صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۴۳۶۰۳۹
تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۹:۲۵
آیت‌الله‌العظمی صافی گلپایگانی:

خبرنگاران افتخاری/ امیرمحسن سلطان‌احمدی: در نوشتاری از آیت‌الله‌العظمی صافی گلپایگانی به مناسبت هشتم شوال، روز جهانی بقیع، تخریب آثار اسلامی خسارتی جبران‌ناپذیر خوانده شده است.

به گزارش خبرنگار افتخاری خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌الله‌العظمی صافی گلپایگانی، متن نوشتار آیت‌الله‌العظمی صافی گلپایگانی به این شرح است: «بقیع، از 14 قرن پیش تا امروز همواره زیارتگاه مسلمین و مرکز بیداری و تذکار خاطرات رجال و شخصیت‌های بزرگ اسلام بوده است.

این قبرستان، پس از روضه مقدسه نبویه، یکی از منابع مهم تاریخ اسلام است که وجود شخصیت‌های تاریخی اسلامی را اثبات و تأیید می‌کند که در حدود 10 هزار نفر از صحابه نبی مکرم اسلام(ص) در این قبرستان مدفون هستند.

اما با این همه عظمت برای این مکان مقدس، وضع کنونی آن در حال حاضر بسیار موهن است و اهانتی که به رجال و شخصیت‌هایی که در این گورستان مدفون هستند شده؛ فوق‌العاده تأسف‌آور و رقت‌انگیز است.

تقریباً جز اقلیت غیر قابل توجهی به اسم وهابی‌ها که در سایه حمایت استعمارگرانی همچون انگلیس عرض وجود کرده و موجودیت دارند و گروهی از مردم غافل از حقایق جریان‌ها و دخالت سیاست در امور که فریب تبلیغات عوام‌فریبانه آن‌ها را خورده‎اند، اکثریت مسلمانان از این استخفاف و اهانت سخت ناراحت و آزرده‌ خاطر هستند.

در هیچ کجای دنیا نسبت به قبور بزرگان خود این همه بی‎ادبی و بی‎احترامی روا نمی‎دارند و در هر کجا دفن اموات مرسوم است، قبور اموات و مقبره آن‌ها نیز محترم است.

اساس نقشه تخریب آثار و ابنیه اسلامی نقشه بسیار عمیق و خائنانه‎ای بود که بیگانگان برای محو مستندات و شواهد عینی و اثری تاریخ اسلام کشیده بودند و در موقعی که برای تسلط بر کشورهای اسلامی دست به تفرقه و فرقه‌سازی بودند، مثلاً علی‌محمد شیرازی و حسینعلی نوری را در ایران به ادعای بابیت و مهدویت و نبوت و بلکه الوهیت برانگیختند و در هند غلام احمد قادیانی به اصطلاح فرقه مزدور احمدیه را ساخت، در عربستان نیز فرقه وهابی را وسیله دست ساختند و محمد بن‌ عبدالوهاب را به مزدوری گرفتند و مهمترین مقصد آن‌ها علاوه بر غارت معادن بزرگ نفت، از میان بردن آثار اسلامی بود که حتی روضه مقدسه پیغمبر(ص) را نیز فرا گرفت.

شاید تا قبل از قرن معاصر و قریب به آن، عمده منابع تاریخ و مصدر آن، کتاب‌ها و نوشته‎هایی بود که بر اساس نقلیات مسند و غیر مسند و مطالعات گسترده آن‌ها در کتاب‌های متعدد تدوین شده بود و شناخت مطالب معتبر آن‌ها از غیر معتبر هم کار همه کس نیست و اهل فن و افراد بصیر به تاریخ و مسائل مربوط به آن می‎توانند در مواردی که اختلاف نقل باشد با تحقیق و بررسی اظهار نظر کنند.

با کاوش‌ها و فحص‎هایی که علمای باستان‌شناس از مدتی قبل آغاز کرده و روز به روز بر تکامل آن افزوده، منبع مهم دیگری نیز بر منابع تاریخی و شناخت ملل افزوده شد که اگر چه در گذشته هم این منبع مورد توجه بود، لیکن عمق وسعت فعلی را نداشت و در عصر ما یکی از منابع مهم تاریخ و شناخت احوال اقوام و ملل آثاری است که از آن‌ها باقی مانده و حتی با حفریات کشف می‎شود، بناها، معابد، قبرها، سکه‎ها، ظرف‌ها، زیورها و آثار هنری و چیزهای دیگر امروز از بزرگترین معرف‌های تمدن و اوضاع و احوال اجتماعی ملل است.

خوشبختانه تاریخ اسلام از جنبه تاریخی بر اساس نقل‌ها و روایات بسیار مورد اعتبار و اعتماد است و از همان صدر اسلام، تاریخ‌نویسی و نقل حدیث و روایت جریان‌های مختلف شروع و حوادث و وقایع ثبت و ضبط شده و فترت‌های طولانی که موجب فراموش شدن تاریخ شود در تاریخ اسلام پیش نیامده و همچنین، وقایعی که موجب محو کتاب‌های تاریخی و ایجاد فاصله شود اتفاق نیفتاده و سیر تاریخ اسلام از تمام ابعاد، مشخص و معلوم است و استنتاج و استنباط تاریخی بر اساس مطالعات روی تواریخ و احادیث کاملاً باوربخش و اطمینان‌آور است و به‌طور مسلم آن بخش از تاریخ ما که مثلاً به یک قرن پیش مربوط می‎شود با بخشی که به سیزده و چهارده قرن پیش ارتباط دارد، در اتقان و استحکام تفاوت ندارد بلکه گاهی بخش دوم از اول بیشتر مورد اعتماد است و مستندات آن قوی‌تر است و خلاصه اشخاص متخصص و دانشمند می‎توانند به وسیله همین تواریخ به اوضاع و احوال اجتماعی مردم در این 14 قرن و حقایق و وقایع مهمی که در سرنوشت این امت تأثیر داشته است واقف شوند، و در حقیقت اگر بنا باشد امروز هم برای قرن حاضر تاریخی بنویسیم، از حدود همان تاریخ‌نویسی مورخان اسلامی تجاوز نمی‎کند.

از جنبه مؤیدات و شواهد خارجی و عینی و آثار باقیمانده از حوادث نیز تاریخ اسلام غنی و کامل و دارای پشتوانه‎های بسیار محکم است و از این جهت هم هر چه شخص دیرباور باشد و یا نخواهد از روی غرض بعض حقایق را انکار کند یا شبهه و شک در آن ایجاد کند، در تاریخ اسلام به‌ویژه بخش‌هایی از آن که با معرفی اصل رسالت و واقعه ظهور و انقلاب اسلام و سیره پیغمبر اکرم(ص) و امور مهم دیگر ارتباط دارد این‌گونه اظهار شک و تردیدها قابل قبول و مورد اعتنا نیست.

اگر چه تاریخ اسلام و مسلمین معتبرترین تاریخ تمام ادیان و جوامع بشری است و بلکه به شهادت بعض مورخان یگانه دینی که تاریخ معتبر و مورد اعتماد دارد اسلام است از ناحیه این شواهد تاریخی و مؤیدات که به‌ویژه برای درازمدت و آینده‎های بسیار دور حفظ آن‌ها مفید است، بسیار غنی و سرشار از شواهد خارجی و عینی است یعنی همه نقاط مهم تاریخ اسلام و مسلمانان را مشاهد و مواقف و ابنیه و قبور و مساجد و اوضاع جغرافیایی ممالک و کشورها تأیید می‎کند و در کشورهای پهناور عالم اسلام همه جا آثار تمدن مسلمانان و فتوحات آن‌ها به چشم می‎خورد حتی در کشورهایی مثل اسپانیا که پس از آن عصر طلایی اسلامی به آن سرنوشت اسفناک و بی‎رحمی‌ها و وحشی‎گری‌های مسیحی‎ها و محاکم تفتیش کذایی و شکنجه و اعدام‌های دسته جمعی و جنایات دیگر دچار شد، امروز آثار اسلامی تمدن مسلمانان را در آنجا به جهانیان عرضه می‎دارند که اگر به کتاب‌هایی مثل (الآثار الاندلسیّة الباقیة) مراجعه کنید به عمق این مطالب تا حدی آگاه می‎شوید و بخش عمده‎ای از بودجه کلان اسپانیا از عوایدی که از راه توریستی و کسانی که از اطراف جهان برای مشاهده آثار عصور اسلامی به این کشور سفر می‎کنند تأمین می‎شود.

مکه مکرمه و مدینه منوره از این جهت که گفته شد بیشتر از هر نقطه اهمیت و موقعیت دارد و آثار و ابنیه این دو شهر و نواحی آن همه از مصادر تاریخ ما و بلکه ادیان به اصطلاح ابراهیمی است و اگر این دو شهر را علاوه بر جنبه‎های روحانی و معنوی موزه بزرگ عالم اسلام و وحی بدانیم گزاف نگفته‎ایم.

در این دو شهر تا قبل از تخریب‌های پی‎درپی وهابی‎ها مشاهدی موجود بوده که هر یک گوشه‎ای و ناحیه‎ای از تاریخ پیامبر بزرگ اسلام را بازگو می‎‌کرد و آثار ارزنده‎ای از تاریخ زندگی و تلاش‌های آن حضرت در راه ابلاغ وحی و رسالت اسلام بود.

مشاهدی که همه در سلسله اسناد تاریخی اسلام و سوابق حرمین شریفین قرار دارد و معرف سلسله نسب پیغمبر(ص) بوده و حتی از اوضاع دوران جاهلیت، ما را با خبر می‌کند. و خلاصه تمام مسجد مدینه و مسجدالحرام و تمام شهر مدینه و مکه و بقعه‎ها و اماکن و مساجد و حتی چشمه‎ها، چاه‌ها، راه‌ها، کوه‌ها و سرزمین‌ها و قراء واقع در اطراف و نواحی این دو شهر همه از سر گذشت اسلام و چگونگی ظهور و سیر آن حکایت می‎کند و مسلمانان که به حفظ تاریخ و شرف و سوابق درخشان خود و احیای آثار اسلامی علاقه دارند، باید همگان در حفظ این آثار و بازسازی آنچه ویران شده اقدام کنند و حرمین را از دستبرد استعمار و تصرفات ویرانگرانه آن‌ها خارج کنند.

این آثار و نشانه‎ها و بناها بهتر از کتب سیره، مردم را با سیره پیغمبر(ص) آشنا می‎‌کنند. کتاب‌های سیره فقط به نظر اهل مطالعه می‎رسد در حالی که این آثار را عموم مردم که از دور و نزدیک می‎آیند مشاهده می‎کنند و از آن برکت‌ها و درس‌های بزرگ می‎گیرند.

به نظر حقیر، حتی باید نام‌های اصلی کل اماکن و زمین‌هایی که در عصر رسالت و در لسان روایات مذکور است حفظ شود و به‌ویژه نام‌های متعلق به مسجد‌النبی و مسجد‌الحرام و در‌ها و ستون‌ها و سایر متعلقات آن نباید تغییر کند، زیرا همه این‌ها محفظه تاریخ اسلام است و کسانی که این ویرانگری‌ها را مرتکب شده‎اند بزرگترین دشمنی و خیانت را به تاریخ اسلام کرده‌‎اند.

حفظ این اماکن علاوه بر آنکه از جنبه تعظیم شعائر شرعاً لازم است به ملاحظاتی که بیان شد نیز لازم است و تخریب این بقاع، صرف نظر از هتک و توهین، موجب تزلزل و سستی مبانی تاریخ می‎شود و تخریب این مشاهد و آن‌ها را به این صورت در آوردن که نه سنگ قبری داشته باشند و نه امتیازی و در معرض محو و فراموشی قرار بگیرند از سوزاندن کتب تاریخ، خسارتش برای یک امت و ملت اگر بیشتر نباشد کمتر نیست».