صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۲۴۱۱۳
تاریخ انتشار : ۳۰ آذر ۱۴۰۴ - ۱۱:۴۹
گفتار‌هایی از نهج‌البلاغه / ۴۲

امام علی (ع) در بخشی از خطبه ۱۷۸ دعایى را که صادقانه باشد و از اعماق جان برخیزد و در یک کلمه در انسان، تحول ایجاد کند برطرف کننده بلا‌ها مى‌شمرد.

امام علی(ع) تنها فردی است كه از ميان همه گذشتگان كه سخنی از آنها به‌جا مانده، به آخرين مرحله فصاحت و بلاغت رسيده و گفتار او اقيانوس بيكرانه‌ای است كه سخن هيچ مبلغی به پای آن نخواهد رسيد.

سخنانی که در قالب خطبه‌ها، نامه‌ها و حکمت‌ها گردآوری شده و مفسران دینی تفسیرهایی در رابطه با آن‌ها داشته‌اند که هرکدام از یک دید و سلیقه به این موضوعات پرداخته‌اند، بر این منوال ما در ایکنا بر این شدیم که ابتدا تفسیری از خطبه‌ها و حکمت‌های امیرالمؤمنین(ع) در نهج‌البلاغه در اختیار مخاطبان قرار دهیم که برای رسیدن به این هدف از منابع مختلفی مانند  شرح نهج البلاغه خويى، جلد 10،  اصول کافى، جلد 1 و معارج نهج البلاغه، تأليف بيهقى استفاده می‌شود که در ادامه با موضوع «عوامل بلا و راه رفع آن» آن را می‌خوانید.

امام علی(ع) در خطبه 178 نهج‌البلاغه نخست همگان را به صفات خداوند از جمله به علم بى پايان پروردگار نسبت به همه چيز و حتى كوچک‌ترين امور ـ همچون عدد قطره‌هاى باران و ذرات خاک ـ توجه مى‌دهد تا بدانند اعمال آن‌ها نزد خداوند كاملًا روشن است و چيزى از اسرار درون و برون آن‌ها بر ذات مقدسش مخفى نمى‌ماند. در بخش دوم گواهى به يگانگى خداوند و نبوت پيامبر اسلام(ص) مى‌دهد و هر يک را با صفات مناسب و پرمعنايى همراه مى‌سازد كه به شهادت و گواهى او عمق مى‌بخشد. در بخش سوم از فريبندگى دنيا و وعده‌هاى دروغينش به دنيا پرستان سخن مى‌گويد.

و سرانجام در بخش چهارم به همگان هشدار مى‌دهد كه گناهان، سبب زوال نعمت‌ها مى‌شود و هيچ ملتى گرفتار بدبختى نشدند جز به علت گناهانشان و به همين دليل، همگان را به بازنگرى در اعمالشان دعوت مى‌كند تا از روش‌هاى ناپسند دست بردارند و با اصلاح سيره عملى خود سعادتمند شوند.

ایشان در بخش سوم این خطبه می‌فرماید: «أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّ الدُّنْيَا تَغُرُّ الْمُؤَمِّلَ لَهَا وَ الْمُخْلِدَ إِلَيْهَا وَ لَا تَنْفَسُ بِمَنْ نَافَسَ فِيهَا وَ تَغْلِبُ مَنْ غَلَبَ عَلَيْهَا. وَ ايْمُ اللَّهِ مَا كَانَ قَوْمٌ قَطُّ فِي غَضِّ نِعْمَةٍ مِنْ عَيْشٍ فَزَالَ عَنْهُمْ إِلَّا بِذُنُوبٍ اجْتَرَحُوهَا، لِ «أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ»، وَ لَوْ أَنَّ النَّاسَ حِينَ تَنْزِلُ بِهِمُ النِّقَمُ وَ تَزُولُ عَنْهُمُ النِّعَمُ فَزِعُوا إِلَى رَبِّهِمْ بِصِدْقٍ مِنْ نِيَّاتِهِمْ وَ وَلَهٍ مِنْ قُلُوبِهِمْ، لَرَدَّ عَلَيْهِمْ كُلَّ شَارِدٍ وَ أَصْلَحَ لَهُمْ كُلَّ فَاسِدٍ. وَ إِنِّي لَأَخْشَى عَلَيْكُمْ أَنْ تَكُونُوا فِي فَتْرَةٍ وَ قَدْ كَانَتْ أُمُورٌ مَضَتْ مِلْتُمْ فِيهَا مَيْلَةً كُنْتُمْ فِيهَا عِنْدِي غَيْرَ مَحْمُودِينَ، وَ لَئِنْ رُدَّ عَلَيْكُمْ أَمْرُكُمْ إِنَّكُمْ لَسُعَدَاءُ، وَ مَا عَلَيَّ إِلَّا الْجُهْدُ وَ لَوْ أَشَاءُ أَنْ أَقُولَ لَقُلْتُ، عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَفَ. اى مردم، دنيا كسى را كه آرزوى او را در دل پرورد و خواستار او باشد مى‌فريبد و با كسى كه براى به دست آوردن آن با ديگران رقابت و هم‌چشمى كند بخل نمى‌ورزد. و مغلوب مى‌سازد كسى را كه بر او چيره گردد. به خدا سوگند، قومى كه در فراخى نعمت و كاميابى بوده‌اند و نعمتشان روى به زوال نهاده، زوال نعمت را سببى جز ارتكاب گناهان نبوده است، زيرا خدا بر بندگانش ستم روا ندارد. اگر مردم هنگامى كه محنت و بلايى بر آنها فرود مى‌آيد و نعمت‌هايشان زوال مى‌يابد، از روى صدق و صفاى نيت و شيفتگى دل به درگاه خداوندى زارى كنند، خداوند نعمت رميده را به آنان بازمى‌گرداند و كارهاى تباهشان را به صلاح مى‌آورد. مى‌ترسم از مهلت داده شدگانى باشيد كه غافلگير مى‌شوند. كارهايى صورت پذيرفت و شما به آنها مايل شديد كه در آن هنگام نزد من ناستوده بوديد. اگر راه و روشى كه در روزگاران گذشته داشته‌ايد به شما بازگردد، اهل سعادت خواهيد بود. بر من جز كوشش نيست. اگر خواهم كه بگويم مى‌گويم. خدا آنچه را گذشته است ببخشايد.»

امام علی(ع) در اين بخش از خطبه، همه مردم را مخاطب ساخته و چهار نکته مهم را که در زندگى انسان‌ها اثر عميق دارد، به همگان گوشزد مى‌کند، نخست مى‌فرمايد: «اى مردم، دنيا آرزومندان و دل بستگان خود را فريب مى‌دهد و ارزش و اهمیتى براى کسانى که آن را با ارزش بدانند قائل نيست و بر آن کس که بر دنيا پيروز گردد سرانجام چيره خواهد شد» از آن‌جا که «حُبّ الدّنيا» ـ مطابق حديث معروف ـ سرچشمه هرگونه گناه و خطاست، امام علی(ع) از حب دنيا شروع مى‌کند. شايان توجه اين که نکوهش از دنيا داران نشده؛ بلکه سخن از دنياخواهان و عاشقان و دلبستگان به آن به ميان آمده است.

زرق و برق دنيا آن چنان دنياپرستان را مغرور مى‌سازد که گمان مى‌کنند همه چيز جاويدان خواهد ماند؛ ولى ناگهان مى‌بينند در يک حادثه ناگوار همه چيز بر باد مى‌رود، مثلا محصول صدها سال از امکانات مادى در يک شهر با يک زلزله که گاه ده ثانيه بيشتر به طول نمى‌انجامد نابود مى‌شود.

سپس در ادامه اين سخن به نکته دوم مى‌پردازد و به‌صورت يک قانون کلى مى‌فرمايد: «به خدا سوگند! هرگز ملتى که در ناز و نعمت مى‌زيستند نعمتشان زوال نيافت، مگر بر اثر گناهانى که مرتکب شدند؛ زيرا خداوند هرگز به بندگانش ستم روا نمى‌دارد» در واقع اين سخن برگرفته از آيات قرآن است؛ آن جا که در آیه 11 سوره مبارکه رعد مى‌فرمايد: «إِنَّ اللهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْم حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ؛ خداوند نعمت‌هاى هيچ قوم و ملتى را تغيير نمى‌دهد، مگر آن که آن‌ها آن چه را مربوط به خودشان است، تغيير دهند.» و نيز  در آیه 96 سوره مبارکه اعراف مى‌فرمايد: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَکَات مِّنَ السَّمَاءِ وَالاَْرْضِ وَلَکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا کَانُوا يَکْسِبُونَ؛ اگر اهل شهرها و آبادى‌ها ايمان مى‌آوردند و تقوا پيشه مى‌کردند برکات آسمان‌ها و زمين را بر آن‌ها مى‌گشوديم ولى آنها (حق را) تکذيب کردند ما نيز آنان را به کيفر اعمالشان مجازات کرديم.» (1)

و اگر انسان درست دقت کند غالباً مى‌تواند مواردى را که بلاها جنبه مجازات الهى دارد، از مواردى که براى آزمايش يا هشدار است بازشناسد. هرگاه گناه مهمى از او سرزد و يا جامعه‌اى آلوده به انواع مفاسد شد، حوادث تلخى که بعد از آن پيدا مى‌شود قطعاً مجازات است؛ ولى حوادث تلخى که براى صالحان و پاکان پيش مى‌آيد، معمولاً جنبه آزمايش و هشدار براى ترفيع مقام است.

سپس امام علی(ع) در ادامه اين سخن مى‌فرمايد: «و اگر مردم زمانى که بلاها بر آن نازل مى‌شود و نعمت‌ها از آنان زايل مى‌گردد با صدق نيت در پيشگاه خدا تضرع کنند و با قلب‌هاى پر از عشق و محبت به خدا، از او درخواست (توبه) نمايند، يقيناً آن چه، از دستشان رفته به آنان باز مى‌گردد و هر خرابى را براى آن‌ها اصلاح مى‌کند»؛ در واقع اين طبيب حاذق الهى بعد از ذکر درد به بيان درمان مى‌پردازد و راه دفع آفات و بلاها را به آن‌ها می‌آموزد و دعايى را که صادقانه باشد و از اعماق جان بر خيزد و در يک کلمه در انسان، تحول ايجاد کند برطرف کننده بلاها مى‌شمرد؛ همان گونه که در احاديث متعدد ديگرى وارد شده است، از جمله امام سجاد(ع) مى‌فرمايد: «دعا بلاهايى را که نازل شده و نازل نشده است، برطرف مى سازد» (2)

امام علی(ع) در بيان چهارمين نکته آن چه را قبلا به صورت عام بيان کرده بود، براى اصحاب و ياران و مخاطبان تطبيق مى‌فرمايد: «من از اين مى‌ترسم که شما در جهالت و غفلت فرو رويد (همچون دوران فترت جاهليت)؛ زيرا امورى بر شما گذشت که در آن، تمايلاتى پيدا کرديد که از نظر من پسنديده نبود؛ ولى اگر امور شما به مسير اصلى بازگردد (و مسلمانان ناخالص و هوشيار باشيد) سعادتمند خواهيد شد». 

و سرانجام مى‌فرمايد: «وظيفه من جز تلاش و کوشش (براى بازگشت شما به راه راست) نيست و اگر بخواهم گفتنى‌ها را مى‌گويم (و کوتاهى‌هاى شما را در گذشته برشمرم؛ ولى به دليل مصالحى صرف نظر مى‌کنم؛ فقط مى‌گويم) خداوند گذشته را (بر شما) ببخشد»، در اين که منظور امام علی(ع) از اشاره سربسته‌اى که به بعضى از انحرافات آن‌ها مى‌کند، چيست؟ جمعى معتقدند: اشاره به ماجراى عثمان و حکومت اوست که در شوراى شش نفره عمر، ظالمانه، حکومت را از لايق‌ترين افراد (على(ع)) به کسى که هيچ گونه شايستگى اين کار را نداشت ـ و حوادث بعد اين حقيقت را اثبات کرد ـ سپردند و شما هم بر آن صحه گذاشتيد و ورود خطبه را بعد از قتل عثمان و در اوايل خلافت امام(ع) شاهد اين معنا دانسته‌اند. ولى اين احتمال نيز وجود دارد که اشاره به تمام دوران خلفاى پيشين و حوادث دردناکى باشد که در امر خلافت به وقوع پيوست.

و منظور امام(ع) از جمله «و لو اشاء ان اقول لقلت» نيز همين است که اگر من بخواهم از روى اين حوادث نامطلوب پرده بر گيرم مى‌توانم؛ ولى از آن صرف نظر مى‌کنم و از خدا مى‌خواهم شما را به علت اين کوتاهى‌ها و اشتباهات مجازات نکند و ببخشد. (3)
 
منابع: 
1.  شرح نهج‌البلاغه خويى، جلد 10
2.  اصول کافى، جلد 1 
3.  معارج نهج‌البلاغه، تأليف بيهقى

انتهای پیام