صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۲۴۷۱۵
تاریخ انتشار : ۰۳ دی ۱۴۰۴ - ۱۰:۴۵

نشست تخصصی «در جست‌وجوی ایده دانشگاه برای ایران» با حضور جمعی از استادان آموزش عالی، به بررسی نسبت ایده و واقعیت دانشگاه، بحران هویت نهادی، چالش‌های معرفتی و نقش دانشگاه در مواجهه با مسائل اجتماعی ایران پرداخت. سخنرانان با نقد دوگانه‌هایی چون مقاله یا حل مسئله، علم یا مهارت، و ایده یا واقعیت، استدلال کردند که چالش دانشگاه ایرانی بیش از آنکه فقدان ایده باشد، ابهام در فهم و تحقق آن است. در این نشست همچنین مطرح شد که پاسخ به بحران دانشگاه، نه در نسخه‌های فوری بلکه در بازسازی مفهومی و نهادی آن نهفته است.

به گزارش ایکنا، نشست تخصصی «در جست‌وجوی ایده دانشگاه برای ایران» به همت مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی سه‌شنبه ۲ دی‌ماه برگزار شد. در این نشست جمعی از استادان و صاحب‌نظران حوزه آموزش عالی از جمله علی خورسندی، جعفر توفیقی، خسرو باقری و غلامرضا ذاکر‌صالحی به طرح دیدگاه‌های خود درباره نسبت دانشگاه، جامعه و ایده توسعه در ایران پرداختند.

سوژه دانشگاه؛ انسان یا توسعه؟!

در ابتدای این نشست، علی خورسندی، دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی، با تمرکز بر مفهوم «ایده دانشگاه» و نسبت آن با مدرنیزاسیون، به تبیین نقش تاریخی و اجتماعی دانشگاه در جهان مدرن پرداخت و مجموعه‌ای از پرسش‌های بنیادین را پیش‌روی اندیشه دانشگاهی در ایران قرار داد.

خورسندی با تأکید بر اینکه «دنیای مدرن نیازمند دانشگاه بود»، تصریح کرد دانشگاه صرفاً پاسخی به نیازهای سخت توسعه مانند صنعت نوپا و تربیت نیروی انسانی  نبود، بلکه بیش از آن، حامل بُعد نرم مدرنیزاسیون محسوب می‌شد؛ بُعدی که در آن عقلانیت، ثبات، آگاهی و شکل‌گیری فهم اجتماعی امکان‌پذیر می‌شود. دانشگاه همان ظرفی بود که مدل‌های سیاسی و اجتماعی توسعه در آن گرم و آماده می‌شدند.

وی با طرح این پرسش که «سوژه ایده دانشگاه چیست؟» گفت: آیا سوژه دانشگاه انسان است یا توسعه؟ و تأکید کرد در این نقطه با نوعی ابهام مفهومی مواجه‌ایم. در این زمینه اگر قرار است از «ایده دانشگاه» سخن بگوییم، ناگزیر باید جسارت مفهومی داشته باشیم و از بازتولید کلیشه‌ها عبور کنیم؛ همان‌طور که پژوهشگرانی در کشورهای مختلف درباره ایده دانشگاه در استرالیا یا آمریکا کتاب می‌نویسند، چرا ما نتوانیم چنین کاری انجام دهیم؟ 

وی با اشاره به سابقه بلند نظام آموزش عالی در ایران، تصریح کرد: ما به نوعی «بانک تاریخی تجربه آموزش عالی» دسترسی داریم و این ظرفیت می‌تواند مبنای مفهوم‌سازی مستقل قرار گیرد.

وی در بخش دیگری از سخنان خود به مسئله پنهان‌سازی دانش در سرمایه‌داری آکادمیک اشاره کرد و گفت که دانشگاه معاصر در سطح جهانی با پدیده‌هایی همچون کالایی‌شدن و انحصار دانش مواجه است. از این منظر، پرسش اصلی آن است که در چارچوب ایده دانشگاه، چگونه می‌توان به سمت حکمرانی دانش حرکت کرد؛ یعنی پیوند مؤثر دانش با سیاست‌گذاری عمومی.

خورسندی با اشاره به وضعیت ایران در این زمینه تأکید کرد و گفت: در مقایسه با بسیاری از کشورها، حضور دانشگاهیان در عرصه سیاست‌گذاری در ایران کم‌نظیر است و این امر ظرفیت مهمی برای تحقق ایده اجتماعی‌سازی دانش فراهم می‌کند. اجتماعی‌سازی دانش به معنای تعهد اخلاقی و حرفه‌ای دانشگاه نسبت به جامعه، صنعت، محیط زیست و منافع عمومی است؛ جایی که دانشگاه صرفاً نهادی در حاشیه و منفعل نیست، بلکه نهادی خودراهبر، خودسامان‌ده و اثرگذار به شمار می‌رود.

وی در پایان، چهار پرسش محوری را به‌عنوان محورهای تأمل و گفت‌وگوی بیشتر مطرح کرد: 1. دانشگاه ایرانی چگونه می‌تواند به ساختن جامعه‌ای بهتر و اجتماعاتی اخلاقی‌تر کمک کند؟ 2. چگونه می‌توان اجتماعی‌سازی دانش را به یک گفتمان علمیِ قابل اجرا در جامعه تبدیل کرد؟ 3. پژوهش دانشگاهی چگونه می‌تواند به‌صورت مؤثر وارد سیاست‌گذاری اجتماعی شود؟ 4. ارزش‌های اجتماعی دانشگاه چگونه می‌توانند در کلاس درس، به‌صورت عملی تمرین و تدریس شوند؟

وی با بیان اینکه این پرسش‌ها در تجربه‌های بین‌ المللی، از جمله نشست‌های اتحادیه اروپا، محور گفت‌وگوهای گسترده نیز مطرح بوده‌اند گفت: پاسخ به این پرسش‌ها نیازمند هم‌فکری، هم‌آوایی و برگزاری نشست‌ها و پنل‌های متعدد در فضای دانشگاهی کشور است.

کار علوم انسانی افق گشایی است

در ادامه این نشست، خسرو باقری، استاد دانشگاه تهران با طرح مسئله «رسالت دانشگاه در قبال مسائل اجتماعی»، به نقد تلقی رایج از دانشگاه به‌عنوان نهادی صرفاً مسئله‌محور پرداخت و گفت: رواج ایده «حل مسئله» و تقابل آن با  گرایش افراطی به مقاله‌نویسی، می‌تواند به انحراف در مأموریت دانشگاه بینجامد.

باقری با تأکید بر پیچیدگی مسائل اجتماعی تصریح کرد، نمی‌توان انتظار داشت دانشگاه به‌تنهایی عهده‌دار حل مسائل اجتماعی شود؛ مسائلی مانند تبعیض، نابرابری یا مسائل شهروندی، ریشه‌هایی عمیق و درهم‌تنیده با عوامل اقتصادی، سیاسی و تاریخی دارند. نقش دانشگاه در این میان بیش از آنکه «حل مستقیم مسئله» باشد، تحلیل، فهم، کالبدشکافی و تولید نگاه دانشی و بینشی نسبت به این مسائل است؛ نگاهی که می‌تواند به طراحی طرح‌ها و سیاست‌ها کمک کند، اما جایگزین همه فرایندهای حل مسئله نیست.

وی با رد دوگانه‌سازی میان «مقاله‌نویسی» و «حل مسئله»، تأکید کرد این دو در تعارض ذاتی با یکدیگر نیستند و اینکه مقاله‌نویسی اگر همسو با اندیشه‌ورزی درباره مسائل اجتماعی باشد، نه‌تنها مذموم نیست بلکه یکی از ابزارهای اصلی دانشگاهیان برای ورود به عرصه عمومی و رساندن صدای اندیشه به جامعه است،گفت: مسئله اصلی نه اصل مقاله، بلکه جهت‌گیری و مضمون آن است؛ همه ابعاد زندگی بشر از جنس مسئله نیستند، برخی امور «راز»اند، نه مسئله؛ اموری که نه با راه‌حل فنی، بلکه با تحمل، تأمل، تحیر و معنویت باید با آن‌ها مواجه شد.

وی با توضیح اینکه رابطه انسان با هستی، مرگ، معنای زندگی و امور وجودی، از جمله حوزه‌هایی هستند که نمی‌توان آن‌ها را به منطق حل مسئله فروکاست، با نقل قولی از ویتگنشتاین خاطرنشان کرد: حتی اگر علوم بتوانند تمامی سازوکارهای جهان را توضیح دهند، هنوز به «راز جهان» دست نیافته‌اند. از این منظر، دانشکده‌هایی مانند فلسفه، الهیات و ادبیات، مأمور حل مسائل به معنای فنی آن نیستند، بلکه وظیفه آن‌ها افق‌گشایی، تعمیق فهم و گشودن ساحت‌های معنا برای انسان است.

وی در ادامه نسبت به غلبه منطق «کسب‌وکار» بر همه حوزه‌های دانشگاهی هشدار داد و این روند را برای علوم انسانی و رشته‌های نظری آسیب‌زا دانست و گفت: یکسان‌سازی کارکرد دانشکده‌ها و سوق‌دادن همگان به سمت درآمدزایی، به تضعیف نقش‌های بنیادی معلم، فیلسوف و متفکر می‌انجامد؛ نقش‌هایی که ذاتاً با تعهد اخلاقی و مسئولیت اجتماعی گره خورده‌اند.

وی همچنین به نقش دانشگاه در پرورش گفت‌وگو و حل معضلات فکری جامعه از مسیر منطق و تعامل اشاره کرد و گفت: دانشگاه یکی از معدود فضاهایی است که در آن می‌توان به‌جای توسل به زور، از گفت‌وگو و استدلال بهره گرفت. دموکراسی پیش از آنکه یک شیوه حکومت باشد، شیوه‌ای از زیست اجتماعی است، نقش آموزش گفت‌وگو را از سطوح پایه تا دانشگاه تعیین‌کننده است. کلاس درس دانشگاهی باید به فضایی تعاملی تبدیل شود؛ فضایی که نه معلم‌محورِ سنتی باشد و نه صرفاً دانشجو‌محور، بلکه مبتنی بر تعامل فعال دو سویه. اگر چنین الگویی در آموزش نهادینه شود، دانشگاه می‌تواند نقشی اساسی در تربیت شهروندانی ایفا کند که به‌جای خشونت و اجبار، به منطق، گفت‌وگو و فهم متقابل تکیه می‌کنند.

ایده دانشگاه یک مفهوم ایستا نیست

در ادامه نشست جعفر توفیقی استاد دانشگاه تربیت مدرس با تأکید بر اینکه سخنانش از منظر پژوهشی و فلسفی نیست و بیشتر مبتنی بر تجربه مدیریتی و دانشگاهی است، به نقد برخی روایت‌های رایج درباره «فقدان ایده دانشگاه در ایران» پرداخت و گفت: مباحث عمیق نظری و تاریخی درباره تحولات دانشگاه، موضوع پژوهش‌های جدی علوم انسانی است و بی‌تردید باید توسط پژوهشگران این حوزه با دقت بیشتری دنبال شود.

 

توفیقی تأکید کرد بحث او ناظر به یک نگرانی مشخص است؛ نگرانی از اینکه در بازخوانی ایده دانشگاه، دچار خودکم‌بینی تاریخی و مسئله‌سازی غیرضروری شویم. اینکه مدام تکرار شود ما نفهمیدیم دانشگاه چیست، نفهمیدیم دارالفنون چه بود و نفهمیدیم دانشگاه تهران چرا تأسیس شد، ادعایی نادرست و ساده‌انگارانه است. ایده دانشگاه یک مفهوم ایستا نیست که غرب آن را فهمیده و ما نفهمیده باشیم؛ بلکه مفهومی تاریخی و در حال تحول است که خودِ غرب نیز طی قرن‌ها به آن رسیده است.

وی افزود: وقتی دارالفنون تأسیس شد، نخبگان آن دوره می‌دانستند چه می‌کنند و چرا چنین نهادی را شکل می‌دهند. هنگام تأسیس دانشگاه تهران نیز دقیقاً چنین بود. این‌گونه نیست که ما صرفاً تقلیدی کورکورانه انجام داده باشیم. به باور توفیقی، اقتباس و یادگیری از تجربه‌های موفق جهانی نه نشانه ناآگاهی، بلکه روند طبیعی تاریخ تمدن‌هاست؛ همان‌گونه که غرب نیز در دوره‌هایی از تجربه‌های علمی و فرهنگی ایران بهره برده است.

وی با تأکید بر اینکه «ایده دانشگاه» امروز نیز برای جهان و ایران روشن است، تصریح کرد: ایده دانشگاه در اسناد بین‌‌المللی و از جمله اسناد یونسکو، به‌روشنی شامل سه کارکرد اصلی است: تربیت نیروی انسانی، توسعه مرزهای دانش و خدمت به جامعه. دانشگاه‌های ایران نیز دقیقاً همین مأموریت‌ها را دنبال می‌کنند و در این سطح، عقب‌ماندگی مفهومی وجود ندارد.

توفیقی در ادامه توضیح داد، آنچه دچار تحول شده، نه اصل ایده دانشگاه، بلکه شیوه تحقق این مأموریت‌هاست. به‌عنوان نمونه، در حوزه تربیت نیروی انسانی، امروز بر پرورش انسان خلاق، اندیشه‌ورز و نوآور تأکید می‌شود، نه صرفاً آموزش حافظه‌محور.

وی با پذیرش کاستی‌های نظام آموزشی، تصریح کرد: مشکل در «روش‌ها» و «ابزارهای یاددهی – یادگیری» است، نه در فقدان درک از مأموریت دانشگاه. درست است که بخشی از تولیدات علمی ما محل انتقاد است، اما نباید از این واقعیت غافل شویم که بسیاری از پژوهش‌های دانشگاه‌های ایران در سطح جهانی دیده می‌شوند و مورد ارجاع قرار می‌گیرند. این‌ها نیز بخشی از ایده دانشگاه‌اند که در ایران در حال تحقق هستند.

توفیقی در تبیین کارکرد سوم دانشگاه، یعنی خدمت به جامعه، گفت: این مفهوم نیز در سطح جهانی دستخوش تحول شده است. خدمت به جامعه دیگر صرفاً به معنای کارآفرینی اقتصادی یا ارتباط با صنعت نیست، بلکه شامل مسئولیت اجتماعی، حفاظت از محیط زیست، توسعه فرهنگی، کاهش فقر و تربیت شهروند مسئول نیز می‌شود؛ حوزه‌هایی که برخی دانشگاه‌های ایران عملاً وارد آن شده‌اند.

وی با تأکید بر نقش دانشگاه در حل مسائل کشور، تصریح کرد که دانشگاه کارخانه حل فوری مشکلات نیست و نمی‌تواند جایگزین ناکارآمدی‌های ساختاری دولت شود، اما می‌تواند به‌طور جدی در فهم مسئله، ارائه راه‌حل‌های علمی و مشارکت در سیاست‌گذاری عمومی ایفای نقش کند. نمونه‌هایی مانند شکل‌گیری قطب‌های مسئله‌محور، مناطق نوآوری و نقش‌آفرینی دانشگاه‌ها در توسعه محلی، نشان‌دهنده حرکت دانشگاه‌های ایران در همین مسیر است.

این استاد دانشگاه در بخش پایانی سخنان خود هشدار داد نباید با تکرار گزاره «ما ایده دانشگاه نداریم»، خود را در بن‌بست فکری قرار دهیم. به باور او، هم‌زمان با ایران، در سراسر جهان نیز بحث درباره مأموریت‌های دانشگاه، دانشگاه نسل چهارم و پنجم، مسئولیت اجتماعی و توسعه فرهنگی در جریان است و ایران جزئی از همین گفت‌وگوی جهانی است.

«ایده دانشگاه» را نمی‌توان سفارشی، سریع و اداری تولید کرد

در بخش پایانی نشست غلامرضا ذاکر‌زاده، استاد مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی با تمرکز بر «مسئله‌بندی ایده دانشگاه و پاسخ به چالش‌های معرفتی»، تلاش کرد از زاویه‌ای فلسفی و نهادی به بحث ایده دانشگاه در ایران بپردازد.
 
وی در ابتدای سخنان خود با اشاره به اینکه بحث «ایده دانشگاه» را نمی‌توان به‌صورت سفارشی، سریع و اداری تولید کرد و به نهادی مانند وزارت علوم تحویل داد، گفت: دانشگاه شبیه یک «کترینگ» نیست که با یک سفارش فوری، محصولی آماده تحویل دهد؛ بلکه شکل‌گیری ایده دانشگاه نیازمند گفت‌وگوی ملی، سابقه تاریخی و فرآیند تدریجی فهم جمعی است و ایده دانشگاه تنها در دل این گفتگوها می‌تواند آرام‌آرام قوام یابد.
 
وی با اشاره به اینکه دانشگاه در ایران از ضعف هویتی رنج می‌برد، تصریح کرد: «هویت دانشگاه» خود یک مسئله پیچیده و چند لایه است که نمی‌توان در یک نشست کوتاه درباره آن قضاوت کرد.
 
 
ذاکر‌زاده دو مؤلفه اصلی این ضعف هویتی را ضعف در تمایز نهادی و ضعف در تداوم تاریخی دانست، گفت: یکی از مسائل اساسی این است که هنوز تمایز روشنی میان دانشگاه و نهادهایی چون دبیرستان، کالج مهارت‌محور، بنگاه فناوری یا مراکز آموزش بسته‌بندی‌شده وجود ندارد. در حالی‌ که دانشگاه یک «نهاد» است و نه صرفاً یک سازمان آموزشی؛ نهادی که حول هنجارهای دیرپای علم، اخلاق حرفه‌ای، مناسک دانشگاهی و گفت‌وگوی آزاد سامان می‌یابد. هرجا این قواعد وجود نداشته باشد، حتی اگر نام دانشگاه بر آن نهاده شود، در عمل دانشگاهی شکل نگرفته است.
 
ذاکر‌زاده در ادامه، به مسئله تداوم تاریخی دانشگاه در ایران اشاره کرد و گفت: هرچند عمر دانشگاه مدرن در ایران حدود ۹۰ سال است و از منظر تاریخ تمدن عدد بزرگی به حساب نمی‌آید، اما همین میزان تداوم نیز می‌تواند پشتوانه‌ای برای گفت‌وگو با گذشته و ساختن آینده باشد. نباید به‌گونه‌ای سخن گفت که گویی ایده دانشگاه کاملاً بیگانه و وارداتی است و هر کس درباره آن صحبت می‌کند صرفاً در حال ترجمه تجربه آلمانی یا اروپایی است. بحث ایده دانشگاه نه صرفاً نظری و نه صرفاً عملی است، بلکه نیازمند رفت‌وآمد میان ایده و واقعیت دانشگاه است.
 
ذاکر‌زاده گفت: همان‌طور که یک ساختمان هم نقشه مفهومی دارد و هم کالبد عینی، نمی‌توان فقط درباره نقشه سخن گفت و از بنای موجود چشم پوشید. پرسش اصلی این است که آیا قصد تخریب کامل بنای موجود دانشگاه را داریم، یا به‌دنبال اصلاحات، ترمیم و بهبود آن هستیم.
 
وی در این چارچوب، رئالیسم انتقادی را رویکردی مناسب برای اندیشیدن به ایده دانشگاه دانست و گفت: رویکردی که امکان نقد را فراهم می‌کند، بدون آنکه در دام ایده‌آلیسم انتزاعی یا واقع‌گرایی خام گرفتار شود. رئالیسم انتقادی به ما اجازه می‌دهد هم واقعیت دانشگاه و جامعه را ببینیم و هم افق‌های هنجاری و انتقادی را حفظ کنیم. تجربه‌های تاریخی متفکرانی چون فیشته، هومبولت و حتی هایدگر، گفت که ایده دانشگاه در تاریخ غرب نیز همیشه در پیوند با «واقعیت اجتماعی و سیاسی» شکل گرفته است.
 
این استاد دانشگاه با توضیح اینکه حتی فلسفی‌ترین بیانیه‌های نظری درباره دانشگاه نیز ناگزیر با اصلاحات اداری، سیاست‌گذاری و مواجهه با مسائل عینی جامعه همراه بوده‌اند، به پرسش اصلی نشست، یعنی «ایده دانشگاه برای ایران»، بازگشت و تأکید کرد: پاسخ به این پرسش، نه در ارائه یک تعریف کلی، بلکه در پاسخ شفاف به مجموعه‌ای از دوگانه‌ها و چالش‌های مزمن نهفته است. ابهام‌ها و پاسخ‌های دوپهلو تاکنون کمکی به حل مسئله نکرده‌اند و تنها بر پیچیدگی آن افزوده‌اند. وی پیشنهاد کرد که به‌جای کلی‌گویی، فهرستی مشخص از چالش‌ها تهیه شود و برای هر یک، پاسخی روشن و مکتوب ارائه شود؛ حتی اگر این فرآیند چند سال زمان ببرد.
 
ذاکر‌زاده برخی از این چالش‌ها را چنین برشمرد: چالش معرفتی میان عقلانیت و نسبی‌گرایی؛ جایگاه علوم انسانی و هنر در تولید معرفت؛ رابطه میان ساختار کاملاً رشته‌ای دانشگاه و ضرورت مطالعات میان‌رشته‌ای برای حل مسائل پیچیده اجتماعی؛ نسبت اثبات‌گرایی و تفسیرگرایی و تأثیر آن بر کمی‌گرایی افراطی در ارزیابی علم؛ تجاری‌سازی نامناسب و ابزاری‌شدن معرفت؛ پیامدهای دیجیتالی‌شدن، هوش مصنوعی و دانشگاه‌های پلتفرمی؛ مسئله اخلاق و مسئولیت اجتماعی دانشگاه؛ جهانی‌شدن علم و تک‌قطبی معرفتی؛ بحران معنا و جدایی دانش از حکمت؛ و نهایتاً تنش میان ثبات نهادی و ضرورت تغییر و آینده‌سازی.
 
وی افزود: پاسخ به این چالش‌ها باید نوشته، منتشر، نقد و بازنویسی شود و به‌تدریج به یک «بیانیه نظری» درباره دانشگاه در ایران تبدیل شود؛ بیانیه‌ای که محصول گفت‌وگوی جمعی باشد، نه اجماع صوری یا دستور اداری.
ذاکر‌زاده در پایان سخنان خود تأکید کرد که مسئله دانشگاه در ایران حاصل درهم‌تنیدگی چالش‌های معرفتی، محدودیت‌های ساختاری در آزادی آکادمیک، فشارهای اقتصادی، تحریم‌ها و انزوای بین‌ المللی است و ساده‌سازی این وضعیت، ما را از فهم و اصلاح آن دور می‌کند و تنها از مسیر گفت‌وگوی فلسفی عمیق و مستمر میان دانشگاهیان می‌توان به بازاندیشی جدی در ایده دانشگاه برای ایران دست یافت.
انتهای پیام