امین جواهری، مستندساز و پژوهشگر سینما به بهانه هفته پژوهش درباره لزوم و اهمیت بازتاب اخلاقیات در آثار سینمایی، طی یادداشتی که به شکل اختصاصی در اختیار «ایکنا» قرار داده است چنین نوشته است:
سینما دیگر تنها محتوایی برای مصرف فرهنگی نیست؛ بلکه صحنهای است که در آن قدرت بازنمایی، هویتسازی، افسانهپردازی و حتی تاریخنویسی فرهنگی، بهنحوی فشرده و چندلایه رخ میدهد.
در این پرده، جهان دیروز و امروز، آرمان و بحران، قدرت و مقاومت، مرگ و زندگی، ایدئولوژی و خیال، همه همزمان حضور دارند.
سینما دیگر تنها یک رسانه نیست؛ بلکه تجلیگاه یک جهان است. این جهان نهتنها آئینهای از واقعیت موجود است، بلکه با قدرتی شگرف، خالق واقعیتهای نو به شمار میرود.
از این منظر و برخلاف برداشتهای سادهانگارانه و تقلیلگرایانه که سینما را تنها ابزاری برای سرگرمی یا انتقال پیامهای سطحی میدانند، سینما فینفسه یک زبان پویاست؛ زبانی با گرامر (ادبیات) خاص خود که در تار و پودش، منطق روایی مستقل و نشانهشناختی پیچیده نهفته است. همین ماهیت عمیق سینماست که به آن امکان میدهد در جهان امروز، فراتر از کلمه، بر قلمرو تصویر حکمرانی کند؛ چراکه، ما دیگر تنها با روایتهای مکتوب زندگی نمیکنیم، بلکه در نهایت عمق؛ درگیر تصاویر متحرک، با صدا، نور، ریتم (هماهنگی) و ... هستیم. سینما، به عنوان برجستهترین شکل تجسمیافته این تصویر، جایگاه بیبدیلی در تولید، توزیع و تثبیت معنا یافته است. از این روی است که فیلمها فقط داستانهایی برای دیدن نیستند؛ آنها نظامهایی پیچیده برای فهمیدن به شمار میروند.
فراتر از این، سینما عرصهای است که در آن اسطورهها بازسازی میشوند، ترسها به تصویر درمیآیند، امیدها مجسم میشوند و تعارضات اجتماعی در قالب روایی، حل یا بازتولید میشوند. فیلمها میدان نبردی هستند میان آنچه هست، آنچه باید باشد و آنچه ممکن است باشد. این میدان، نه تنها به زبان روایی فیلمنامه و سبک بصری کارگردان محدود نمیشود، بلکه در نهایت عمق و ژرفا به ساختارهای اجتماعی، سیاسی، جنسیتی، طبقاتی و... نیز گره خورده است.
این نقش سینما در بازتاب و بازتولید واقعیتهای اجتماعی، آن را به یکی از مهمترین ابزارهای تاریخنگاری فرهنگی بدل کرده است. آنچه یک فیلم به تصویر میکشد یا از دیدگان پنهان میسازد، همانا روایتی از اراده جمعی جامعهای برای یادآوری و فراموشی است. چه بسا در این میان، معنای نهفته در آنچه پنهان مانده، از حقیقت آشکارشده بسی عمیقتر باشد.
هیچ رسانهای به اندازه فیلم نمیتواند همزمان در تقاطع فلسفه، روانشناسی، جامعهشناسی، سیاست، دین، زبانشناسی و زیباییشناسی و... حرکت کند. این قابلیت سینما برای همآوردن رشتههای گوناگون در یک کانون، آن را به قطب پویایی برای پژوهشهای علوم انسانی بدل میسازد.
باید به نقش اساسی سینما در ساخت هویت فرد معاصر نیز توجه کرد. این هویت، کمتر زاییده تعلیمات رسمی و آکادمیک است و بیشتر در تعامل با جهان پرتصویر سینما قوام مییابد.
فرد امروز، محصول مواجههاش با فیلمها، سریالها و بازنماییهای تصویری است. مفاهیمی چون هویت، بدن، مرگ، خشونت، قهرمانی، دیگری و حتی عشق، بیش از آنکه در میدان تجربه مستقیم شکل گیرند، از طریق بازنماییهای سینمایی درونی میشوند.
پژوهش در ژرفای آثار سینمایی، همانا پژوهش در ماهیت شکلگیری معنا، ادراک هستی، بنیانهای ایدئولوژی و حتی معماری حافظه جمعی است. به این منظور و از همین روی، پژوهش از یک سو، هم پروژهای جانبی در گستره علوم انسانی؛ نیز از سویی دیگر، ضرورتی حیاتی و محوری در فهم انسان معاصر و زیستِ جهان او به شمار میرود.
بر همین شیوه و نمط است که تحلیل آثار سینمایی، مطالعه چگونگی شکلگیری باورها، ارزشها و عواطف در ساحت عمومی است. به بیان دیگر و سادهتر؛ مطالعه سینما رمزگشایی لایههای پنهان آن از فرم تا ایدئولوژی، از سبک تا سیاست به شمار رفته و انگاشته میشود.
همین امر نشان میدهد که بررسی سینما تنهاً مطالعه محتوا نیست، بلکه واکاوی عمیقی از ساختارهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی زیرین یک جامعه است. در نهایت، این مطالعات به معنای تحلیل فرایند «سوژهسازی» در جهان معاصر است.
این ظرفیت عظیم سینما، پژوهش در آثار آن را از نگاه و زاویهای ژرف و معناگرا به ضرورتی اخلاقی نیز بدل میکند. سینما توانایی جهتدهی به افکار عمومی، سیاستهای فرهنگی و حتی مشروعسازی خشونت یا سلطه را دارا است. سینما تنها به روایت اکتفا نمیکند؛ بلکه در بطن خود، به ارزشگذاری، قضاوت و حتی تدوین دستورالعملهای ضمنی میپردازد. این نیروی جهتدهنده، بهویژه در عصر حاضر که تمایز میان واقعیت و نمود آن مبهم شده، تهدیدی جدی است که کمتر به آن توجه میشود.
از این رو، پژوهش در سینما، گامی اساسی در جهت افشای این سازوکارهای پنهان و بازیابی قدرت نقد در برابر سیطره بیحد و حصر تصویر است.
پژوهشگران، در هر رشتهای که باشند، وظیفهای خطیر دارند؛ این حضور را «ببینند»، «بفهمند»، «تحلیل» کنند و اگر لازم باشد، به چالش بکشند؛ چراکه در زمانه ما، گاه یک قاب سینمایی، بیش از یک فصل از کتاب درسی، جهان را توضیح میدهد و پیچیدگیهای آن را عیان میسازد.
انتهای پیام