جهاددانشگاهی از زمان شکلگیری در سال 1359 و طبق اساسنامه آن به عنوان پلی میان دانشگاه و صنعت بود که بعدها با تقویت این اساسنامه، جهاددانشگاهی به عنوان پلی میان دانشگاه و جامعه مأموریت پیدا کرد.
لذا نگاه ما در جهاددانشگاهی به عنوان یک نهاد حد واسط این است که عرصه علم و تحقیقاتی که در سطح دانشگاه وجود دارد را براساس نیازهای جامعه به جامعه انتقال داده و در جهت رفع این نیازها تلاش کنیم، این نیازها هم میتواند در حوزههای مختلف مانند بحثهای مربوط در حوزه پژوهش و فرهنگ باشد.
در مجموع جهاددانشگاهی موفقیتهای بسیار زیادی نیز در این عرصه کسب کرده و ما توانستهایم بسیاری از ظرفیتهای پژوهشی که در دانشگاه شکل گرفته است را به محصول تبدیل کنیم؛ به طور مثال جهاددانشگاهی در زمان جنگ به عنوان پشتیبانی علمی جنگ بود و در دوران سازندگی نیز براساس نیازهای جامعه ظرفیتهای خوبی از جمله درمان ناباروری در جهاددانشگاهی قم را دارا بود.
در این حوزه، در دهه 60 و اوایل دهه 70 در عرصه پزشکی، مشکلات ناباروری دومین عامل خروج ارز از کشور بود که نقطه ضعفی برای کشورمان محسوب میشد، اما در حال حاضر یکی از نقاط قوت کشور، جذب بیمار از خارج از کشور برای درمان ناباروری است که این مؤفقیت مدیون و مرهون تلاش همکاران و دانشمندان جهاددانشگاهی است.
بزرگترین راهکار برای حل مشکلات کشور این است که پژوهشها از زینتالمجالس بودن خارج شده و عملیاتی شوند، متأسفانه حوزه پژوهش در کشورمان به هفته پژوهش و تجلیل از پژوهشگران و برگزاری نمایشگاه خلاصه میشود، لذا بخش عمده مشکلات به این دلیل است که در موارد بسیاری ما یا پژوهش انجام نمیدهیم و یا به پژوهش انجام شده عمل نمیکنیم، مسائل و اشکالات جامعه از قبیل ناترازیهای انرژی، محیط زیست و چالشهایی که در حوزه جمعیت داریم نشان دهنده این مسئله است.
لذا راهکار برونرفت از مشکلات، ورود با نگاه علمی و عمل کردن به راهکارهای علمی است و اگر اینگونه نباشد آسیبهایی که به زیرساختها وارد میشود ادامه حیات را برای ما سخت خواهد کرد، به همین دلیل ما باید به این منطق برگردیم که تحقیقات دانشمندان میتواند برای حل مشکلات استفاده شود، در این حوزه نیز باید به سمت ظرفیت دانشمندان بومی برویم و بدانیم که پژوهشگران بومی میتوانند راهکارهای برونرفت از این وضعیت را پیدا کنند.
اینکه پژوهشگر منتظر بماند تا به او مأموریت داده شود، نگاه و تفکر غلطی است، اصلاً در پژوهش مأموریت مفهوم ندارد، پژوهش یعنی خود پژوهشگر در جهت حل یک معضل و مشکل جستجو کند.
البته برخی ایرادات و مشکلات بر سر راه دانشگاه و نخبگان وجود دارد؛ مانند روش علمسنجی دانشگاهها، روش علمسنجی کنونی در دانشگاه روش درستی نیست و اگر در این روش تغییر ایجاد نشود، به تولید علم در جهت رفع نیازهای کشور آسیب میرسد.
مدلی که در فضای دانشگاه برای علمسنجی تعیین شده، نگارش مقاله است و اگر محقق محصولی ایجاد کرده و مشکلی از جامعه حل کند، امتیازی برای او محسوب نمیشود که این مسئله مانع از حرکت محققین به سمت کاربردی کردن علم شده است.
نکته دوم اینکه بخش تولید و صنعت نسبت به جامعه دانشگاهی به خصوص دانشجویان، اعتماد کامل ندارد و صنعتگران حاضر نیستند دانشجویان را در صنعت خود به کار بگیرند، البته در دانشگاه نیز غفلت شده و علومی که تدریس میشود در بسیاری موارد کاربردی نیست و به رفع نیاز جامعه منجر نمیشود، لذا این موضوع باعث ایجاد نوعی سردرگمی در پژوهشگران شده و به جهت اینکه به آنان مسئولیتی داده نمیشود تنها به فراگیری آموزش و در نهایت مهاجرت بسنده میکنند.
این فضا، فضای مناسبی در عرصه دانشگاهی ما نیست و لذا برای حل مشکلات کشور، باید دانشگاه در مسیر جامعه قرار بگیرد که در این موضوع، نقش جهاددانشگاهی پررنگتر احساس میشود و تکلیف ویژهتری بر عهده آن به عنوان پل میان دانشگاه و جامعه، با توجه به این شکاف ایجاد شده، است.
اولین مشکل در این خصوص، بحث نیازسنجی جذب فراگیر در دانشگاههاست، شاهد آن هستیم که ظرفیت برخی رشتهها در کشور کامل شده و به آن نیاز نیست و رشتههای جدید نیز در دانشگاهها ایجاد نمیشود، لذا باید با مهندسی مجدد، رشتههای دانشگاهی براساس نیاز جامعه شکل بگیرد. به علاوه دانشجو برای ارائه پایاننامه با صرف هزینه شخصی در خصوص یک موضوع تحقیق میکند، اما آیا این پایان نامهها در راستای متناظر با نیازهای کشور است یا خیر، در کشورهای توسعه یافته دانشجویان در پایان تحصیل مؤظف هستند به یک نیاز کشور خود مراجعه و در خصوص آن تحقیق و بررسی کنند، در حالیکه در کشور ما اینگونه نیست.
با شکلگیری این ساختار، پژوهشها به پژوهشهای کاربردی تبدیل میشود و در این فضا دانشجو هم احساس عبس بودن نمیکند، بهعلاوه اگر پایان نامه دانشجو در جهت رفع یکی از نیازها باشد اشتغال وی نیز تضمین میشود و درنتیجه یک زنجیره کامل شکل میگیرد.
مدل دیگری که نشاندهنده نمادین بودن پژوهشهاست، واضح و مشخص بودن مشکل است، در کشور ما برای رفع مشکل تنها برای ایجاد سازمان و ارگان و ساخت زیرساخت این سازمانها هزینه میشود، درحالیکه برای کارکرد اصلی که همان پژوهش است، عملاً بودجهای باقی نمیماند.
متاسفانه ما در پژوهشهای کاربردی دچار فقر مطلق هستیم، پژوهش زمانی معنا پیدا میکند که مشکلی از مردم حل کند و پژوهشگر نیز زمانی راضی خواهد شد که شیرینی پژوهش خود را در جامعه ببیند، ظرفیتهای پژوهشی ما نیاز به انجام زنجیره طرحهای پژوهشی دارد تا به یک دستاورد ویژه برسد، اما در این مسیر با آسیبهای ویژهای اعم از کمبود بودجه و تغییر فضای مدیریتی که به دنبال تغییر فضای سیاسی ایجاد میشود مواجه هستیم.
به طور مثال با شکلگیری هوش مصنوعی در فضای علمی که میتوان از آن به عنوان یک انقلاب یاد کرد، علوم ما باید دارای پیوست هوش مصنوعی شود، در غیر این صورت از دنیای علم عقب میمانیم، حال در این فضا با وجود آسیبهای گفته شده، ظرفیت پژوهشی ناکارآمد میشود، یکی از دلایل آن نیز این است که مدیران به دنبال خروجیهای کوتاه مدت در زمان مسئولیت خود هستند.
به نظر بنده کلیه علوم به جهت توسعه نیاز به یک پیوست در حوزه علوم انسانی دارند، در توسعه برخی از علومی که وارد کشور شده به جهت اینکه نتوانستهایم زیرساخت علوم انسانی آن را تعریف کنیم، دچار مشکل شدهایم، در حال حاضر نیز نیاز به ایجاد پیوست در هوش مصنوعی داریم، امروز کشور ما در حوزه هوش مصنوعی میتواند یک کاربر خوب باشد، اما باید این کاربری را در حوزههای مختلف تعریف کنیم تا از آسیبها و آفتها در امان بمانیم. لذا باید علوم موجود در کشور را بر مبنای هوش مصنوعی باز طراحی کنیم.
بسیاری از ظرفیتهایی که هوش مصنوعی ایجاد کرده است یک فرصت است که باید به درستی از آن استفاده کرد و این مستلزم آن است که زیرساخت علوم انسانی هوش مصنوعی در کشور ما تقویت شود. گاهی هم در این زمینه نیاز به ورود قوانین جدید داریم.
برای ورود دانشگاه به فضای جامعه، نیاز به یک ساختار حد واسط داریم که این الگو تنها مختص کشور ما نیست، ما به جای ایجاد ساختارهای متناظر که باعث تضعیف این حوزه و کاهش بودجه شود، باید الگویی که موفق بوده را تقویت کنیم، در جهاددانشگاهی ما شاهد خروجی پژوهشهای دانشگاهی هستیم و پژوهشهای جهاددانشگاهی بدون دریافت بودجه دولتی مؤفق و مثمر ثمر بوده است.
در حال حاضر نیز چارهای جز آشتی با فضای پژوهش در ظرفیتهای کاربردی نداریم، این مسئله نیز مستلزم این است که فضای دانشگاه ما در جهت رفع نیازهای جامعه به ریل برگردد که این موضوع بیش از گذشته نقش جهاددانشگاهی را پررنگ میکند تا به عنوان نهادی که برگرفته از انقلاب است تکلیف سازمانی خود برای بازگرداندن دانشگاه به مسیر کاربردی را انجام دهد.
یکی از اصلیترین پژوهشهای جهاددانشگاهی قم، پژوهش در حوزه درمان ناباروری است و با توجه به اینکه یکی از چالشهای کشور بحث کاهش جمعیت است و نقش درمان ناباروری در این مسئله بسیار مؤثر است، چند طرح بسیار ویژه در استان آغاز شده که دو حوزه آن مربوط به کاربرد هوش مصنوعی در درمان ناباروری و تأثیر در درصد مؤفقیت درمان ناباروی است که خروجی آن تا پایان سال بیان خواهد شد.
در حوزه مربوط به زیست مصنوعی هم که به جهاددانشگاهی قم واگذار شده است فعالیتهای خوبی از جمله طراحی نقشه راه این ظرفیت علمی جدید در دستور کار قرار گرفته و به عنوان یک طرح شاخص در زمینه کشاورزی، بحث طراحی گیاهانی که با اقلیم قم مطابقت داشته باشد و باتوجه به کاهش منابع آب و کنترل ریزگردها مفید باشند در حال انجام است که امیدواریم ثمرات عینی آن را مردم قم بتوانند از نزدیک لمس کنند، لذا طرحهای جهاددانشگاهی طرحهای کاربردی است که تبدیل به محصول خواهد شد.
انتهای پیام