صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۲۵۳۷۲
تاریخ انتشار : ۰۷ دی ۱۴۰۴ - ۱۴:۵۹
یک روانشناس بالینی:

یک روانشناس بالینی و روان‌درمانگر حوزه خانواده گفت: مفهوم خانواده به‌علت فشارهای اقتصادی، گسترش فضای مجازی و تغییر سبک زندگی نسل‌های جدید، در معرض دگرگونی قرار گرفته است و ریشه آن را باید در نپرداختن عمیق و آگاهانه به معنای خانواده جست‌وجو کرد.

محمد‌مهدی ناصری، روانشناس بالینی، روان‌درمانگر ومدرس دانشگاه، در گفت‌وگو با ایکنا از خراسان رضوی، یکی از مشکلات بنیادین در جامعه امروز را عدم وجود تعریف عملیاتی و دقیق از «خانواده» دانست و اظهار کرد: خانواده نهادی است که فرد در آن متولد می‌شود، رشد می‌کند، هویت می‌گیرد و در نهایت از آن جدا شده و خانواده‌ای جدید تشکیل می‌دهد، اما با این همه، فاقد هویت مستقل تعریف‌ شده است. امروزه برخلاف گذشته، پیوندها و نسبت‌های خانوادگی به‌شدت کمرنگ شده‌ و ما نه‌تنها تعریف جدیدی از خانواده ارائه نکرده‌ایم، بلکه کارکرد سنتی گذشته را نیز از دست داده‌ایم. به‌طوریکه مفهوم خانواده به‌علت فشارهای اقتصادی، گسترش فضای مجازی و تغییر سبک زندگی نسل‌های جدید، در معرض دگرگونی قرار گرفته است و یکی از پیامدهای این وضعیت، رواج هم‌خانگی و زیر سؤال رفتن قداست ازدواج است، پدیده‌ای که ریشه آن را باید در نپرداختن عمیق و آگاهانه به معنای خانواده جست‌وجو کرد.

دغدغه معیشت، الگوی تربیت فرزندان را به‌شدت تحت تاثیر قرار می‌دهد 

وی با پرداختن به اینکه با وجود طرح‌ها و شعارهایی مانند «تحکیم خانواده» یا «تعالی خانواده»، در عمل کمتر به واقعیت‌های معیشتی خانواده‌ها توجه شده است، ادامه داد: بخش عمده‌ای از انرژی پدر و مادر صرف تأمین مسائل اقتصادی شده و تربیت فرزندان به حاشیه رانده می‌شود. در بسیاری از خانواده‌ها، تربیت جای خود را به کلاس‌های جانبی و راه‌حل‌های موقت داده و آموزش مهارت‌های زندگی عملاً نادیده گرفته شده است. نتیجه این وضعیت را می‌توان در ازدواج‌هایی دید که زوجین برای شروع رابطه برنامه دارند، اما برای «ماندن»، «حل مسئله» و «با هم زیستن» هیچ افق و فلسفه مشترکی ندارند، بنابراین خستگی، ناتوانی در گفت‌وگو و فقدان مهارت، آن‌ها را به سمت ساده‌ترین راه، یعنی طلاق، سوق می‌دهد.

ناصری افزود: در گذشته، خانواده سنتی نقش حمایتی، تربیتی و هویتی پررنگی داشت، اما امروز این الگو در بسیاری از نقاط جامعه حاکمیت خود را از دست داده است و جای آن را الگوهایی گرفته که بیشتر از رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی تأثیر می‌پذیرند. اقتدار و صمیمیت در خانواده، هر دو تحت تأثیر فرهنگ لذت‌محور جدید آسیب دیده‌اند و روابط خانوادگی گاه به سطحی از سرگرمی و کنار هم بودن ظاهری تقلیل یافته است.

احترام به پدر و مادر، نتیجه تعامل سالم و مداوم میان والدین و فرزندان است

این روانشناس بالینی، یکی از نکات مغفول‌مانده در بحث خانواده را توجه به رابطه دوسویه میان والدین و فرزندان دانست و گفت: احترام به پدر و مادر صرفاً یک دستور اخلاقی یا دینی یک‌طرفه نیست، بلکه نتیجه تعامل سالم و مداوم میان والدین و فرزندان است. فرزندی که در فضای امن همراه با احترام و گفت‌وشنود رشد کرده باشد، به‌طور طبیعی احترام را می‌آموزد و آن‌را بازتولید می‌کند. در مقابل، خانواده‌هایی که اقتدار را با خشونت، تحکم یا بی‌توجهی اشتباه گرفته‌اند، زمینه فاصله عاطفی و واکنش‌های منفی فرزندان را فراهم می‌کنند.

وی افزود: در این تعامل دوسویه، فرزندان باید به والدین فرصت دهند تا آن‌ها را درک کنند و والدین نیز باید یاد بگیرند چگونه با فرزندان خود گفت‌وگو کنند. بنابراین تکریم والدین زمانی معنا پیدا می‌کند که هر دو طرف مسئولیت خود را در ایجاد صمیمیت، اعتماد و الگوی رفتاری سالم بپذیرند، چراکه احترام و تفاهم، صرفاً مطالبه‌ای یک‌سویه از فرزند نیست بلکه محصول رابطه‌ای پویا و دو‌طرفه است.

ناصری با بیان اینکه مسئله مدرنیته در جامعه ایران به‌صورت منسجم و ساختاری حل نشده است، اظهار کرد: با توجه به‌اینکه فناوری‌ها و ابزارهای جدید بدون هضم فرهنگی وارد زندگی مردم شده‌اند، هر منطقه و هر قشر واکنش متفاوتی به آن نشان داده است. به همین دلیل، نمی‌توان الگوی واحد و قابل پیش‌بینی از خانواده ایرانی ارائه داد. در واقع ما فاقد «اطلس خانواده ایرانی» هستیم و تصویری جامع که نشان دهنده ویژگی‌ها و وضعیت خانواده در مناطق مختلف کشور باشد، نداریم.

این روان‌درمانگر بیان کرد: با توجه به ‌اینکه در حوزه آسیب‌های اجتماعی مشخص نیست نسبت طلاق‌ها به ازدواج‌های جدید سنجیده می‌شود یا به کل ازدواج‌ها، آمار طلاق همواره محل تردید بوده است. با این حال، فارغ از آمار، آثار این آسیب‌ها به‌وضوح در جامعه قابل مشاهده است. مشکل اصلی ما، نبود داده‌های دقیق و به‌روز برای برنامه‌ریزی است در حالی که در بسیاری از کشورها، سیاست‌گذاری‌ها بر اساس پیش‌بینی‌های آماری بلندمدت انجام می‌شود.

آموزش مهارت‌های فردی، از مهم‌ترین نیازهای خانواده امروز است

وی بخش قابل توجهی از مشکلات زناشویی را ناشی از ناآشنایی زوجین با مفاهیم پایه‌ای مانند همسری، مسئولیت‌پذیری، تعهد و گفت‌وگو دانست و گفت: بسیاری از افراد با تصورات نادرست و الگوهای سطحی وارد ازدواج می‌شوند و پس از مواجهه با واقعیت، دچار تعارض می‌شوند. آموزش مهارت گفت‌وگو، شنیدن فعال و حل مسئله، از مهم‌ترین نیازهای خانواده امروز است. در نگاه حل‌مسئله‌ای، ریشه بسیاری از تعارض‌ها به دوران کودکی و الگوهای تربیتی بازمی‌گردد. فردی که هرگز تعامل سالم پدر و مادر را ندیده، در بزرگسالی نیز دچار سردرگمی می‌شود. بنابراین آموزش به‌موقع می‌تواند این چرخه معیوب را اصلاح کند.

ناصری تصریح کرد: مسیر فعلی آموزش‌های پیش از ازدواج که توسط برخی نهادها و دانشگاه‌ها دنبال می‌شود، حتی اگر میزان تأثیرگذاری آن محدود باشد، مسیری درست و امیدوارکننده‌ای است. تقویت این آموزش‌ها و پیوند دادن آن‌ها با مشوق‌های اجتماعی و اقتصادی می‌تواند هم‌افزایی مؤثری در حوزه خانواده ایجاد کند.

این استاد دانشگاه، با وجود همه فشارها و تهدیدها، خانواده ایرانی را برخوردار از پشتوانه فرهنگی و تمدنی عمیقی دانست و گفت: بحران‌های کنونی را می‌توان تلاطم‌هایی موقتی دانست. جامعه ایرانی شاید دیر متوجه برخی آسیب‌ها شده باشد، اما هنوز فرصت هست و با آگاهی، آموزش و سیاست‌گذاری درست می‌تواند خود را بازسازی کند. با وجود همه این چالش‌ها، هنوز نقاط امیدبخش وجود دارد چراکه ساختار سنتی خانواده ایرانی به‌طور کامل فرو نپاشیده است و افراد، گروه‌ها و نهادهایی در تلاش‌ هستند تا این ساختار را با زبان امروزی بازتعریف و نظریه‌پردازی کنند و مهارت‌هایی را آموزش دهند که مانع شکل‌گیری آسیب‌های جدی در آینده شود.

انتهای پیام