صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۲۴۷۲۸
تاریخ انتشار : ۰۳ دی ۱۴۰۴ - ۱۵:۱۲
یادداشت

عده‌ای تصور می‌کنند امامت یعنی قدرت اجتماعی و سیاسی آشکار، اما امام هادی(ع) نشان داد که امامت واقعی می‌تواند حتی در انزوای ظاهری و زیر نظارت دقیق دشمن نیز زنده بماند.

آیا ممکن است کسی در بند حکومت ظالم باشد، اما تأثیری فراتر از آزادترین استادان معنوی بگذارد؟ وقتی سخن از امام علی‌النقی، معروف به امام هادی(ع) به میان می‌آید، پاسخ روشن است: بله. امام هادی(ع)، دهمین امام شیعیان بیش از سه دهه در شرایطی زندگی کرد که حکومت عباسی، به‌ویژه در دوران خلافت متوکل، ایشان را از مدینه به سامرا منتقل کرد و زیر نظارت شدید قرار داد تا نفوذ اجتماعی‌ آن حضرت را محدود کند؛ اما این تلاش حکومت به جایی نرسید و امام توانست نور هدایت را حتی در سلول کنترل حکومتی روشن نگاه دارد. یادداشت پیش رو، روایتی از «امامت در حصر» است؛ جایی که قدرت می‌خواست صدا را خاموش کند، اما معنا راه خود را پیدا کرد.

زندگی امام هادی(ع) در سامرا، تصویری پیچیده از مدیریت امامت تحت شرایط امنیتی نظامی ارائه می‌دهد؛ تصویری که نه‌تنها باید در تاریخ ثبت شود، بلکه امروز نیز برای هر انسان آزادی‌خواه و معنویت‌طلب، درس‌های ماندگار دارد.

مدیریت امامت در شرایط فشار و چالش

وقتی متوکل عباسی امام هادی(ع) را به سامرا آورد، قصدش این بود که ایشان را در محیطی کاملاً تحت کنترل قرار دهد تا نتواند در جامعه نفوذ کند. سامرا شهری نظامی بود که برای سکونت ارتش عباسی بنا شده بود و حضور امام در آنجا بیش از هر چیز، نشانی از حصر حکومتی داشت. 

اما همین شرایط سخت، زمینه‌ای تازه برای نوآوری در امامت فراهم کرد. امام هادی(ع) دریافت که ارتباط مستقیم با پیروان، هم از سوی دولت محدود می‌شود و هم ممکن است به شهادت زودرس ایشان منجر شود. بنابراین، به این نتیجه رسید که باید امامت را به شیوه‌ای نوین سازماندهی کند تا هدایت امت قطع نشود.

یکی از مهم‌ترین دستاوردهای این دوره، توسعه و تقویت شبکه ارتباطی وکالت بود که پیش از ایشان آغاز شده بود، ولی به دست امام هادی(ع) به نظامی دقیق و مؤثر تبدیل شد. در این شبکه، امام افراد معتمد را نماینده (وکیل) خود در شهرها و نواحی متعدد تعیین کرد تا ارتباط معنوی و فکری با شیعیان حفظ، پاسخ به سؤالات فقهی و اعتقادی از سوی نمایندگان انجام و جمع‌آوری وجوه شرعی (نظیر خمس) به شکل منظم پیگیری شود و راهنمایی و آموزش شیعیان استمرار یابد. 

این تصمیم راهبردی زمانی گرفته شد که نگاه حکومت، تکیه بر کنترل مستقیم مردم بود و هر گونه تجمع یا ارتباط علنی با امام را خطرناک می‌دید. با این حال، شبکه وکالت توانست پل ارتباطی سالم و پنهان میان امام و جامعه شیعه برقرار کند، بدون اینکه در معرض حمله مستقیم حکومت قرار گیرد. 

همچنین، این شبکه سبب شد تا تحولات فکری و اجتماعی شیعه تحت اشراف امام باقی بماند و در آینده، به‌ویژه در دوران غیبت، همان ساختار به پشتوانه‌ای حیاتی تبدیل شود. بسیاری از فقها و محققان اهل تشیع معتقدند که این سازماندهی نوین، نقش تعیین‌کننده‌ای در حفظ هویت شیعی در طول قرن‌ها داشته است.

پاسخ علمی و فقهی در زمان سخت

امام هادی(ع) صرفاً رهبری مخفی نبود؛ ایشان دانشمندی برجسته بود که در پاسخ به پرسش‌های اعتقادی، فقهی و اجتماعی امت تلاش می‌کرد. با وجود محدودیت‌ها، نامه‌ها، پاسخ‌ها و استدلال‌های آن حضرت در میان شیعیان منتشر می‌شد. این امر توانست میان مردم و امام، اعتماد و انس بسازد و نشان دهد که آزار حکومتی نمی‌تواند چراغ علم و هدایت را خاموش کند. 

شاید جذاب‌ترین نکته در زندگی امام هادی(ع)، همین بازتعریف امامت در شرایط دشوار باشد. عده‌ای تصور می‌کنند امامت یعنی قدرت اجتماعی و سیاسی آشکار، اما امام هادی(ع) نشان داد که امامت واقعی می‌تواند حتی در انزوای ظاهری و زیر نظارت دقیق دشمن نیز زنده بماند. سخنان، نامه‌ها و ارتباطات پنهان ایشان، نه‌تنها هویت معنوی شیعه را حفظ، بلکه آن را برای آینده آماده کرد.

از سوی دیگر، شیوه مدیریت امام هادی(ع) در شرایط سخت به ما می‌آموزد که اقتدار معنوی را نمی‌توان با زور سرکوب کرد، ارتباط شبکه‌ای می‌تواند حتی در فشارهای سیاسی پابرجا بماند و مهم‌تر اینکه امامت و رهبری معنوی حتی وقتی در نگاه ظاهری سکوت است، صدای خود را به‌طرزی عمیق‌تر و ماندگارتر می‌رساند.

سخن پایانی

زندگی امام هادی(ع) در سامرا نشان می‌دهد که امامت حقیقی، برآمده از ایمان و حکمت است، نه قدرت و هیاهو. ایشان در انزوای ظاهری، شبکه‌ای علیه انزوای واقعی ساخت؛ شبکه‌ای که ایمان، علم و امید را به قلب جامعه تزریق کرد.

این تجربه تاریخی به ما یادآوری می‌کند که وقتی راه مستقیم بسته می‌شود، راه دیگری می‌توان ساخت؛ راهی که نه حکومت‌ها آن را تعیین می‌کنند و نه با حصارهای زمان و مکان محصور می‌ماند. امام هادی(ع) به ما آموخت که چراغ هدایت حتی در تاریک‌ترین شب‌ها روشن می‌ماند، اگر در قلبی روشن باشد.

انتهای پیام