صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۲۳۳۶۷
تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۸
مدیر مؤسسه قرآنی ریّان:

مصطفی کلانکی با اشاره به تجربه ناموفق ایجاد مدارس قرآنی گفت: صِرف ایجاد و تجهیز ساختاری این مدارس شرط لازم برای موفقیت آنها محسوب نمی‌شود، بلکه باید با تربیت نیروی متخصص و کارآمد، نحوه تعاملات میان مربی، قرآن‌آموز و خانواده وی معین شده و در این زمینه کادرسازی هدفمندی را شاهد باشیم.

تأسیس و تجهیز هزار و دویست مدرسه قرآنی حفظ‌محور، براساس برنامه هفتم پیشرفت از جمله تکالیفی است که دولت، نظام آموزشی کشور را ظرف مدت پنج سال مأمور به اجرای آن کرده است.
 
با توجه به تجارب نه‌چندان موفق پیشین در زمینه ایجاد چنین مدارسی، به نظر می‌رسد که نیاز به الگوسازی و در مرحله بعدی، تبعیت از الگوهای استاندارد در زمینه ساختاری و محتوایی به منظور ایجاد و تجهیز چنین مدارسی است و آموزش و پرورش ناگزیر به ارتباط‌گیری با مسئولان و فعالان قرآنی است که طی سال‌های اخیر، تجارب موفقی در ساختارمندشدن این مسئله داشته‌اند. 
 
صرف نظر از اینکه شاید اغلب این تجارب تاکنون در ساختارهای آموزشی غیر دولتی تعریف شده‌اند، اما تداوم فعالیت آنها نشان از حرکت در مسیری استاندارد و منطقی امر آموزش قرآن در حوزه و رشته‌های گوناگون دارد که آموزش و پرورش در سایه تعامل با آنها می‌تواند امید داشته باشد که روند طی شده کارآمد بوده و به نتایج قابل قبول و مطلوبی نیز منتهی شود.

بیشتر بخوانید؛


در ادامه پیگیری این مبحث که اساساً مدارس قرآنی باید چه ویژگی‌هایی داشته باشند و چه الزاماتی را رعایت کنند که منطبق با خواست و هدف نظام آموزشی کشور به توفیقاتی دست پیدا کرده و روند رو به رشد خود را طی کنند، با مصطفی کلانکی؛ رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل مؤسسه قرآنی ریّان، گفت‌و‌گویی ترتیب داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید؛
 
ایکنا ـ یک مدرسه قرآنی حفظ‌محور با چه شاخصه و ویژگی‌هایی تعریف می‌شود؟
 
مهمترین عنصر چنین مدرسه‌ای، شاگرد و یا دانش‌آموز آن است؛ فردی که باید در درجه اول قاری باشد البته نه به آن معنا که به امر قرائت تحقیق بپردازد بلکه قادر به این باشد که قرآن را به شکلی صحیح و ترجیحاً به روش ترتیل بخواند و سعی بر آن داشته باشد که تسلطی هم بر صوت و لحن و تجوید پیدا کند. حال اگر دانش آموزی تنها به سبب علاقه مندی به حفظ فاقد چنین توانایی بود چرا که گویا این امر شامل دانش‌آموزان سال‌های ابتدایی آموزش نیز می شود، طبیعی است که باید مدرسه آموزشی شرایطی را برای طی این دوره‌های پیش‌نیاز برای دانش‌آموزان نیز فراهم کند. 
 
اتفاقاً به همین دلیل است که نیروی آموزشی و کادر مربیان قرآنی به منظور ایجاد فضای مناسب تعلیم و پرورش دانش‌آموزان قرآنی از جمله دیگر اولویت‌های داشتن یک مدرسه قرآنی استاندارد محسوب می‌شود که به این واسطه تأمین نیرو و کادرسازی برای ایجاد و تجهیز چنین مدارس اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد. 
 
در بیان ویژگی‌های کادر آموزشی چنین مدارسی باید به این نکته توجه کرد که یک معلم و مربی قرآنی که به خدمت گرفته می‌شود باید علاوه بر اشراف و تسلط شخصی بر مقولات و محتوای قرآنی از قابلیت و توانایی قابل قبولی در ایجاد ارتباط با دانش‌آموزان به منظور انتقال محتوای مورد نظر نیز برخوردار باشد؛ چه بسیار حافظان قرآنی که مربی خوبی نیستند و از اداره مؤثر کلاس قرآنی ناتوان بوده و عاجز از ایجاد یک ارتباط مؤثر با مُتربی خود باشند  
 
ایکنا ـ چنین وضعیتی را گویا یک‌بار در زمینه ایجاد مدارس قرآنی داشتیم و نتایج ملموسی نداشته است، درست است؟
 
بله، آن زمان صحبت این مسئله به میان آمد که باید مدارس قرآنی ایجاد شود و تصور می‌کنم که حدود 4 هزار عدد از این مدارس دایر شد و در فاصله زمانی کوتاهی، تابلوی آنها نیز در کنار تابلوی اصلی نام و عنوان مدارس نصب شد که به دلیل عدم توجه به تأمین زیرساختی چنین مدارسی طرح با شکست روبرو شده و بساط این مدارس برچیده شد هر چند که هنوز از آن زمان تنها تعدادی تابلوی مدارس قرآنی باقی مانده باشد.
 
این موضوع همان نقطه ضعفی است که ممکن است در تجربه اخیری که دوستان مسئول در پی تحقق آن هستند مجدد کار را با بن بست روبرو سازد؛ یعنی عدم توجه به کادرسازی و تربیت و آموزشی نیروی کارشناس و خبره برای اجرایی شدن این طرح! در تجربه ناموفق قبلی شاهد بودیم که نهایت چند معاون پرورشی ساعاتی را به عنوان انجام کارهای فوق‌برنامه آموزشی به امر آموزش قرآن اختصاص می‌دادند که عملاً از آنجایی که رویه مشخصی برای آن وجود نداشت، بی‌ثمر بود و به تعطیلی کشیده شد. آن تجربه نشان داد که به صرف در اختیار داشتن مدیران و عوامل اجرایی متدین و مذهبی در امر آموزش نمی توان در مقولات تخصصی همچون تعلیم قرآن به توفیقاتی دست پیدا کرد.       
 
ایکنا ـ از نظر شما نیروی کارشناس مدارس قرآنی چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟
 
اگر هدف اصلی برگزاری دوره‌های آموزشی حفظ قرآن است که باید گفت مقوله حفظ ماهیتاً خشک و غیرقابل انعطاف است و لذا مربی حفظ در درجه اول باید فردی سرزنده، شاداب و سرحال باشد و محتوای ارائه شده در کلاس درس خود را با استفاده از ترفندهایی به ویژه ‌برای دانش‌آموزان پایه ابتدایی که اتفاقاً مقطع سنی حساس و مؤثری برای حفظ قرآن است، جذاب و متنوع کند. این همان چیزی است که در ابتدا به آن اشاره شدم و به عنوان یکی از سرفصل‌های زیرساختی تحت عنوان تربیت مربیان کارآمد، در امر کادرسازی به آن اشاره داشتم.
 
حتی در همان دوره ناموفق ایجاد مدارس قرآنی، با برخی از مدارس روبرو بودیم که به نسبت سایرین، توفیق بیشتری در  طراحی و اجرای برنامه‌های خود داشتند چرا که مدیر مدرسه، بخش قرآنی واحد آموزشی خود را به یک فرد کارشناس قرآنی سپرده بود که یا به طور مستقیم و یا با استفاده از اعتباری که داشت، افرادی را در امر آموزش به خدمت می‌گرفت که سوابق مفیدی در امر آموزش قرآن داشتند. این مقوله یک سرمایه‌گذاری دغدغه‌مند و دلسوزانه از سوی مدیر مدرسه بود که تنها از سر رفع تکلیف قصد انجام کاری را براساس مأموریتی که به او محول شده بود به انجام نمی‌رساند.
 
موضوع دیگری که باید به آن توجه زیادی شود این است که اگر بحث حفظ قرآن به مقوله‌ای فوق‌برنامه تبدیل شود، راه به جایی نخواهد برد و باید درونِ برنامه بوده و تنیده با سایر محتوای درسی جاری در یک واحد آموزشی ارائه شود. کاری که ما در مؤسسه ریّان آن را به انجام رساندیم، این بود که مثلاً دانش‌آموزان پایه های چهارم تا ششم دبستان را در یک کلاس حفظ گردهم آورده  و پس از تعیین سطح، آنها بسته به پیشرفت و اشرافی که نسبت به موضوع داشتند در قالب چند کلاس تقسیم می‌شدند  و لذا سطح هر کدام مشخص و تقریباً به یک میزان و با سرعت و شتابی هماهنگ دانش‌آموزان هر کلاس در امر حفظ قرآن پیش می‌رفتند.    
 
ایکنا ـ با این پیش‌شرط که زیرساخت تشکیل این مدارس تأمین شود، چه الزاماتی برای جاری شدن روند آموزش در آنها باید مورد توجه قرار گیرد؟
 
حتماً یک مشاور یا یک راهنما باید روند پیشرفت کاری این مدارس را رصد کند و پیوندی میان سه محور مربی، قرآن آموز و خانواده آنها برقرار کرده که این ارتباط در رشد قرآن‌آموز تأثیر مستقیم خواهد داشت. مسئولان در بخش حفظ قرآن چنین مدارسی باید گزارش‌هایی به شکل روزآمد در اختیار مدیر مدرسه و یا معاونان آن بگذارند که اگر والدین با مراجعه به مدرسه در جریان پیشرفت تحصیلی فرزندانشان قرار گرفتند، یکی از موارد این باشد که در حوزه آموزش قرآن چه ارتقایی صورت گرفته است و در جهت رفع موانع و نواقص آن برآیند که البته این امر  ارتباط مستقیمی به میزان دغدغه مندی اولیای مدرسه  والدین دانش‌آموزان دارد.
 
نکته دیگری که حائزاهمیت است و البته شاید آن را بتوان در مقوله تأمین زیرساختی چنین مدارس  تقسیم‌بندی کرد، تجهیز این مدارس به فناوری‌های روز آموزشی است.  هر حال همانطور که گفته شد فرایند حفظ قرآن ماهیتی خشک و غیرمنعطف دارد و شاید ارتباط یک‌سویه و یا حتی دوسویه میان مربی و مُتربی به شکل سنتی آن برای دانش‌آموزان در شرایط کنونی خارج از حوصله آنها باشد که به این جهت می توان از ادوات فناوری و نرم افزارهای روز استفاده کرد.
 
قرار گرفتن قرآن‌آموزان در محیط سراسر قرآنی نیز در  روند موفقیت آنها بسیار مؤثر است به این معنی که تنها نباید این دوره‌ها را محدود به یک زمان و مکان خاصی کنیم که البته به آن اشاره شد که فوق‌برنامه‌ای شدن حفظ قرآن راه به جایی نخواهد برد؛ دانش‌آموز باید از همان ابتدای حضور در محیط آموزشی حتی در مواجهه با سایر دروس کلاسی خود در  مواجهه دائمی با قرآن باشد مثلاً مراسم صبحگاه چنین مدارسی باید متفاوت از سایر مدارس بوده و به جای اینکه  دانش‌آموزی به عنوان قاری صبحگاه چند آیه‌ای از قرآن را تلاوت کند باید شاهد همخوانی سوره‌ای از قرآن از سوی همه دانش‌آموزان در صف صبحگاه باشیم. برگزاری مسابقات مدرسه‌ای، ناحیه‌ای و منطقه‌ای در زمینه حفظ قرآن نیز رقابتی را میان دانش‌آموزان ایجاد می‌کند که این امر در تسریع روند حفظ آنها مؤثر است.
 
ایکنا ـ شیوه‌ای را چند سالی است در زمینه مدارس حفظ قرآن شاهد هستیم و آن مرخصی یک‌ساله دانش‌آموز و خروج او از روند تحصیلی و روی آوردن به حفظ قرآن است، چقدر با این شیوه موافقید؟
 
از نظر من و بسیاری از فعالان عرصه حفظ این مدل کاملاً مردود و مطرود است. ما به آن مدل آموزشی کاریکاتوری می‌گوییم که تنها یک موضع از توانایی و ظرفیت و استعداد دانش‌آموز را  پرورش می‌دهد و از سایر توانایی‌های او که قابلیت رشد دارد غافل می‌شود در حالیکه باید آموزش به ویژه در سال‌های ابتدایی تحصیلی همه‌جانبه باشد که سرخوردگی و دلزدگی و قطع ارتباط دانش آموز با روند جاری تحصیلی را موجب نشود.
 
اساساً هیچ الزامی وجود ندارد که یک دانش‌آموز تحت فشار به این قابلیت برسد که بتواند ظرف یک سال همه قرآن را از حفظ کند. ضرورت این امر را  شخصاً متوجه نمی‌شوم و ممکن است یک دانش‌آموز با توجه به میزان توانایی و استعداد به زمانی بیشتر و حتی 5 یا 6 ساله برای حفظ کل قرآن نیاز داشته باشد و یا اصلاً  دانش‌آموز در خود این قابلیت را مشاهده نکند که بتواند کل قرآن را از حفظ کند و مثلاً حفظ آیات و سوره‌های پرکاربرد  برای او کفایت کرده تا جایی که با توسل به آنها و درک معانی و تدبر در دستورات و آموزه‌های قرآن، زندگی سعادتمندی را برای خود رقم بزند.
 
ایکنا ـ با توجه به امکانات و اختیاراتی که آموزش و پرورش دارد آیا چشم‌انداز ایجاد و تجهیز یک هزار و دویست مدرسه قرآنی حفظ محور را تا چه اندازه روشن می‌دانید؟
 
ممکن است آموزش و پرورش کلیه ملزومات را برای تحقق این امر فراهم کرده و عزم جدی برای ایجاد و تجهیز این مدارس داشته باشد اما باید گفت که این امر ممکن است شرط لازم اشد اما کافی نیست و شناخت از جامعه هدف  یعنی دانش‌آموزان، همراه کردن خانواده آنها و بسیاری دیگر از امور به عنوان پیش‌نیاز  مطرح است. به نظرم ابتدا باید تعداد معدودی مدرسه با فرض همه شرایط، مقدمات و ملزومات ایجاد شود و به شکل آزمایش فعالیت خود را آغاز کند تا با نظارت لحظه به لحظه فعالیت آنها، در این مورد که تا چه اندازه می‌توانند با آنچه برای آنها در نظر گرفته شده موفق باشند، نظارت شود و آنگاه با رفع موانع و مشکلات، درصدد فراگیر شدن آنها برآییم. اینکه تنها به فکر ایجاد و تجهیز این مدارس با آمار کامل تنها از نظر ساختاری باشیم اما در مورد محتوای ارائه شده در آنها و روند آموزشی که قرار است در آنها پیگیری شود بعداً تصمیماتی اتخاذ شود، سرنوشت این مدارس نیز به همان تجربه ناموفق گذشته منتهی خواهد شد.  
 
 
انتهای پیام