در گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین محمدصادق حقشناس؛ مدیر مؤسسه قرآنپژوهان بررسی از وضعیت موجود ارائه میشود؛ در ادامه این گفتوگو را میخوانیم؛
ایکنا ـ نظر شما درباره عزمی که برای راهاندازی یکهزار و دویست مدرسه قرآنی وجود دارد، چیست؟
همین میزان که اهتمامی وجود دارد تا عرصه فعالیتهای قرآنی گسترش یافته و به شکل پایهای برای آن فکری صورت گیرد، ستودنی است، اما مسائلی وجود دارد که به واسطه آن نیز نگرانیهایی ایجاد میشود به این معنی که شاید طی این مسیر پیش رو نیز درست نباشد!
ایکنا ـ و آن نگرانیها چیست؟
این نگرانی را در قالب سه مثال توضیح میدهم؛ اول اینکه با نگاهی اجمالی به عملکرد آموزش و پرورش از ابتدای انقلاب اسلامی به این سو، به روشنی میتوان مشاهده کرد که موضوع روخوانی و روانخوانی قرآن از سال اول ابتدایی تا سال دوازدهم و موعد اخذ مدرک دیپلم، دغدغه آموزش و پرورش بوده است و منطق نیز چنین میگوید که در این زمان موضع یک دانشآموز که موفق به دریافت مدرک پایان تحصیل در نظام آموزش و پرورش شده است، باید حداقل روخوانی قرآن را بلد باشد! این در حالیست که در عمل شاهد چنین چیزی نیستیم و 80 درصد دانشآموزان دیپلمه که آماده رفتن به مراکز آموزش عالی میشوند، توانایی روخوانی قرآن را ندارند، در حالی که نکتهای جالب توجه است و آن اینکه به شرط به کارگیری روش درست و استفاده از مربی حاذق در امر آموزش روخوانی قرآن، یک متعلِّم باید ظرف 36 ساعت قادر به روخوانی قرآن شود حال آنکه دوازدهسال تحصیل نیز برای او به منظور فراگیری قرآن، کافی نبوده است! همین یک مثال کافی است تا دچار تردید شویم که آموزش و پرورش آیا توانایی آموزش قرآن را دارد و بدون تعارف آیا از پس اجرای طرحهایی همانند راهاندازی یکهزار و دویست مدرسه قرآنی برخواهد آمد؟
مثال دوم در مورد آموزش زبان و ادبیات عربی در مقطع متوسطه است و باید دید که اساساً این آموزش طبق نص صریح قانون اساسی چرا در محتوای درسی نظام آموزشی گنجانده شده است؟ دلیل آن هم این است که دانشآموز باید با آموزش زبان و ادبیات عربی از رهگذر ترجمه قرآن به درک و فهم آیات آن بپردازد! حال این پرسش پیش میآید که آیا آموزش زبان و ادبیات عرب در نظام آموزشی ما موفق بوده که حال توجه داشته باشیم دانشآموز مسلح به آن، بابی در زمینه ترجمه و فهم قرآن برای خود مفتوح نماید؟ پاسخ منفی است. آمارها نشان از آن دارد که نهتنها درصد پاسخ به گزینههای درست درس عربی در آزمون سراسری دانشگاهها منفی است بلکه این درس در نظام آموزشی کشور تبدیل به منفورترین درسها شده است که دانشآموزان از آن گریزانند و هنوز دلیل اینکه باید واحدهای درسی آن را پاس کنند نمیدانند! با این وضعیت شما تصور میکنید که به شرط ایجاد مدارس قرآنی، ما توفیقات آموزشی در آن خواهیم داشت و به مقاصد و اهداف مورد نظر خواهیم رسید؟!
در مورد قرآن و آموزش قرآن، اختیار در امر آموزش و آشنایی دانشآموزان حداقل در سطح روخوانی و روانخوانی به وزارت آموزش و پرورش گذاشته شده است، اما آموزش زبان و ادبیات عرب نص قانون اساسی است و نمیتوان آن را حذف کرد و باید، فکری به حال کیفیت نحوه ارائه این درس شود.
ایکنا ـ نکته یا مثال سومی که قصد داشتید به آن اشاره کنید و از جمله دلایل نگرانی شماست، چیست؟
مسیری است که نظام آموزشی کشور یک بار آن را تجربه کرده است و گویا قرار است تنها با توجیه ساختاری و ارائه آماری، آن را مجدد به انجام برساند؛ آن زمان دوستان مسئول گفتند که آموزش و پرورش را مجاب کردیم تا کلاسهای حفظ قرآن را راهاندازی کنند. چیزی حدود پنج هزار مدرسه هم راهاندازی شد که نتیجهای جز نصب تابلو بر سر در مدارس به دنبال نداشت. همان زمان هم مدارس قوی زیادی در این مسیر فعالیت میکردند؛ مدارسی مذهبی که محل تردد دانشآموزانی از خانوادههای متدین بود، اما اینکه خواسته باشیم، این جریان را در طیف وسیعی از مدارس تعمیم دهیم، کار درستی نبود. تلاشی از سوی مسئولان آموزش و پرورش وقت و به ویژه معاونت پرورشی آن صورت گرفت و حتی مقرر شد تا به حفظ سالی یک جزء هم بسنده کنند، اما مدارس عملاً در حفظ موفق نبودند. نکته مهمی وجود دارد و آن اینکه جریان حفظ قرآن تنها در قالب مؤسسات قرآنی جواب داده یعنی افرادی در قالب قرآنآموز با توجه به ظرفیت و استعداد ذاتی و برحسب علاقهمندی وارد یک مؤسسه شده و طبق برنامهریزی مشخص به حفظ بپردازند که زمینه و بستر آن در مدارس قرآنی ایجاد شده در آموزش و پرورش برای تحقق این امر فراهم نبود!
ایکنا ـ مهمترین دلیل عدم توفیق آموزش و پرورش در رسیدن به اهداف مدارس قرآنی چه بود؟
فقدان نیروی متخصص مهمترین آنهاست. تنها در امر آموزش قرآن با این مشکل روبرو نیستیم، مثال روشن آن نیز تدریس زبان خارجی در مقطع تحصیلی دبیرستان است! آیا دانشآموز پس از شش سال تحصیل زبان خارجی در مقطع دبیرستان، در زمان اخذ دیپلم سواد معقول و قابل قبولی در زمینه زبان خارجی دارد؟ پاسخ منفی است. آموزش و پرورش عموماً در زمینه آموزش قرآن از معلمان و مربیان خبره که اشراف و تسلط لازم در این زمینه را داشته باشند، بیبهره است و تا این نیروی متخصص تربیت نشده و آموزشهای لازم را منطبق بر شیوههای بهروز شده نبیند، راهاندازی مدارس قرآنی تنها جنبه تزئینی و تشریفاتی خواهد داشت.
ایکنا ـ برگزاری طرح اتقان و مهارتآموزی آموزگاران آموزش و پرورش درباره درس قرآن را تا چه اندازه در تأمین نیروی متخصص آموزش قرآن مدارس موفق میدانید؟
چندان در مورد کم و کیف اجرای این طرح اطلاعات دقیقی ندارم، اما توجه شما را به مستندی که در زمینه وضعیت آموزش قرآن در سطح شهرستانها تولید شده بود؛ جلب میکنم. نام این فیلم «غربت یک معجزه» است. این فیلم با یک تحقیق و روند پژوهشی میدانی همراه میشود که طی آن آزمونی از معلمان آموزش و پرورش گرفته میشود که این آزمون مبنایی باشد برای تعیین سطح سواد قرآنی آنها تا به امر آموزش قرآن به کار گرفته شوند و نکته جالب توجه اینکه اغلب آنها خودشان هم از روخوانی و روانخوانی قرآن عاجز و ناتوان بودند!
ایکنا ـ با این تفاصیل و با توجه به مضایقی که در امر نیروی متخصص و محتوای مناسب ارائه شده وجود دارد، به نظر میرسد که تنها با استفاده از فناوری آموزشی؛ ادوات و ابزار رایانهای و حتی هوش مصنوعی بتوان تا حد زیادی به پیشرفت ساختاری و محتوایی مدارس قرآنی امیدوار بود؟
بله، به نظر میرسد که تنها راه باقیمانده همین باشد. با به کارگیری چندین استاد خُبره قرآنی در امر قرائت و حفظ قرآن و طراحی شیوههای نوین آموزشی که آنها را میتوان در بسترهای متنوعی چون نرمافزارهای آموزشی نشاند یا از طریق هوش مصنوعی به تقویت و کارآمدی هر چه بیشتر آنها اقدام کرد، قادر خواهیم بود تا مطابق با ذائقه و سلیقه دانشآموزان امروز پیش رفت و علاقهمندی ایشان را در این مسیر موجب شد.
انتهای پیام