به گزارش خبرنگار افتخاری خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتاللهالعظمی صافی گلپایگانی، متن نوشتار آیتاللهالعظمی صافی گلپایگانی به این شرح است: «بقیع، از 14 قرن پیش تا امروز همواره زیارتگاه مسلمین و مرکز بیداری و تذکار خاطرات رجال و شخصیتهای بزرگ اسلام بوده است.
این قبرستان، پس از روضه مقدسه نبویه، یکی از منابع مهم تاریخ اسلام است که وجود شخصیتهای تاریخی اسلامی را اثبات و تأیید میکند که در حدود 10 هزار نفر از صحابه نبی مکرم اسلام(ص) در این قبرستان مدفون هستند.
اما با این همه عظمت برای این مکان مقدس، وضع کنونی آن در حال حاضر بسیار موهن است و اهانتی که به رجال و شخصیتهایی که در این گورستان مدفون هستند شده؛ فوقالعاده تأسفآور و رقتانگیز است.
تقریباً جز اقلیت غیر قابل توجهی به اسم وهابیها که در سایه حمایت استعمارگرانی همچون انگلیس عرض وجود کرده و موجودیت دارند و گروهی از مردم غافل از حقایق جریانها و دخالت سیاست در امور که فریب تبلیغات عوامفریبانه آنها را خوردهاند، اکثریت مسلمانان از این استخفاف و اهانت سخت ناراحت و آزرده خاطر هستند.
در هیچ کجای دنیا نسبت به قبور بزرگان خود این همه بیادبی و بیاحترامی روا نمیدارند و در هر کجا دفن اموات مرسوم است، قبور اموات و مقبره آنها نیز محترم است.
اساس نقشه تخریب آثار و ابنیه اسلامی نقشه بسیار عمیق و خائنانهای بود که بیگانگان برای محو مستندات و شواهد عینی و اثری تاریخ اسلام کشیده بودند و در موقعی که برای تسلط بر کشورهای اسلامی دست به تفرقه و فرقهسازی بودند، مثلاً علیمحمد شیرازی و حسینعلی نوری را در ایران به ادعای بابیت و مهدویت و نبوت و بلکه الوهیت برانگیختند و در هند غلام احمد قادیانی به اصطلاح فرقه مزدور احمدیه را ساخت، در عربستان نیز فرقه وهابی را وسیله دست ساختند و محمد بن عبدالوهاب را به مزدوری گرفتند و مهمترین مقصد آنها علاوه بر غارت معادن بزرگ نفت، از میان بردن آثار اسلامی بود که حتی روضه مقدسه پیغمبر(ص) را نیز فرا گرفت.
شاید تا قبل از قرن معاصر و قریب به آن، عمده منابع تاریخ و مصدر آن، کتابها و نوشتههایی بود که بر اساس نقلیات مسند و غیر مسند و مطالعات گسترده آنها در کتابهای متعدد تدوین شده بود و شناخت مطالب معتبر آنها از غیر معتبر هم کار همه کس نیست و اهل فن و افراد بصیر به تاریخ و مسائل مربوط به آن میتوانند در مواردی که اختلاف نقل باشد با تحقیق و بررسی اظهار نظر کنند.
با کاوشها و فحصهایی که علمای باستانشناس از مدتی قبل آغاز کرده و روز به روز بر تکامل آن افزوده، منبع مهم دیگری نیز بر منابع تاریخی و شناخت ملل افزوده شد که اگر چه در گذشته هم این منبع مورد توجه بود، لیکن عمق وسعت فعلی را نداشت و در عصر ما یکی از منابع مهم تاریخ و شناخت احوال اقوام و ملل آثاری است که از آنها باقی مانده و حتی با حفریات کشف میشود، بناها، معابد، قبرها، سکهها، ظرفها، زیورها و آثار هنری و چیزهای دیگر امروز از بزرگترین معرفهای تمدن و اوضاع و احوال اجتماعی ملل است.
خوشبختانه تاریخ اسلام از جنبه تاریخی بر اساس نقلها و روایات بسیار مورد اعتبار و اعتماد است و از همان صدر اسلام، تاریخنویسی و نقل حدیث و روایت جریانهای مختلف شروع و حوادث و وقایع ثبت و ضبط شده و فترتهای طولانی که موجب فراموش شدن تاریخ شود در تاریخ اسلام پیش نیامده و همچنین، وقایعی که موجب محو کتابهای تاریخی و ایجاد فاصله شود اتفاق نیفتاده و سیر تاریخ اسلام از تمام ابعاد، مشخص و معلوم است و استنتاج و استنباط تاریخی بر اساس مطالعات روی تواریخ و احادیث کاملاً باوربخش و اطمینانآور است و بهطور مسلم آن بخش از تاریخ ما که مثلاً به یک قرن پیش مربوط میشود با بخشی که به سیزده و چهارده قرن پیش ارتباط دارد، در اتقان و استحکام تفاوت ندارد بلکه گاهی بخش دوم از اول بیشتر مورد اعتماد است و مستندات آن قویتر است و خلاصه اشخاص متخصص و دانشمند میتوانند به وسیله همین تواریخ به اوضاع و احوال اجتماعی مردم در این 14 قرن و حقایق و وقایع مهمی که در سرنوشت این امت تأثیر داشته است واقف شوند، و در حقیقت اگر بنا باشد امروز هم برای قرن حاضر تاریخی بنویسیم، از حدود همان تاریخنویسی مورخان اسلامی تجاوز نمیکند.
از جنبه مؤیدات و شواهد خارجی و عینی و آثار باقیمانده از حوادث نیز تاریخ اسلام غنی و کامل و دارای پشتوانههای بسیار محکم است و از این جهت هم هر چه شخص دیرباور باشد و یا نخواهد از روی غرض بعض حقایق را انکار کند یا شبهه و شک در آن ایجاد کند، در تاریخ اسلام بهویژه بخشهایی از آن که با معرفی اصل رسالت و واقعه ظهور و انقلاب اسلام و سیره پیغمبر اکرم(ص) و امور مهم دیگر ارتباط دارد اینگونه اظهار شک و تردیدها قابل قبول و مورد اعتنا نیست.
اگر چه تاریخ اسلام و مسلمین معتبرترین تاریخ تمام ادیان و جوامع بشری است و بلکه به شهادت بعض مورخان یگانه دینی که تاریخ معتبر و مورد اعتماد دارد اسلام است از ناحیه این شواهد تاریخی و مؤیدات که بهویژه برای درازمدت و آیندههای بسیار دور حفظ آنها مفید است، بسیار غنی و سرشار از شواهد خارجی و عینی است یعنی همه نقاط مهم تاریخ اسلام و مسلمانان را مشاهد و مواقف و ابنیه و قبور و مساجد و اوضاع جغرافیایی ممالک و کشورها تأیید میکند و در کشورهای پهناور عالم اسلام همه جا آثار تمدن مسلمانان و فتوحات آنها به چشم میخورد حتی در کشورهایی مثل اسپانیا که پس از آن عصر طلایی اسلامی به آن سرنوشت اسفناک و بیرحمیها و وحشیگریهای مسیحیها و محاکم تفتیش کذایی و شکنجه و اعدامهای دسته جمعی و جنایات دیگر دچار شد، امروز آثار اسلامی تمدن مسلمانان را در آنجا به جهانیان عرضه میدارند که اگر به کتابهایی مثل (الآثار الاندلسیّة الباقیة) مراجعه کنید به عمق این مطالب تا حدی آگاه میشوید و بخش عمدهای از بودجه کلان اسپانیا از عوایدی که از راه توریستی و کسانی که از اطراف جهان برای مشاهده آثار عصور اسلامی به این کشور سفر میکنند تأمین میشود.
مکه مکرمه و مدینه منوره از این جهت که گفته شد بیشتر از هر نقطه اهمیت و موقعیت دارد و آثار و ابنیه این دو شهر و نواحی آن همه از مصادر تاریخ ما و بلکه ادیان به اصطلاح ابراهیمی است و اگر این دو شهر را علاوه بر جنبههای روحانی و معنوی موزه بزرگ عالم اسلام و وحی بدانیم گزاف نگفتهایم.
در این دو شهر تا قبل از تخریبهای پیدرپی وهابیها مشاهدی موجود بوده که هر یک گوشهای و ناحیهای از تاریخ پیامبر بزرگ اسلام را بازگو میکرد و آثار ارزندهای از تاریخ زندگی و تلاشهای آن حضرت در راه ابلاغ وحی و رسالت اسلام بود.
مشاهدی که همه در سلسله اسناد تاریخی اسلام و سوابق حرمین شریفین قرار دارد و معرف سلسله نسب پیغمبر(ص) بوده و حتی از اوضاع دوران جاهلیت، ما را با خبر میکند. و خلاصه تمام مسجد مدینه و مسجدالحرام و تمام شهر مدینه و مکه و بقعهها و اماکن و مساجد و حتی چشمهها، چاهها، راهها، کوهها و سرزمینها و قراء واقع در اطراف و نواحی این دو شهر همه از سر گذشت اسلام و چگونگی ظهور و سیر آن حکایت میکند و مسلمانان که به حفظ تاریخ و شرف و سوابق درخشان خود و احیای آثار اسلامی علاقه دارند، باید همگان در حفظ این آثار و بازسازی آنچه ویران شده اقدام کنند و حرمین را از دستبرد استعمار و تصرفات ویرانگرانه آنها خارج کنند.
این آثار و نشانهها و بناها بهتر از کتب سیره، مردم را با سیره پیغمبر(ص) آشنا میکنند. کتابهای سیره فقط به نظر اهل مطالعه میرسد در حالی که این آثار را عموم مردم که از دور و نزدیک میآیند مشاهده میکنند و از آن برکتها و درسهای بزرگ میگیرند.
به نظر حقیر، حتی باید نامهای اصلی کل اماکن و زمینهایی که در عصر رسالت و در لسان روایات مذکور است حفظ شود و بهویژه نامهای متعلق به مسجدالنبی و مسجدالحرام و درها و ستونها و سایر متعلقات آن نباید تغییر کند، زیرا همه اینها محفظه تاریخ اسلام است و کسانی که این ویرانگریها را مرتکب شدهاند بزرگترین دشمنی و خیانت را به تاریخ اسلام کردهاند.
حفظ این اماکن علاوه بر آنکه از جنبه تعظیم شعائر شرعاً لازم است به ملاحظاتی که بیان شد نیز لازم است و تخریب این بقاع، صرف نظر از هتک و توهین، موجب تزلزل و سستی مبانی تاریخ میشود و تخریب این مشاهد و آنها را به این صورت در آوردن که نه سنگ قبری داشته باشند و نه امتیازی و در معرض محو و فراموشی قرار بگیرند از سوزاندن کتب تاریخ، خسارتش برای یک امت و ملت اگر بیشتر نباشد کمتر نیست».