رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی مراسم سالروز میلاد پر برکت حضرت فاطمه زهرا(س) ضمن بر شمردن فضائل و مناقب بانوی دو عالم فراتر از فهم و درک، بر ناکامی دشمن در تغییر هویت دینی، تاریخی و فرهنگی ملت ایران تأکید کردند و فرمودند: مقاومت ملی عامل اصلی عبور کشور از فشارهای همهجانبه نظام سلطه است.
مقام معظم رهبری با اشاره به انتقال میدان تقابل از جنگ نظامی به جنگ تبلیغاتی و رسانهای، بر ضرورت آرایش هوشمندانه دفاعی و هجومی در این عرصه تأکید کردند؛ مسیری که به گفته ایشان، با وجود مشکلات و کمبودها، حرکت رو به جلوی ایران اسلامی را متوقف نخواهد کرد.
بیشتر بخوانید:
در این راستا ایکنا با حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی مسعودی، پژوهشگر معارف انقلاب اسلامی و مدرس حوزه علمیه گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانیم:
ایکنا ـ رهبر معظم انقلاب «مقاومت ملی» را مفهومی فراتر از مقاومت نظامی تعریف میکنند. این نگاه چه الزامات عملی برای مدیریت کشور در شرایط فشارهای اقتصادی و رسانهای دارد؟
معمولا برداشت از مقاومت در جبهه و سطح نظامی است در حالی که در نگاه رهبر معظم انقلاب، مقاومت صرفاً به جبهه و ساحت نظامی محدود نمیشود. ایشان بارها تأکید کردهاند که مقاومت، ریشه در ادبیات قرآنی دارد و بیش از هر چیز، ناظر به مفهوم «استقامت» است. استقامت یعنی پایداری در مسیر رسیدن به هدف؛ مسیری که لزوماً هموار نیست و با موانع متعددی همراه است.
وقتی این مسیر را نه یک فرد، بلکه یک جامعه، یک حکومت و بهویژه یک حکومت اسلامی طی میکند، طبیعتاً ملزومات و الزامات خاص خود را پیدا میکند. مقاومت در سطح کلان یک نظام اسلامی یعنی آن نظام از اهدافی که برای خود تعریف کرده، عدول نکند؛ حتی اگر برای رسیدن به این اهداف با موانع جدی مواجه شود.
ایکنا ـ این موانع عمدتاً در چه حوزههایی خود را نشان میدهند؟
یکی از مهمترین آنها، موانع فرهنگی است که دشمنان ایجاد میکنند. هدف اصلی در این حوزه، وادار کردن نظام اسلامی به تغییر اهداف، تغییر تعریف ماهیت خود، تغییر جهانبینی و حتی تغییر نگاه او به انسان و ایدئولوژی است. این فشارها گاه با زور و گاه با ابزارهای نرم اعمال میشود؛ از کنشهای بینالمللی گرفته تا ابزارهای رسانهای و فرهنگی متنوعی که در اختیار دارند.
در چنین شرایطی، مقاومت به این معناست که نظام اسلامی در برابر این تحمیلها ایستادگی کند و اجازه ندهد ماهیت و هویت خود دچار دگرگونی شود. بنابراین یکی از جلوههای مقاومت رویارویی نظامی است و حال آنکه ما در صحنههای مختلف نیازمند استقامت و پایداری هستیم.
ایکنا ـ آیا میتوان گفت حفظ هویت، یکی از اصلیترین جلوههای مقاومت ملی است؟
دقیقاً همینطور است. یکی از مهمترین ساحتهای مقاومت، مقاومت در عرصه حفظ هویت است. ما باید مراقب باشیم که هویت دینی، انقلابی و اسلامی خود را دچار تغییر و تبدیل نکنیم. این موضوع نیازمند پایداری و بهکارگیری همه ظرفیتهای علمی و فرهنگی کشور در همین راستاست.
تجربه تاریخی نشان میدهد که برخی جوامع به مرور زمان، ماهیت خود را از دست میدهند و دچار نوعی انقلاب در ماهیت میشوند؛ بدون آنکه حتی متوجه این تغییر شده باشند. این تغییرات معمولاً بهصورت نرم، تدریجی و خزنده اتفاق میافتد؛ گاهی در بازههای ۳۰، ۴۰ یا حتی ۵۰ ساله.
ایکنا ـ در چنین شرایطی چه راهکاری برای جلوگیری از این تغییر خزنده وجود دارد؟
مهمترین راهکار، هوشیاری مستمر است. هرچه این تغییرات نرمتر و زمانبرتر باشد، نیاز به هوشیاری، بصیرت و مراقبت بیشتری دارد. مقاومت ملی دقیقاً در همین نقطه معنا پیدا میکند؛ یعنی ایستادگی آگاهانه و فعال برای حفظ مسیر، اهداف و هویت انقلاب اسلامی در همه عرصهها، نه فقط در میدان نظامی.
ایکنا ـ با وجود تلاش نزدیک به یک قرن دشمن برای تغییر هویت دینی، تاریخی و فرهنگی ایران، این پروژه تاکنون به نتیجه نهایی نرسیده است. به نظر شما چه عواملی باعث ناکامی این پروژه شده است؟
در تحلیل این موضوع نباید صفر و صدی برخورد کنیم. نمیتوان گفت پروژه دشمن صددرصد ناکام مانده است؛ واقعیت این است که دشمن در برخی حوزهها متأسفانه دستاوردها و موفقیتهایی هم داشته و در بخشهایی نیز با شکست مواجه شده است اما در مجموع و در سطح کلان، نتوانسته به اهداف اصلی و راهبردی خود دست پیدا کند؛ هرچند نباید تصور کنیم که از تحقق این اهداف در آینده ناامید شده است. همین نکته، ضرورت هوشیاری مستمر را دوچندان میکند.
یکی از مهمترین عواملی که تاکنون موجب مقاومت ملی ما در ساحت هویتی شده، دینداری مردم ایران است. تقیدات دینی و ریشههای عمیق باورهای مذهبی در جامعه ما باعث شده یک «هسته سخت مقاوم» در بطن و بافت فرهنگ ایرانی ـ اسلامی شکل بگیرد؛ هستهای که به این سادگیها قابل تغییر نیست.
ممکن است پوستهها و ظواهر فرهنگی راحتتر دچار تغییر شوند اما لایههای عمیقتر اعتقادی بهمراتب مقاومترند. حتی درباره افرادی که در ظاهر، فاصلهای با مظاهر دینی گرفتهاند، مانند برخی بانوان بدحجاب یا بیحجاب، اگر با آنها گفتوگو و لایههای وجودیشان را واکاوی کنیم، میبینیم که هنوز فاصله زیادی با آن چیزی دارند که دشمن بهدنبال تحقق کامل آن بوده است و بسیاری از ریشههای فرهنگی و دینی همچنان در وجودشان زنده است.
برای نمونه، تجربهای ساده اما معنادار را عرض میکنم؛ وقتی به حرم مطهر امام رضا(ع) مشرف میشوید، در پارکینگ حرم بانوانی را میبینید که ممکن است در بیرون از فضای حرم بیحجاب باشند اما هنگام ورود، چادر بر سر میکنند و با احترام وارد فضای زیارت میشوند. حال سؤال این است که آیا این افراد را باید در زمره کسانی دانست که هویت دینیشان کاملاً از دست رفته، یا باید آنها را همچنان در دایره دینداری اجتماعی تحلیل کرد؟
این مثال نشان میدهد که مسائل فرهنگی بسیار پیچیدهتر از تحلیلهای سطحی است و نمیتوان صرفاً بر اساس ظواهر قضاوت کرد. به همین دلیل، مواجهه با پروژه دشمن در این حوزه، نیازمند مجموعهای از مؤلفهها، تحلیلهای دقیق و راهبردهای چندلایه است؛ چراکه مقاومت هویتی، فرآیندی پیچیده، تدریجی و نیازمند مراقبت دائمی است.
ایکنا ـ رهبر معظم انقلاب بر «لزوم تغییر آرایش دفاعی و هجومی» در حوزه رسانه و تبلیغ تأکیدات فراوانی داشتهاند. این تأکید به چه معناست و چه پیامهایی برای نهادهای فرهنگی و تبلیغی کشور دارد؟
مقصود رهبر معظم انقلاب از این تأکید، خروج از وضعیت صرفاً واکنشی و انفعالی در حوزه رسانه و تبلیغ است. در بسیاری از مواقع، ما خود را در موضع دفاع قرار دادهایم؛ یعنی منتظر میمانیم شبههای مطرح شود، هجمهای شکل بگیرد و سپس تلاش کنیم به آن پاسخ بدهیم. این در حالی است که در منطق انقلاب اسلامی، ما صرفاً مدافع نیستیم، بلکه «صاحب حق» هستیم.
کسی که حقش تضییع شده، طبیعی است که مطالبهگر باشد. بنابراین تغییر آرایش به این معناست که از یک رویکرد صرفاً دفاعی عبور کنیم و به یک راهبرد فعال، کنشگر و تهاجمی در عرصه تبیین برسیم. این تغییر رویکرد باید بهعنوان یک سیاست کلان، در همه نهادها، سازمانها و ساختارهای فرهنگی و تبلیغی کشور مورد توجه قرار گیرد.
ایکنا ـ آیا میتوان برای تبیین این رویکرد، به نمونهای عینی از بیانات رهبر انقلاب اشاره کرد؟
بله، نمونه بسیار روشنی در موضوع «زن» وجود دارد. از رهبر معظم انقلاب پرسیده شد که شما در مسئله زن چه دفاعی دارید. خود این سؤال نشاندهنده یک پیشفرض است؛ گویی غرب، خود را در این حوزه پیشتاز و الگو میداند و ما را در موضع اتهام قرار میدهد؛ اینکه شما به زن ظلم کردهاید، حقوق او را رعایت نکردهاید و باید پاسخگو باشید.
اما پاسخ رهبر انقلاب بسیار معنادار است؛ ایشان فرمودند: «من دفاع ندارم، من حمله دارم!» یعنی اساساً اینجا ما متهم نیستیم که بخواهیم دفاع کنیم؛ بلکه این غرب است که باید پاسخ دهد چرا هویت زن را به ابتذال کشانده، چرا از زن بهرهکشی اقتصادی کرده و چرا کرامت او را قربانی منافع سرمایهداری کرده است.
این منطق را اگر به همه عرصهها تعمیم دهیم، به معنای یک تغییر بنیادین در رویکرد رسانهای و تبلیغی خواهد بود؛ البته این به هیچوجه به معنای نادیده گرفتن ضعفها یا غفلت از بازخوانی مبانی خودمان نیست. این دو مسیر باید همزمان و هوشمندانه پیش برود.
ایکنا ـ بنا بر تأکید رهبر انقلاب، فشار نظامی بهتنهایی قادر به تسلیم ملت ایران نیست و دشمن ناچار به تمرکز بر جنگ روانی و رسانهای شده است، این ناکامی در فشار نظامی و حتی تحریمها تا چه میزان به ویژگیهای ذاتی انقلاب اسلامی و هویت ایرانی ـ اسلامی ملت ایران باز میگردد؟
دشمن برای جنگ ۱۲ روزهای که شاهد آن بودیم، برنامهریزیهای بسیار طولانیمدتی داشت. برخی تحلیلگران حتی از برنامهریزی ۱۰ ساله سخن میگفتند اما بهنظر میرسد این برنامهریزیها دستکم ۲۰ ساله بوده است، همانطور که مقام معظم رهبری نیز بر آن تصریح داشتند. با این حال، در همان بازه کوتاه، بخش عمدهای از انرژی و سرمایه راهبردی دشمن تخلیه شد.
امروز اگر دشمن بخواهد دوباره وارد یک نبرد مشابه شود، آن عقبه و زیرساخت ۲۰ ساله را در اختیار ندارد و به همین دلیل، عملاً نمیتواند به نتیجه برسد. برخلاف تصوری که ممکن است وجود داشته باشد، به نظر میرسد مقدمات آغاز یک جنگ نظامی جدید برای دشمن فراهم نیست. چون دشمن به این نتیجه رسیده است که در بعد نظامی نمیتواند اهداف خود را محقق کند. اینجا باید زیرکی داشته باشیم که جبهه جدید دشمن را به خوبی بشناسیم.
ایکنا ـ در این شرایط، مهمترین خطر پیشروی جبهه خودی چیست؟
خطر اصلی این است که ما جبهه جدید دشمن را بهدرستی نشناسیم. اگر دشمن تمرکز خود را بر جبهه هویتی، فرهنگی و رسانهای گذاشته باشد، اما ما همچنان تمام توجهمان معطوف به جبهه نظامی بماند، طبیعی است که دشمن در آن جبهه جدید، با موانع کمتری پیشروی خواهد کرد.
به همین دلیل، رهبر معظم انقلاب به عنوان دیدهبان اصلی انقلاب اسلامی، این تغییر میدان و آرایش را بهصورت جدی گوشزد میکنند. کار در این جبهه جدید، به مراتب سختتر از جبهه نظامی است؛ چرا که با ذهن، باور، هویت و فرهنگ جامعه سروکار دارد و نیازمند هوشیاری، ابتکار و راهبردهای عمیق و بلندمدت است.
ایکنا ـ تأکید رهبر معظم انقلاب بر تمرکز جبهه خودی بر «معارف اسلامی، شیعی و انقلابی» چه راهبردی را برای فعالان فرهنگی و رسانهای ترسیم میکند؟
یکی از معضلات جدی که امروز با آن مواجه هستیم، این است که ادبیات دینی، بومی و معرفتی خودمان را در حوزه علوم اجتماعی، فرهنگی و رسانهای یا بهدرستی تولید نکردهایم، یا اگر هم تولید شده، بهخوبی بسط و تبیین نیافته است. نتیجه این ضعف آن است که در بسیاری از تحلیلها، ناخواسته با همان ادبیات و جهانبینیای سخن میگوییم که دشمن تولید کرده است.
وقتی ما با مفاهیم، چارچوبها و مبانی نظری برآمده از جهانبینی رقیب، خودمان را تحلیل میکنیم، عملاً در زمین بازی او قرار میگیریم؛ حتی اگر نیتمان دفاع از انقلاب باشد. این مسئله بهویژه در حوزه تحلیلهای فرهنگی و اجتماعی کاملاً مشهود است.
ایکنا ـ این مسئله در تحلیل رویدادهای مهمی مانند «مقاومت» چگونه خود را نشان میدهد؟
اگر به تحلیلهای رایج درباره مقاومت نگاه کنیم، میبینیم که بخش قابل توجهی از این تحلیلها، از روح توحیدی و عنصر «امداد الهی» غفلت میکند. در حالی که رهبر معظم انقلاب بهصورت مستمر و صریح، از مسئله نصرت الهی سخن میگویند.
این تفاوت، صرفاً تفاوت در واژهها نیست؛ بلکه ریشه در یک جهانبینی خاص دارد. نگاه توحیدی، معادباور و الهی، ادبیات و دستگاه مفهومی خاص خود را میطلبد. وقتی این دستگاه معرفتی در تحلیلها غایب باشد، طبیعی است که فهم ما از واقعیت نیز ناقص و بعضاً دچار انحراف شود.
ایکنا ـ جایگاه مفاهیمی مانند صبر، مقاومت و نصرت الهی در این دستگاه معرفتی چگونه باید بازتعریف شود؟
در منطق قرآنی، خدای متعال وعده داده است که اگر مؤمنان صبر کنند، مقاومت بورزند و دین خدا را یاری دهند، نصرت و پیروزی آنها تضمینشده است. این وعده الهی باید در دستگاه معرفتی ما بهصورت جدی شکل بگیرد و مبنای تحلیل و کنش ما قرار گیرد.
ما باید میدان را با همین مؤلفههای معنایی ببینیم؛ یعنی مقاومت را صرفاً یک معادله مادی، سیاسی یا نظامی تحلیل نکنیم، بلکه آن را در چارچوب سنتهای الهی و قوانین حاکم بر تاریخ از منظر قرآن و معارف اهلبیت(ع) بفهمیم.
ایکنا ـ این رویکرد چه مسئولیتی را متوجه فعالان فرهنگی و رسانهای میکند؟
فعالان فرهنگی و رسانهای، به ویژه کسانی که در عرصه تولید فکر و محتوا مسئولیت دارند، باید بهصورت جدی به بازخوانی مبانی اصیل دینی، شیعی و انقلابی بپردازند؛ آن هم با رویکردی روزآمد، مسئلهمحور و ناظر به نیازهای واقعی جامعه.
تمرکز بر معارف اسلامی و انقلابی، به این معنا نیست که صرفاً مفاهیم گذشته را تکرار کنیم؛ بلکه باید این معارف را به زبان امروز، با ادبیات بومی و مبتنی بر جهانبینی توحیدی، بازتولید و در ساحت تحلیل، روایت و تبیین وارد کنیم. این همان راهبردی است که رهبر معظم انقلاب برای جبهه فرهنگی و رسانهای ترسیم کردهاند.
انتهای پیام