فراوان روی سنگ قبرها، حیوانات هستند و از میان آنان نیز پرندگان را بسیار زیاد میتوان مشاهده کرد که در ایران نماد روح در حال پرواز انسان است؛ ولی در اروپا نماد کسی است که جان را از تن خارج میکند. البته باید توجه داشت که سنگ قبر به کدام منطقه از اروپا تعلق دارد تا بتوان مفهوم آن را بهدرستی دریافت.
این هنرمند اضافه کرد: در سنگ قبرهای تخت فولاد نقوش میوه نیز متداول است؛ زیرا میوهخوردن در گورستان یکی از نمادهای دوران زرتشتی بهشمار میرود که بعد از اسلام نیز ادامه یافت. میوههایی مانند انگور و گلابی نماد زندگی و کدو، نماد مرگ هستند که روی سنگ گورهای ایرانیان قابل مشاهده است.
به گفته وی، درخت سرو نیز در سنگ گورهای ایرانیان بهکار میرود که برگرفته از آیین مهرپرستی است و نمایندگی درختان نامیرا را برعهده دارد. سنگ قبرها با نقوش درخت سرو در اصفهان رتبه اول و در شیراز رتبه دوم را دارند، در حالی که این پدیده در کشورهای مغربزمین بسیار محدود است. امیدوارم که نقش سرو در گورستانهای ایران، مانند باغ رضوان نیز رواج یابد. امروز به این موضوع بسیار امیدوار هستم که بخش عمدهای از مردم جامعه نقش گورهای خود را مانند یکدیگر طراحی نمیکنند؛ بلکه هر یک طرح منحصر بهفرد خود را دارند.
تمیزی به شعر حکشده روی آخرین سنگ گور اشاره کرد و گفت: این شعر به زندگان توصیه میکند که تا زمان زندگی در این دنیا، قدر حضور خود را بدانند و چندان با مردگان نیز کاری ندارد. در جمعبندی سخنانم میتوانم بگویم که مفاهیمی مانند مرگ و سوگ از منظر ایرانیان بیش از دنیای مردگان، به دنیای زندگان وابسته است.
یادآور میشود، اجرای نمایش و موسیقی، دکلمهخوانی، فروش بذر امید، برپایی غرفههای هنری و خلاقانه و نمایشگاهی به یاد شهید فاطمه صدیقی صابر با آثار هنری دانشجویان و معرفی و تقدیر از برگزیدگان نخستین جشنواره علمی، هنری علوم پزشکی اصفهان، از دیگر بخشهای این مراسم بود.
انتهای پیام